(جانورشناسی) ماهی ساردین (جنس های sardina و sardinops به ویژه sardina pilchardus)
pilchard
(جانورشناسی) ماهی ساردین (جنس های sardina و sardinops به ویژه sardina pilchardus)
انگلیسی به فارسی
(جانورشناسی) ماهی ساردین (جنسهای Sardina و Sardinops بهویژه Sardina pilchardus)
پرچارد
انگلیسی به انگلیسی
• sardine, small fish related to the herring
a pilchard is a small fish that lives in the sea.
a pilchard is a small fish that lives in the sea.
جملات نمونه
1. Sprat sandals, tuna trainers, cod court shoes pilchard pumps or perhaps even bream brogues.
[ترجمه ترگمان]کفش های Sprat، کفش های ماهی قزل آلا، پمپ های ماهی، پمپ های ماهی و یا شاید حتی ماهی گول
[ترجمه گوگل]صندلهای شترمرغ، مربیان تنه، پمپ های شلوار دادسواری و یا شاید حتی شلوار شلوار
[ترجمه گوگل]صندلهای شترمرغ، مربیان تنه، پمپ های شلوار دادسواری و یا شاید حتی شلوار شلوار
2. Local fishermen remember times when shoals of pilchards stretched for miles.
[ترجمه ترگمان]ماهیگیران محلی زمان هایی را به یاد می آورند که دسته های of تا مایل ها امتداد داشتند
[ترجمه گوگل]ماهیگیران محلی به یاد زمانی که ساحه pilchard برای مایل طول کشید
[ترجمه گوگل]ماهیگیران محلی به یاد زمانی که ساحه pilchard برای مایل طول کشید
3. Hard times for the hake and pilchard, next on the U. S. shopping list.
[ترجمه ترگمان]زمان های سختی برای the و pilchard، در کنار U اس فهرست خرید
[ترجمه گوگل]بارهای سخت برای هیک و پرتقال، بعد در فهرست خرید U S
[ترجمه گوگل]بارهای سخت برای هیک و پرتقال، بعد در فهرست خرید U S
4. He had bought three large tins of pilchards.
[ترجمه ترگمان]او سه تا قوطی قرص ماهی را خریده بود
[ترجمه گوگل]او سه قوطی بزرگ از خیمه ها خریداری کرده بود
[ترجمه گوگل]او سه قوطی بزرگ از خیمه ها خریداری کرده بود
5. Other pilchards were kept for home consumption.
[ترجمه ترگمان]pilchards دیگر برای مصرف خانگی نگهداری شدند
[ترجمه گوگل]دیگر خیمه ها برای مصرف خانگی نگهداری شدند
[ترجمه گوگل]دیگر خیمه ها برای مصرف خانگی نگهداری شدند
6. He tried two of the pilchard keys in the lock and put one away immediately.
[ترجمه ترگمان]او دوتا کلید pilchard را در قفل باز کرد و فورا یکی از آن ها را کنار گذاشت
[ترجمه گوگل]او دو کلید قفل در قفل را آزمایش کرد و بلافاصله آن را بیهوش کرد
[ترجمه گوگل]او دو کلید قفل در قفل را آزمایش کرد و بلافاصله آن را بیهوش کرد
7. The pilchard that social status does not poor people drowsy, and carnivorous person the arrival of catfish, make them to flee for one's life a scene of bustling activity, vibrant.
[ترجمه ترگمان]pilchard که وضعیت اجتماعی افراد فقیر را خواب آلود نمی کند، و فرد گوشت خوار، به هنگام رسیدن گربه ماهی، آن ها را وادار به فرار از زندگی یک صحنه فعالیت شلوغ، پر جنب و جوش می کند
[ترجمه گوگل]خدایان که وضعیت اجتماعی مردم فقیر و غم انگیز، و افراد گوشتخوار به هنگام ورود به گربه، آنها را برای زندگی یک صحنه فعالیت شلوغ و پر جنب و جوش، فرار می دهند
[ترجمه گوگل]خدایان که وضعیت اجتماعی مردم فقیر و غم انگیز، و افراد گوشتخوار به هنگام ورود به گربه، آنها را برای زندگی یک صحنه فعالیت شلوغ و پر جنب و جوش، فرار می دهند
8. October came and with it the hake, caught with the pilchard nets but some also on hook and line.
[ترجمه ترگمان]اکتبر فرا رسید و with با تور pilchard گیر کرد، اما مقداری هم در قلاب و ریسمان
[ترجمه گوگل]اکتبر آمد و با آن هیک، گرفتار با شبکه های خلبان، اما برخی نیز در قلاب و خط
[ترجمه گوگل]اکتبر آمد و با آن هیک، گرفتار با شبکه های خلبان، اما برخی نیز در قلاب و خط
9. Each Looe family would stock up, taking up to two thousand pilchards for the Winter.
[ترجمه ترگمان]هر یک از اعضای خانواده تشکیل می شد و دو هزار ماهی را به طرف زمستان می گرفت
[ترجمه گوگل]هر خانواده Looe می تواند ذخیره، جمع آوری تا دو هزار خدمتکار برای زمستان
[ترجمه گوگل]هر خانواده Looe می تواند ذخیره، جمع آوری تا دو هزار خدمتکار برای زمستان
10. We all crowd together on the train for Beijing, like pilchard.
[ترجمه ترگمان]ما همه با هم در قطار پکن هستیم، مثل pilchard
[ترجمه گوگل]همه ما در قطار برای پکن جمع می کنیم، مانند پرچارد
[ترجمه گوگل]همه ما در قطار برای پکن جمع می کنیم، مانند پرچارد
11. And yet, they still join, instinctually, each one believing that it's some other poor pilchard who'll be devoured.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن ها هنوز هم به هم ملحق می شوند، instinctually، هر یک از آن ها باور دارند که این یکی دیگر pilchard است که ll خواهد شد
[ترجمه گوگل]و با این حال، آنها هنوز به طور غریزی پیوسته اند، هرکسی معتقد است که این یکی دیگر از خلبان های فقیر است که خورده خواهند شد
[ترجمه گوگل]و با این حال، آنها هنوز به طور غریزی پیوسته اند، هرکسی معتقد است که این یکی دیگر از خلبان های فقیر است که خورده خواهند شد
12. Any of various small or half-grown edible herrings or related fishes of the family Clupeidae, frequently canned in oil or water, especially the pilchard of European waters.
[ترجمه ترگمان]هر کدام از انواع ماهی های کوچک یا بالغ یا ماهی های مرتبط با خانواده Clupeidae، اغلب در روغن یا آب، به ویژه the آب های اروپا، کنسرو می شوند
[ترجمه گوگل]هر یک از مراتع خوراکی کوچک یا نیمه رشد یافته یا ماهی های وابسته خانواده Clupeidae، که اغلب در روغن یا آب، به ویژه درختان آب های اروپایی، کنسرو شده است
[ترجمه گوگل]هر یک از مراتع خوراکی کوچک یا نیمه رشد یافته یا ماهی های وابسته خانواده Clupeidae، که اغلب در روغن یا آب، به ویژه درختان آب های اروپایی، کنسرو شده است
کلمات دیگر: