کلمه جو
صفحه اصلی

homosexual


همجنس باز، همجنس گرا، دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق مثل اینکه مرد بامرد ویا زن بازن دفع شهوت نماید، مایل به جنس خود

انگلیسی به فارسی

دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق (مثل اینکه مرد بامرد و یا زن با زن دفع شهوت نماید)، مایل به جنس خود، همجنس گرا


همجنسگرایان


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, relating to, or exhibiting sexual attraction toward others of the same sex as oneself.
متضاد: straight
مشابه: gay
اسم ( noun )
مشتقات: homosexually (adv.), homosexuality (n.)
• : تعریف: one who is sexually attracted to others of the same sex.
مشابه: gay

• one who is sexually attracted to members of the same sex
relating to or characterized by sexual attraction to members of the same sex
someone who is homosexual is sexually attracted to people of the same sex. adjective here but can also be used as a count noun. e.g. ...clubs and bars for homosexuals.

مترادف و متضاد

sexually attracted to the same sex


Synonyms: gay, homoerotic, homophile, lesbian


جملات نمونه

1. a latent homosexual
همجنس باز ناخودآگاه

2. a male homosexual with effeminate mannerisms
مرد همجنس باز با اطوار زنانه

3. A fraud trial involving two homosexual lawyers was abandoned.
[ترجمه ترگمان]یه محاکمه کلاه برداری که شامل دوتا وکیل همجنس باز هم میشه
[ترجمه گوگل]محاکمه تقلب در رابطه با دو وکیل همجنسگرا رها شد

4. It's an often repeated fallacy that homosexual men have more promiscuous lifestyles than heterosexuals.
[ترجمه ترگمان]این یک استدلال غلط است که افراد همجنس گرا سبک زندگی بی بندوباری بیشتری نسبت به heterosexuals دارند
[ترجمه گوگل]اشتباه اغلب تکرار شده است که مردان همجنسگرا شیوه زندگی پر سر و صدا بیشتری نسبت به همجنسگرایان دارند

5. One of Ruth's brothers was homosexual.
[ترجمه Sude] یکی از برادر های روت به مرد ها گرایش داشت
[ترجمه ترگمان]یکی از برادران روت هم جنس باز بود
[ترجمه گوگل]یکی از برادران روت همجنس گرا بود

6. He came out as a homosexual after his mother died.
[ترجمه مریم] او پس از مرگ مادرش به عنوان همجنس گرا اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]اون بعد از مرگ مادرش یه همجنس باز اومد بیرون
[ترجمه گوگل]او پس از مرگ مادرش به عنوان همجنسگرایان بیرون رفت

7. With homosexual behaviour, however, the opposite has been true.
[ترجمه ترگمان]با این حال، با رفتار همجنس گرایان مخالف است
[ترجمه گوگل]اما با رفتار همجنسگرایانه، مخالف درست است

8. Should the case of the homosexual union be treated differently?
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است پرونده همجنس گرا به طور دیگری تحت درمان قرار گیرد؟
[ترجمه گوگل]آیا مورد اتحاد اتحادیه همجنسگرایان متفاوت است؟

9. These are, to state the obvious again, not homosexual poems.
[ترجمه ترگمان]این ها برای بیان دوباره موضوع، نه اشعار همجنس گرا هستند
[ترجمه گوگل]اینها، دوباره واضح است، نه شعر همجنسگرایانه

10. John Vassall, a sad homosexual who gave away naval secrets while working at the Admiralty.
[ترجمه ترگمان]\"جان Vassall\" (John Vassall)، یک همجنس گرا که رازهای نیروی دریایی را در حین کار در وزارت دریاداری به دست آورد
[ترجمه گوگل]جان واسال، یک همجنسگرا غمگین که در هنگام کار در دریای مدیترانه اسرار نیروی دریایی را داد

11. Indeed, many homosexual actors and models are among the men regarded as most attractive to women.
[ترجمه ترگمان]در واقع بسیاری از بازیگران و مدل های همجنس گرا از جمله مردانی هستند که به عنوان جذاب ترین زن در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]در واقع، بسیاری از بازیگران و مدلهای همجنسگرایی از جمله مردان محسوب میشوند که برای زنان جذاب هستند

12. Persons who have engaged in homosexual activities or have shot street drugs within the last 10 years should never donate blood.
[ترجمه ترگمان]افرادی که در فعالیت های همجنس گرا شرکت کرده اند و یا مواد مخدر خیابانی را در ۱۰ سال گذشته هدف گلوله قرار داده اند، هرگز نباید خون اهدا کنند
[ترجمه گوگل]افرادی که در فعالیت های همجنسگرایانه مشغول به فعالیت بوده اند یا در 10 سال گذشته مواد مخدر خیابانی را اختراع کرده اند نباید هرگز خون خود را بفروشند

13. Nine states have outlawed homosexual marriages.
[ترجمه ترگمان]نه ایالت ازدواج همجنس گرایان را غیرقانونی اعلام کرده اند
[ترجمه گوگل]نه ایالت ها ازدواج های همجنسگرا را ممنوع کرده اند

14. For society, the real choice is between homosexual marriage and homosexual alienation.
[ترجمه ترگمان]برای جامعه انتخاب واقعی بین ازدواج همجنس گرایان و بیگانگی همجنس گرایان است
[ترجمه گوگل]برای جامعه، انتخاب واقعی بین ازدواج همجنسگرایان و بیگانگی همجنسگرایان است

پیشنهاد کاربران

همجنسگرا ، کسی که به همجنس خود حس عشق و علاقه دارد

همجنسگرا نه همجنسباز

لفظ همجنس باز دیگه برای ترجمه این کلمه به کاربرده نمیشه و دارای بار منفیه و اهانت آمیزه. این در حالیه که سالهاست همجنس گرایی به عنوان یکی از گرایش های طبیعی جنسی و عاطفی انسان شناخته میشه.

لطفا دیگه از همجنس باز استفاده نکنید "همجنسگرا" درسته!!!

همجنس باز!!!!متاسفم واقعا که هنوز فرق همجنسباز و همجنسگرا رو نمیدونید!!!

ترجمه ی این کلمه �همجنسگرا� می شود. . بعضی از مترجمان ندانسته این کلمات را به جای همجنسگرا، �همجنسباز� ترجمه می کنند که هم از نظر ترجمه و هم از نظر معنی غلط است. پسوند �گرا� نشان دهنده ی گرایش است و پسوند �باز� نشان دهنده ی تفننی بودن و تفریحی بودن، آن طور که در کلمات �کفترباز� یا �دخترباز� به کار رفته است. همجنسباز در واقع یک ناسزاست و تنها می بایست مواقعی که قصد گوینده ناسزا یا تمسخر شخص مقابل بوده به کار برود.

یه سری افراد همجنسباز هستند یعنی با میل خودشون این کار را میکنند که میشن همجنس باز که بیماری ذهنی دارن معمولا

یک سری هم به دلیل ذات هست که میشه همجنسگرا


فرق بین این دو تا بین فرق در عملکرد افراد هست و رفتارشون وگرنه این یک نوع ذات طبیعی هست که برخی از این ذات سوء استفاده میکنند.

همجنسباز معنی نداره لطفا استفاده نکنید
الان کتاب باز سریال باز فیلم باز
ایا این کلمات معنی دارن؟ ینی کسی که از رو هوس و تفریح میره کتاب میخونه؟
لطفا استفاده نکنید ممنون

homosexual ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: هم جنس گرا
تعریف: کسی که ازنظر جنسی به جنس موافق گرایش دارد


کلمات دیگر: