کلمه جو
صفحه اصلی

microminiature


وابسته به یا دارای اجزای بسیار ریز الکترونیکی، ریز مینیاتوری

انگلیسی به فارسی

وابسته به یا دارای اجزای بسیار ریز الکترونیکی، ریز مینیاتوری


میکرومونیاتور


انگلیسی به انگلیسی

• of the highest degree of miniaturization, extremely miniaturized

جملات نمونه

1. To introduce digital logic program designing method of microminiature PLC application to circular cooling water system.
[ترجمه ترگمان]برای معرفی روش طراحی برنامه منطق دیجیتالی استفاده از نرم افزار microminiature PLC به سیستم آب خنک کننده آب خنک نیاز دارد
[ترجمه گوگل]برای معرفی برنامه منطق دیجیتال، روش طراحی PLC microminiature را به سیستم خنک کننده دایره ای طراحی کنید

2. At present, microminiature or miniature electromechanical systems products are high value-added high-tech products.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، محصولات سیستم های الکترومکانیکی کوچک یا مینیاتوری، محصولات با ارزش افزوده بالا هستند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر محصولات Microminiature یا مینیاتوری الکترومکانیکی محصولات با تکنولوژی بالا با ارزش افزوده هستند

3. A new reconfigurable microminiature tool storage control system is designed and applied on reconfigurable microminiature numerical control machine tools.
[ترجمه ترگمان]یک سیستم کنترل ذخیره با قابلیت پیکربندی مجدد جدید با قابلیت پیکربندی مجدد ابزارهای کنترل عددی قابل پیکربندی مجدد طراحی و بکار گرفته می شود
[ترجمه گوگل]سیستم کنترل ذخیره سازی ابزار میکرو مینیمری جدید قابل تنظیم می باشد که در دستگاه های کنترل عددی قابل تنظیم میکررونیاتور قابل تنظیم می باشد

4. The invention is a microminiature high rotating speed tool shank, relating to electromechanical integration field.
[ترجمه ترگمان]اختراع یک میله ابزار با سرعت چرخان بسیار بالا است که مربوط به زمینه یکپارچه سازی الکترومکانیکی است
[ترجمه گوگل]این اختراع یک کمربند ابزار سرعت چرخان با میکرو مینیتور است که مربوط به میدان ادغام الکترومکانیکی است

5. The paper develops a newly typed microminiature creeping robot and analyses the driving principle the dynamic characteristic of the robot.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک روبات به تازگی تایپ کرده را گسترش می دهد و اصل حرکت ربات را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله یک ربات خزنده میکرو مینیاتوری جدید را تایپ می کند و اصل رانندگی ویژگی پویای ربات را تحلیل می کند

6. The 57-year-old was the first in Siberia to make what he calls "microminiature" art.
[ترجمه ترگمان]این اولین کودک ۵۷ ساله در سیبری بود تا آنچه را که او \"microminiature\" می نامد را انجام دهد
[ترجمه گوگل]57 ساله اولین کسی بود که در سیبریه ساخته شده بود تا آنچه را که او میخواند 'هنر میکرونی' باشد

7. The author machines complex shape microminiature parts on a precision milling machine developed by themselves, and study the machining technique of three dimension complex shape metal parts.
[ترجمه ترگمان]ماشین مولف قطعات microminiature قطعات را بر روی یک ماشین فرز خام که توسط خودشان توسعه داده شده اند شکل داده، و تکنیک ماشین کاری سه بعد پیچیده را مطالعه می کنند
[ترجمه گوگل]نویسنده ماشین آلات قطعات پیچیده شکل microminiature بر روی دستگاه فرز دقت تولید شده توسط خود، و مطالعه روش ماشینکاری از سه بعدی قطعات پیچیده فلزی

8. The extraordinary creation is the latest by Anatoly Konenko, from Omsk, in Russia. The 57-year-old was the first in Siberia to make what he calls "microminiature" art.
[ترجمه ترگمان]خلق خارق العاده آخرین اثر آناتولی Konenko از اومسک روسیه است این اولین کودک ۵۷ ساله در سیبری بود تا آنچه را که او \"microminiature\" می نامد را انجام دهد
[ترجمه گوگل]ایجاد فوق العاده جدیدترین آناتولی کننکو، از امسک، در روسیه است 57 ساله اولین کسی بود که در سیبریه ساخته شده بود تا آنچه را که او میخواند 'هنر میکرونی' باشد

9. To monitor the movement process of fissured water, self-designed a portable and microminiature device for auto- measuring the low flow rate.
[ترجمه ترگمان]برای نظارت بر فرآیند حرکت آب fissured، دستگاه قابل حمل و microminiature برای اندازه گیری سرعت جریان پایین طراحی شده است
[ترجمه گوگل]برای نظارت بر روند حرکت آب شکسته، یک دستگاه قابل حمل و میکرو مینوراتور خود را برای اندازه گیری سرعت جریان کم طراحی کرده است

10. The existing tolerance value table is imperfect, resulting in a range of issues such as batch production, surface quality and machining accuracy in designing and processing microminiature parts.
[ترجمه ترگمان]جدول ارزش تحمل موجود ناقص است و منجر به گستره ای از مسایل مانند تولید گروهی، کیفیت سطح و دقت ماشینکاری در طراحی و پردازش قطعات microminiature می شود
[ترجمه گوگل]جدول ارزش تحمل پذیری موجود ناقص است، و در نتیجه، طیف وسیعی از مسائل مانند تولید دسته ای، کیفیت سطح و دقت ماشینکاری در طراحی و پردازش قطعات میکرو مینیمرات را نشان می دهد

11. A 3D shape inspection system for inside surface of microminiature workpiece based on structured light vision is presented.
[ترجمه ترگمان]یک سیستم بازرسی شکل سه بعدی برای داخل قطعه کار بر پایه تصویر نور ساختار یافته ارائه شده است
[ترجمه گوگل]یک سیستم بازرسی سه بعدی برای سطح داخلی قطعه کار با میکرو مینیتور بر اساس دید دید سازه ارائه شده است

12. Includes: three dimension complex shape modeling technology, machining technology of complex shape parts, microminiature cutting technique.
[ترجمه ترگمان]شامل: سه بعد از تکنولوژی مدل سازی شکل پیچیده، فن آوری ماشین کاری بخش های پیچیده، تکنیک برش microminiature
[ترجمه گوگل]شامل: سه بعدی مدل پیچیده شکل، تکنولوژی ماشینکاری قطعات پیچیده، تکنیک برش میکرو مینیمرات

13. Study on the advance methods of improving the indium module microminiature Diode-Laser's resistance of impact.
[ترجمه ترگمان]مطالعه بر روی روش های پیشرفته بهبود مدل ایندیوم microminiature - مقاومت لیزر تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]بررسی روش پیشنهادی برای بهبود مقاومت به ضربه دیود لیزر ماکرومیومینیت ماژول Indium

14. The effect of indium-niobium modules on improving the power stability of microminiature diode-laser was studied.
[ترجمه ترگمان]تاثیر of indium - niobium بر بهبود پایداری قدرت لیزر microminiature - لیزر مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]تأثیر ماژول های ایندیوم-نایوبیوم بر بهبود پایداری قدرت لیزر دیود لیزر میکرومینیاتور مورد بررسی قرار گرفت


کلمات دیگر: