کلمه جو
صفحه اصلی

grew


زمان ماضی فعل: grow

انگلیسی به فارسی

زمان گذشته ساده فعل Grow


رشد کرد، بزرگ شدن، رشد کردن، شدن، روییدن، کاشتن، بالیدن، رستن، سبز شدن، زیاد شدن، ترقی کردن، گشتن، رویانیدن، برزگ شدن، سبز کردن، عمل امدن


انگلیسی به انگلیسی

( verb )
• : تعریف: past tense of grow.

• grew is the past tense of grow.

Infinitive: grow, Past Participle: grown


جملات نمونه

1. cyrus grew old but still retained the memory of his first love
سیروس پیر شد ولی هنوز خاطره ی اولین عشق خود را به یاد داشت.

2. he grew a mustache
او سبیل گذاشت.

3. he grew tired
او خسته شد.

4. it grew colder as the day wore on
با گذشت روز هوا سردتر شد.

5. people grew weary of that useless war
کم کم مردم از آن جنگ بیهوده بیزار شدند.

6. she grew up to be a good teacher
در بزرگی معلم خوبی شد.

7. they grew to like each other
آنها به هم عادت کردند.

8. viruses grew faster in a sugar medium
ویروس ها در کشت بوم قنددار تندتر رشد کردند.

9. her cries grew fainter
فریادهای او کوتاه تر شد.

10. her eyes grew round with surprise
چشمانش از شگفتی گرد شد.

11. his money grew threefold
پولش سه برابر (بیشتر) شد.

12. his mustache grew
سبیل او در آمد.

13. his profits grew a hundredfold
سود او صدبرابر رشد کرد.

14. the rules grew up on the basis of usage
این قواعد بر پایه ی سنت ایجاد شد.

15. their number grew
تعداد آنها زیاد شد.

16. after a while, he grew fond of his job
پس از مدتی به شغل خود علاقمند شد.

17. he was an orphan and grew up at the table of his uncles
او یتیم بود و سر سفره ی عموهایش بزرگ شد.

18. with the passing of time, a distance grew between the two friends
باگذشت زمان رابطه ی آن دو دوست به سردی گرایید.

19. the company's dependence on her skill and efficiency grew daily
اعتماد شرکت به مهارت و کاردانی او روز به روز بیشتر می شد.

20. the patient's condition was no better but rather grew worse
وضع بیمار بهتر نبود بلکه بدتر شده هم بود.

21. the windows were battened down as the storm grew fiercer
توفان که شدیدتر شد پنجره ها را تخته کوب کردند.

22. My hair soon grew back to its natural colour .
[ترجمه ترگمان]موهای من به زودی به رنگ طبیعی خودش برگشت
[ترجمه گوگل]موهای من به زودی به رنگ طبیعی آن رسیده است

23. The problems grew complicated beyond all reason.
[ترجمه ترگمان]این مشکلات فراتر از همه دلایل پیچیده شدند
[ترجمه گوگل]مشکلات فراتر از همه دلایل پیچیده شد

24. She weakened as the illness grew worse.
[ترجمه ترگمان]وقتی بیماری بدتر می شد، ضعیف می شد
[ترجمه گوگل]وقتی که بیماری بدتر می شود، او تضعیف شد

25. Tall, luxuriant plants grew along the river bank.
[ترجمه ترگمان]بلند شد و گفت: بلند شو
[ترجمه گوگل]گیاهان تند، گیاهان در امتداد رودخانه رشد می کنند

26. The old man grew vegetables in his backyard.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد در حیاط پشتی خود سبزی رشد می کرد
[ترجمه گوگل]پیر مرد سبزیجات را در حیاط خلوت خود رشد داد

پیشنهاد کاربران

رشد

رشدکرده بزرگ شده

بزرگ شده

رشد ، ارتقا، پیشرفت

رشد کردن

گذاشتن

شدن


کلمات دیگر: