(در رویان مهره داران) پیش شکم (که بعدها حلق و مری و معده و دوازدهه از آن تشکیل می شود)
foregut
(در رویان مهره داران) پیش شکم (که بعدها حلق و مری و معده و دوازدهه از آن تشکیل می شود)
انگلیسی به فارسی
(در رویان مهرهداران) پیششکم (که بعدها حلق و مری و معده و دوازدهه از آن تشکیل میشود)
فراموشکار
انگلیسی به انگلیسی
• upper digestive tract (anatomy)
جملات نمونه
1. The taxonomic significance of the foregut armature of 6 species of grasshoppers belonging to 4 genera (Catantopidae) has been studied using the stereo microphotograph with 7 illustrations.
[ترجمه ترگمان]اهمیت طبقه بندی آرماتور foregut ۶ گونه از ملخ ها متعلق به ۴ سرده (Catantopidae)با استفاده از the استریو با ۷ تصویر مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]اهمیت تاکسونومونی آرماتور پیشرفته 6 گونه گله دار متعلق به 4 جنس (Catantopidae) با استفاده از میکروسکوپ استریو با 7 تصویر مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]اهمیت تاکسونومونی آرماتور پیشرفته 6 گونه گله دار متعلق به 4 جنس (Catantopidae) با استفاده از میکروسکوپ استریو با 7 تصویر مورد بررسی قرار گرفته است
2. The dorsal part of the common foregut and the normal esophagus were negative for PAS. FGF 10 were expressed on the places where the PAS staining were positive.
[ترجمه ترگمان]بخش پشتی of متداول و مری معمولی برای PAS (PAS)منفی بود FGF ۱۰ در مکان هایی که رنگ آمیزی PAS مثبت بود، بیان شد
[ترجمه گوگل]بخشی پشتی از مچ پا و مری عادی برای PAS منفی بود FGF 10 در مکان هایی که رنگ آمیزی PAS در آنها مثبت بود بیان شد
[ترجمه گوگل]بخشی پشتی از مچ پا و مری عادی برای PAS منفی بود FGF 10 در مکان هایی که رنگ آمیزی PAS در آنها مثبت بود بیان شد
3. The foregut hypothesis was later contested.
[ترجمه ترگمان]فرضیه foregut بعدا مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه گوگل]فرضیه پیشین بعدا مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه گوگل]فرضیه پیشین بعدا مورد بحث قرار گرفت
4. Microvilli in foregut are long and dense, but short and sparse in postgut.
[ترجمه ترگمان]microvilli در foregut طولانی و متراکم هستند، اما کوتاه و پراکنده در postgut هستند
[ترجمه گوگل]Microvilli در قاعده طولانی و متراکم است، اما کوتاه و پراکنده در postgut
[ترجمه گوگل]Microvilli در قاعده طولانی و متراکم است، اما کوتاه و پراکنده در postgut
5. A new scheme for zoning of foregut was proposed based on our observation.
[ترجمه ترگمان]طرح جدیدی برای پهنه بندی foregut براساس مشاهدات ما پیشنهاد شد
[ترجمه گوگل]بر اساس مشاهدات ما یک طرح جدید برای منطقه بندی پیشانی پیشنهاد شد
[ترجمه گوگل]بر اساس مشاهدات ما یک طرح جدید برای منطقه بندی پیشانی پیشنهاد شد
6. These epithelial elements arise embryologically from foregut endoderm in the process of bronchial tubular growth.
[ترجمه ترگمان]این عناصر پوششی از foregut endoderm در فرآیند رشد tubular bronchial ناشی می شوند
[ترجمه گوگل]این عنصر اپیتلیال از جنین به دلیل اندودرم پیش از قاعدگی در روند رشد لوله های برونش ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]این عنصر اپیتلیال از جنین به دلیل اندودرم پیش از قاعدگی در روند رشد لوله های برونش ایجاد می شود
7. The liver of Alligator sinensis was formed by the endodermal epithelia invigilated from the edge of foregut door and by surrounding mesoderm during early stages of pre-natal development.
[ترجمه ترگمان]کبد of Alligator توسط the epithelia invigilated از لبه در foregut و در طول مراحل اولیه توسعه قبل از زایمان تشکیل شد
[ترجمه گوگل]کبد آلگیناتور سینسینس توسط اپیتلیوم اندودرمی ایجاد شده از لبه درهای جلو و با اطراف مزودرم در مراحل اولیه رشد پیش از تولد تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]کبد آلگیناتور سینسینس توسط اپیتلیوم اندودرمی ایجاد شده از لبه درهای جلو و با اطراف مزودرم در مراحل اولیه رشد پیش از تولد تشکیل شده است
8. The embryologic pancreas arises from 2 buds in the foregut.
[ترجمه ترگمان]لوزالمعده embryologic از ۲ غنچه در the ناشی می شود
[ترجمه گوگل]لوزالمعده جنینی از 2 جوانه در پیشانی تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]لوزالمعده جنینی از 2 جوانه در پیشانی تشکیل شده است
9. Because the distribution of lipase is the same as that of amylose, the lipases between pylorus and foregut had much more important effection than those of stomach.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که توزیع لیپاز به اندازه that وجود دارد، تفاوت بین pylorus و foregut نسبت به شکم بسیار مهم تر است
[ترجمه گوگل]از آنجا که توزیع لیپاز همانند آمیلوز است، لیپاز بین pylorus و foregut بسیار بیشتر از efficacies نسبت به معده است
[ترجمه گوگل]از آنجا که توزیع لیپاز همانند آمیلوز است، لیپاز بین pylorus و foregut بسیار بیشتر از efficacies نسبت به معده است
10. The epithelium cells of digestive tube with or without the striated border can be used as one of important standard for distinguishing the midgut from foregut and hindgut.
[ترجمه ترگمان]سلول های بافت پوششی لوله گوارشی با یا بدون حاشیه striated می توانند به عنوان یکی از استاندارد مهم برای تشخیص the از foregut و hindgut استفاده شوند
[ترجمه گوگل]سلول های اپیتلیوم لوله گوارشی با یا بدون مرز رشته ای می تواند به عنوان یکی از استانداردهای مهم برای تشخیص واسطه از ناحیه پیشانی و باسن استفاده شود
[ترجمه گوگل]سلول های اپیتلیوم لوله گوارشی با یا بدون مرز رشته ای می تواند به عنوان یکی از استانداردهای مهم برای تشخیص واسطه از ناحیه پیشانی و باسن استفاده شود
11. The mucous cells lie in the anterior part of the foregut and cloaca.
[ترجمه ترگمان]سلول های mucous در بخش جلویی \"foregut\" و \"cloaca\" قرار دارند
[ترجمه گوگل]سلول های مخاطی در قسمت قدام پیشانی و کلاوا قرار دارند
[ترجمه گوگل]سلول های مخاطی در قسمت قدام پیشانی و کلاوا قرار دارند
12. During the later period of the test, amylase activity in foregut of intermediate protein content feed group is significantly higher than that of high protein content group.
[ترجمه ترگمان]در طول دوره بعدی آزمون، فعالیت amylase در foregut از گروه تغذیه محتوای پروتئین میانی به طور قابل توجهی بالاتر از گروه محتوای پروتئین بالا است
[ترجمه گوگل]در طول دوره بعد از آزمایش، فعالیت آمیلاز در دوران شیردهی گروه پروتئین پروتئین متوسط، به طور قابل توجهی بالاتر از گروه پروتئین باالی پروتئین است
[ترجمه گوگل]در طول دوره بعد از آزمایش، فعالیت آمیلاز در دوران شیردهی گروه پروتئین پروتئین متوسط، به طور قابل توجهی بالاتر از گروه پروتئین باالی پروتئین است
13. The beginning of the intestine expands, and the diameter of gut was getting thin from foregut to postgut.
[ترجمه ترگمان]ابتدا روده منبسط می شود و قطر شکم از foregut به postgut نازک می شود
[ترجمه گوگل]آغاز روده گسترش می یابد، و قطر روده از ابتلا به پوکی استخوان خالی می شود
[ترجمه گوگل]آغاز روده گسترش می یابد، و قطر روده از ابتلا به پوکی استخوان خالی می شود
14. This review summarizes the possible mechanisms which include weight loss, gastrointestinal hormones, foregut hypothesis, hindgut hypothesis, adipocytokines, and inflammatory factors.
[ترجمه ترگمان]این بررسی مکانیسم های ممکن شامل کاهش وزن، هورمون های گوارشی، فرضیه foregut، فرضیه hindgut، adipocytokines و عوامل التهابی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این بررسی مکانیسم های احتمالی را که شامل کاهش وزن، هورمون های گوارشی، فرضیه های پیش از قاعدگی، فرضیه مرزی، آدیپوتیوکوئین ها و عوامل التهابی است را خلاصه می کند
[ترجمه گوگل]این بررسی مکانیسم های احتمالی را که شامل کاهش وزن، هورمون های گوارشی، فرضیه های پیش از قاعدگی، فرضیه مرزی، آدیپوتیوکوئین ها و عوامل التهابی است را خلاصه می کند
کلمات دیگر: