کشاورزی علمی، کشاورزی ای که توجه وکارزیادوسرمایه گذاری دران شرطاست
intensive agriculture
کشاورزی علمی، کشاورزی ای که توجه وکارزیادوسرمایه گذاری دران شرطاست
انگلیسی به انگلیسی
• investing of extra money and work to produce larger crops
جملات نمونه
1. The increasing adoption of less intensive agriculture should further encourage a hare recovery.
[ترجمه ترگمان]پذیرش فزاینده کشاورزی متمرکز بیشتر باید به احیای خرگوش کمک کند
[ترجمه گوگل]پذیرش فزاینده کشاورزی کم فشردۀ بیشتر باید بهبود بخشیدن به خرگوش را تشویق کرد
[ترجمه گوگل]پذیرش فزاینده کشاورزی کم فشردۀ بیشتر باید بهبود بخشیدن به خرگوش را تشویق کرد
2. Powys was an area of intensive agriculture, predominantly sheep breeding.
[ترجمه ترگمان]پویز بخشی از کشاورزی متمرکز بود که عمدتا پرورش گوسفند بود
[ترجمه گوگل]Powys منطقه ای از کشاورزی شدید بود، بیشتر شبیه سازی های گوسفند
[ترجمه گوگل]Powys منطقه ای از کشاورزی شدید بود، بیشتر شبیه سازی های گوسفند
3. Farming More intensive agriculture has led to increased concentrations of nitrate in groundwater in many areas.
[ترجمه ترگمان]کشاورزی متمرکز بیشتر منجر به افزایش غلظت نیترات در آب های زیرزمینی در بسیاری از مناطق شده است
[ترجمه گوگل]کشاورزی بیشتر کشاورزی شدید باعث افزایش غلظت نیترات در آبهای زیرزمینی در بسیاری از مناطق شده است
[ترجمه گوگل]کشاورزی بیشتر کشاورزی شدید باعث افزایش غلظت نیترات در آبهای زیرزمینی در بسیاری از مناطق شده است
4. For example, urbanization and intensive agriculture can fragment and replace complex networks of habitats needed by the birds.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، شهرنشینی و کشاورزی متمرکز می توانند شبکه های پیچیده مسکن مورد نیاز پرندگان را جایگزین و جایگزین کنند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، شهرنشینی و کشاورزی فشرده می توانند شبکه های پیچیده ای از زیستگاه های مورد نیاز پرندگان را تقسیم و جایگزین کنند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، شهرنشینی و کشاورزی فشرده می توانند شبکه های پیچیده ای از زیستگاه های مورد نیاز پرندگان را تقسیم و جایگزین کنند
5. While the intensive agriculture enhanced the output of agricultural products, it has also caused serious environment pollution in China.
[ترجمه ترگمان]در حالی که کشاورزی متمرکز، خروجی محصولات کشاورزی را افزایش داده است، همچنین باعث آلودگی محیط زیست جدی در چین شده است
[ترجمه گوگل]در حالی که کشاورزی شدید تولید محصولات کشاورزی را افزایش داده است، همچنین باعث ایجاد آلودگی محیطی شدید در چین شده است
[ترجمه گوگل]در حالی که کشاورزی شدید تولید محصولات کشاورزی را افزایش داده است، همچنین باعث ایجاد آلودگی محیطی شدید در چین شده است
6. Urbanisation, industrialisation and intensive agriculture will put huge pressure on each country's environment.
[ترجمه ترگمان]صنعتی شدن، صنعتی سازی و کشاورزی متمرکز فشار زیادی را بر محیط زیست هر کشور تحمیل می کند
[ترجمه گوگل]شهرنشینی، صنعتی شدن و کشاورزی شدید باعث فشار زیادی بر محیط زیست هر کشور خواهد شد
[ترجمه گوگل]شهرنشینی، صنعتی شدن و کشاورزی شدید باعث فشار زیادی بر محیط زیست هر کشور خواهد شد
7. "Environmental Strategies of Intensive Agriculture in the North of China"(ESIA) is a Sino-German cooperative program in the field of agro-environment protection.
[ترجمه ترگمان]\"استراتژی های زیست محیطی کشاورزی متمرکز در شمال چین\" (ESIA)یک برنامه تعاونی سینو - آلمانی در زمینه حفاظت از محیط زیست است
[ترجمه گوگل]'استراتژی های زیست محیطی کشاورزی شدید در شمال چین' (ESIA) یک برنامه همکاری آلمانی و چین در زمینه حفاظت از محیط زیست و محیط زیست است
[ترجمه گوگل]'استراتژی های زیست محیطی کشاورزی شدید در شمال چین' (ESIA) یک برنامه همکاری آلمانی و چین در زمینه حفاظت از محیط زیست و محیط زیست است
8. To the west another culture, based on intensive agriculture, was beginning to flourish.
[ترجمه ترگمان]در غرب، فرهنگ دیگری براساس کشاورزی متمرکز شروع به شکوفایی کرد
[ترجمه گوگل]به سوی غرب، فرهنگ دیگری که بر پایه کشاورزی شدید بود، شروع به رشد کرد
[ترجمه گوگل]به سوی غرب، فرهنگ دیگری که بر پایه کشاورزی شدید بود، شروع به رشد کرد
9. North korea's intensive agriculture destroy the land, meanwhile China has began its green economy transformation. Both sides need to cooperate with envoriment problems urgently.
[ترجمه ترگمان]کشاورزی متمرکز کره شمالی زمین را نابود می کند، در حالی که چین تحول اقتصادی سبز خود را آغاز کرده است هر دو طرف باید فورا با مشکلات envoriment هم کاری کنند
[ترجمه گوگل]کشاورزی فشرده شمال کره زمین را از بین می برد، در عین حال چین تغییرات سبز اقتصادی خود را آغاز کرده است هر دو طرف باید فورا با مشکلات پیش بینی شده همکاری کنند
[ترجمه گوگل]کشاورزی فشرده شمال کره زمین را از بین می برد، در عین حال چین تغییرات سبز اقتصادی خود را آغاز کرده است هر دو طرف باید فورا با مشکلات پیش بینی شده همکاری کنند
10. The intensive agriculture would be needed to input much more materials and resources. On the other hand, the agricultural sustainability should be stressed on the environment and resources protection.
[ترجمه ترگمان]کشاورزی متمرکز برای ورودی بیشتر مواد و منابع مورد نیاز است از سوی دیگر، پایداری کشاورزی باید بر محیط زیست و حفاظت از منابع تاکید شود
[ترجمه گوگل]کشاورزی شدید برای ورود مواد و منابع بسیار بیشتری نیاز است از سوی دیگر، پایداری کشاورزی باید بر حفاظت از محیط زیست و منابع تأکید شود
[ترجمه گوگل]کشاورزی شدید برای ورود مواد و منابع بسیار بیشتری نیاز است از سوی دیگر، پایداری کشاورزی باید بر حفاظت از محیط زیست و منابع تأکید شود
11. North korea's intensive agriculture destroy the land, meanwhile China has began its green economy transformation.
[ترجمه ترگمان]کشاورزی متمرکز کره شمالی زمین را نابود می کند، در حالی که چین تحول اقتصادی سبز خود را آغاز کرده است
[ترجمه گوگل]کشاورزی فشرده شمال کره زمین را از بین می برد، در عین حال چین تغییرات سبز اقتصادی خود را آغاز کرده است
[ترجمه گوگل]کشاورزی فشرده شمال کره زمین را از بین می برد، در عین حال چین تغییرات سبز اقتصادی خود را آغاز کرده است
12. We now realise the importance of hedgerows, of small fields, of clean rivers and of less intensive agriculture.
[ترجمه ترگمان]اکنون اهمیت پرچین ها و زمین های کوچک، رودخانه های تمیز و کشاورزی متمرکز کم تر را درک می کنیم
[ترجمه گوگل]ما اکنون اهمیت حوضچه ها، زمین های کوچک، رودخانه های تمیز و کشاورزی کم اهمیت را درک می کنیم
[ترجمه گوگل]ما اکنون اهمیت حوضچه ها، زمین های کوچک، رودخانه های تمیز و کشاورزی کم اهمیت را درک می کنیم
13. Also of concern is not only the cost but the amount of fossil energy subsidy required for intensive agriculture.
[ترجمه ترگمان]همچنین نگرانی تنها هزینه نیست، بلکه میزان یارانه انرژی فسیلی مورد نیاز برای کشاورزی متمرکز است
[ترجمه گوگل]همچنین نگرانی نه تنها هزینه، بلکه میزان یارانه های انرژی فسیلی مورد نیاز برای کشاورزی شدید است
[ترجمه گوگل]همچنین نگرانی نه تنها هزینه، بلکه میزان یارانه های انرژی فسیلی مورد نیاز برای کشاورزی شدید است
14. The corncrake and marsh fritillary have been the victims of intensive agriculture as ploughing and pesticides destroy habitat and insects.
[ترجمه ترگمان]The و fritillary مرداب، قربانیان کشاورزی متمرکز هستند، چرا که شخم زدن و آفت کش ها، زیستگاه و حشرات را نابود می کنند
[ترجمه گوگل]خلیج فارس و خلیج فارس قربانیان کشاورزی شدید هستند زیرا شخم و آفت کش ها باعث نابودی زیستگاه ها و حشرات می شوند
[ترجمه گوگل]خلیج فارس و خلیج فارس قربانیان کشاورزی شدید هستند زیرا شخم و آفت کش ها باعث نابودی زیستگاه ها و حشرات می شوند
پیشنهاد کاربران
زراعت مفرط
کلمات دیگر: