رجوع شود به: pygmy
pigmy
رجوع شود به: pygmy
انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: Pygmy
خوابیده، کوتاه
انگلیسی به انگلیسی
• dwarf, midget, person who is unusually small
جملات نمونه
1. She appeared but a pigmy compared with the lofty frigate which she guarded.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با آن کشتی بادی که او از آن محافظت می کرد، کمی پایین تر آمده بود
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد اما piggy در مقایسه با ناو بالاسری که او محافظت
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد اما piggy در مقایسه با ناو بالاسری که او محافظت
2. There are pigmy giraffes, large giraffes with moose-like antlers and elephant-like creatures with downward-curving tusks in the lower jaw.
[ترجمه ترگمان]زرافه ها از زرافه ها هستند، زرافه ها بزرگ با گوزن - مانند شاخ گوزن و فیل - مانند موجوداتی با دندان های تیز و خمیده در فک اسفل
[ترجمه گوگل]زرافه های زرافه، زرافه های بزرگ با شاخ و برگ های زرافه و موجودات فیل مانند با سوزن های پایین در فک پایین وجود دارد
[ترجمه گوگل]زرافه های زرافه، زرافه های بزرگ با شاخ و برگ های زرافه و موجودات فیل مانند با سوزن های پایین در فک پایین وجود دارد
3. That pigmy kneaded out of common earth, ignorant, unlettered, giddy, vulgar, low. Will that become an Ionian or a Boeotian?
[ترجمه ترگمان]این pigmy از زمین معمولی ساخته شده است، بی سواد، بی سواد، بی سواد، مبتذل، پست آیا این یک یونانی یا یک Boeotian خواهد شد؟
[ترجمه گوگل]این پگنی از زمین های معمولی، نادان، بی روح، سرخورده، بی نظیر، کم استفاده می شود آیا این تبدیل به یونانی یا بوئوتایی خواهد شد؟
[ترجمه گوگل]این پگنی از زمین های معمولی، نادان، بی روح، سرخورده، بی نظیر، کم استفاده می شود آیا این تبدیل به یونانی یا بوئوتایی خواهد شد؟
4. But a shapeless pigmy that walks asleep in the mist searching for its own awakening.
[ترجمه ترگمان]اما یک pigmy بی شکل که در مه به دنبال بیداری خود به خواب می رود
[ترجمه گوگل]اما یک خوکچه بی شکل که در غبار در جستجوی بیداری خود می خوابید
[ترجمه گوگل]اما یک خوکچه بی شکل که در غبار در جستجوی بیداری خود می خوابید
5. If I were to add the word pigmy, ring a bell?
[ترجمه ترگمان]اگر قرار بود این کلمه را به هم اضافه کنم، زنگ به صدا در آمد؟
[ترجمه گوگل]اگر من کلمه pigmy را اضافه کنم، زنگ زنگ بزنم؟
[ترجمه گوگل]اگر من کلمه pigmy را اضافه کنم، زنگ زنگ بزنم؟
6. And a zoo in Brazil is celebrating the birth of a rare pigmy hippopotamus by inviting visitors to vote on its name.
[ترجمه ترگمان]و یک باغ وحش در برزیل تولد یک اسب آبی کوتوله را با دعوت بازدیدکنندگان برای رای دادن به نام خود جشن می گیرد
[ترجمه گوگل]و یک باغ وحش در برزیل با تولد یک گربه نادری کمربندی با دعوت از بازدیدکنندگان برای رای دادن به نام آن، جشن می گیرد
[ترجمه گوگل]و یک باغ وحش در برزیل با تولد یک گربه نادری کمربندی با دعوت از بازدیدکنندگان برای رای دادن به نام آن، جشن می گیرد
کلمات دیگر: