کلمه جو
صفحه اصلی

insurrectionary


طغیانی، شورشی، شورش گر، یاغی

انگلیسی به انگلیسی

• rebellious, mutinous

جملات نمونه

1. The leaders of the insurrectionary army beat up the newly captured town for recruits.
[ترجمه ترگمان]رهبران ارتش insurrectionary شهر تازه دستگیر شده را برای نیروهای تازه فتح کردند
[ترجمه گوگل]رهبران ارتش قیام شهر تازه دستگیر شده را برای استخدام نیروها را ضرب و شتم

2. During the war, the Ukrainian Insurrectionary Army murdered some 60,000 Poles in Volhynia.
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ، ارتش Insurrectionary اوکراین حدود ۶۰ هزار لهستانی را در Volhynia کشت
[ترجمه گوگل]در طی جنگ، ارتش شورشی اوکراین حدود 60،000 لهستانی را در ولینیا کشت

3. The insurrectionary army laid siege to the capital.
[ترجمه ترگمان]ارتش insurrectionary پایتخت را محاصره کرد
[ترجمه گوگل]ارتش شورشی به پایتخت محاصره شد

4. The insurrectionary army was redesignated.
[ترجمه ترگمان]ارتش insurrectionary redesignated بود
[ترجمه گوگل]ارتش شورشی دوباره طراحی شد

5. The problem with Orwell is that he could only think of class conflict in terms of major insurrectionary conflict.
[ترجمه ترگمان]مشکل ارول در اورول این است که او تنها می تواند به اختلاف طبقاتی در شرایط مناقشه بزرگ insurrectionary فکر کند
[ترجمه گوگل]مشکل Orwell این است که او تنها می تواند از درگیری های طبقاتی درمورد درگیری های قیام بزرگ فکر کند

6. Wei Chang Hui former home is located in the Jin Tian village inner, is is that the insurrectionary army makes confidential weapon strongpoint.
[ترجمه ترگمان]وی Chang Hui \" در روستای جین تیان شان واقع شده است، این است که ارتش insurrectionary سلاح محرمانه strongpoint می سازد
[ترجمه گوگل]وی خانه چانگ هویی خانه سابق در داخل دره روستای جین تیان واقع شده است، این است که ارتش شورشی قهرمان سلاح های محرمانه می شود

7. The local armed forces consist of Red Guards and insurrectionary detachments of workers and peasants.
[ترجمه ترگمان]نیروهای مسلح محلی متشکل از افراد گارد سرخ و واحدهای insurrectionary کارگران و دهقانان هستند
[ترجمه گوگل]نیروهای مسلح محلی شامل سپاه پاسداران انقلاب و گروه های قیام کارگران و دهقانان می شوند


کلمات دیگر: