کلمه جو
صفحه اصلی

homewards

انگلیسی به فارسی

خانه


انگلیسی به انگلیسی

• toward home, in the direction of home

جملات نمونه

1. After three hours cycling we decided to turn homewards.
[ترجمه ترگمان]پس از سه ساعت، تصمیم گرفتیم که عازم خانه شویم
[ترجمه گوگل]بعد از سه ساعت دوچرخه سواری تصمیم گرفتیم به خانه برسیم

2. After lunch I shall bend my steps homewards.
[ترجمه ترگمان]پس از ناهار به سوی خانه حرکت خواهم کرد
[ترجمه گوگل]پس از ناهار، مرا گام خود را به سمت خانه خم می کند

3. A boy passing by homewards from the pictures heard his cries for help.
[ترجمه ترگمان]یک پسربچه که از راه خانه به سوی خانه می رفت فریادهای او را برای کمک می شنید
[ترجمه گوگل]یک پسر که از روی عکس از خانه خارج می شود، گریه می کند برای کمک

4. A flock of birds flew homewards very high over Ringer's Foin.
[ترجمه ترگمان]یک دسته پرنده به سرعت به طرف خانه حرکت کردند
[ترجمه گوگل]گله ای از پرندگان به طرف خانه بسیار زیاد از Fine رینگر رفته بود

5. We drove homewards in silence.
[ترجمه ترگمان]در سکوت به راه افتادیم
[ترجمه گوگل]ما در سکوت به طرف خانه رفتیم

6. They travelled happily homewards.
[ترجمه ترگمان]آن ها با خوشحالی عازم خانه شدند
[ترجمه گوگل]آنها با خوشحالی به خانه میرفتند

7. She took the loaded wire basket to the outlet, paid, filled her carrier bags, and went homewards by Underground.
[ترجمه ترگمان]سبد پر از سیم را برداشت و به طرف راه خروجی رفت و کیسه پر دار خود را پر کرد و به سوی خانه روان شد
[ترجمه گوگل]او سبد لود شده سیم را به خروجی برد، پرداخت کرد، کیسه های حامل خود را پر کرد و از طریق Underground به خانه رفت

8. A certain hunter, having snared a hare, placed it upon his shoulders and set out homewards.
[ترجمه ترگمان]شکارچی خاصی که در کمین خرگوش بود، آن را بر دوش نهاد و به سوی خانه رهسپار شد
[ترجمه گوگل]یک شکارچی خاص، یک خرگوش خراب کرد، آن را بر روی شانه هایش گذاشت و به طرف خانه رفت

9. Now and then I turned aside to avoid some noisy drunkard as he reeled homewards.
[ترجمه ترگمان]گاهی به طرف خانه چرخیدم تا مبادا مست و پر سر و صدا راه بیفتم
[ترجمه گوگل]در حال حاضر و پس از آن من کنار گذاشته شده برای جلوگیری از برخی از نوازندگان پر سر و صدا به عنوان او به سمت خانه به نوبه خود

10. There was little ancient road except yellow sand, withered grasses and the occasional crow flying homewards.
[ترجمه ترگمان]جاده بسیار قدیمی بود، جز شن های زرد، علف های خشک و گاهی کلاغ به سوی خانه پرواز می کرد
[ترجمه گوگل]جاده باستانی کوچکی به جز شن و ماسه زرد، گیاهان خشک شده و گاه گاه کلاسیک به طرف خانه بود

11. It was our young acquaintance of Baymouth, Mr Spavin, who had got his degree, and was driving homewards in triumph in his yellow post chaise.
[ترجمه ترگمان]این دوست جوان ما بود، آقای spavin که درجه خود را گرفته بود و با کالسکه چاپاری به سوی خانه می رفت
[ترجمه گوگل]این آشنایی جوان ما باموث، آقای اسپوین بود که مدرک تحصیلی خود را داشت و در سرود زنگ پست خود به پیروزی به سمت خانه رفته بود

12. When it began to get dark, they bent their steps homewards.
[ترجمه ترگمان]وقتی هوا تاریک شد به سوی خانه حرکت کردند
[ترجمه گوگل]وقتی شروع به تاریک شدن کرد، گام های خود را به سوی خانه انداختند


کلمات دیگر: