کلمه جو
صفحه اصلی

pillowy


بالش مانند، نرم، غنود انگیز

انگلیسی به فارسی

بالش مانند، نرم، غنود انگیز


سرپوشیده


انگلیسی به انگلیسی

• resembling a pillow; soft; comfortable

جملات نمونه

1. They have a pillowy consistency and a soft, slightly doughy center.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک ثبات pillowy و یک مرکز نرم و کمی doughy دارند
[ترجمه گوگل]آنها دارای یک قوسی ضخیم و یک مرکز نرم و کمی خمیده هستند

2. It is warm, pillowy and folds over like soft linen.
[ترجمه ترگمان]گرم است، pillowy و چین های پیراهن نرم
[ترجمه گوگل]این گرم، بالون و براق مانند پارچه نرم است

3. The unsalted eggplant had a firmer, slightly fibrous texture while the salted eggplant was creamier and slightly pillowy.
[ترجمه ترگمان]بادمجان نمک سود شده بافت fibrous داشت، در حالی که بادمجان نمک creamier و اندکی pillowy بود
[ترجمه گوگل]بادمجان بدون نمک دارای بافت قوی تر و کمی فیبری بود در حالی که بادمجان شور با کرمی و کمی چسبناک بود

4. Gnocchi, though accompanied by a humdrum tomato sauce, was perfectly pillowy.
[ترجمه ترگمان]gnocchi که با یک سس گوجه فرنگی کهنه همراه بود، کام لا pillowy بود
[ترجمه گوگل]Gnocchi، هرچند همراه با یک سس گوجه فرنگی معمولی، کاملا بالش بود

5. They're all possessed of that perfect ratio of willowy and pillowy that makes the flashbulbs pop.
[ترجمه ترگمان]همه آن ها نسبت به این نسبت کامل (willowy)و pillowy (willowy)هستند که باعث می شود که پاپ آپ flashbulbs شود
[ترجمه گوگل]همه آنها از این نسبت عالی درشت و کراوات استفاده می کنند که موجب می شود فلاش های فلاش بفروشند

6. I love the crispy crunch bits on the outside and the soft pillowy inside slathered in lots of butter.
[ترجمه ترگمان]من به ترد کردن ترد در بیرون و the نرم در داخل و یا به طور کلی از کره را دوست دارم
[ترجمه گوگل]من عاشق بیت های ترد کریستال در خارج و پرده ای نرم در داخل کره ای است

7. Even the MacBook Pro has slightly cushier keys -- and let's not even get started on the pillowy keyboard found on any ThinkPad.
[ترجمه ترگمان]حتی مک MacBook Pro یک کلید cushier دارد - - و اجازه دهید بر روی کیبورد pillowy که در هر ThinkPad یافت می شود، شروع کنیم
[ترجمه گوگل]حتی MacBook Pro دارای کلید های کمی کج شده است - و حتی حتی بر روی صفحه کلید قرصی که در هر ThinkPad وجود ندارد، شروع به کار می کند

8. He braced himself, gathered his strength, and drove his right elbow back into a surprising pillowy softness.
[ترجمه ترگمان]نیرویش را جمع کرد، نیرویش را جمع کرد و با ملایمت بازوی راستش را به نرمی به نرمی و نرمی تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]او خود را سست کرد، قدرت خود را جمع کرد، و آرنج راست خود را به یک نرمی پلاستیکی شگفت انگیز راند

9. There are only so many ways to describe a plate of gnudi without resorting to pillowy.
[ترجمه ترگمان]چند راه برای توصیف یک بشقاب of بدون توسل به pillowy وجود دارد
[ترجمه گوگل]تنها راه های بسیاری برای توصیف یک صفحه از gnudi بدون توسل به بالش وجود دارد


کلمات دیگر: