کلمه جو
صفحه اصلی

honey pot


(در میان برخی مورچگان) مور عسل انبار (دسته ای از مورچگان که در خود شهد ذخیره می کنند تا بعدا به مصرف همه ی مورچه ها برسد)

انگلیسی به فارسی

(در میان برخی مورچگان) مور عسل انبار (دست‌های از مورچگان که در خود شهد ذخیره می‌کنند تا بعدا به مصرف همه‌ی مورچه‌ها برسد)


کاسهی عسل (کاسهی مومی که برخی زنبوران برای اندوختن خوراک می‌سازند)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of certain worker ants whose bodies store a honeylike food that will be used by the entire colony.

(2) تعریف: the wax structure housing honey, made esp. by bumblebees, for storage.

(3) تعریف: a receptacle for storing or serving honey.

• container or pot used for serving or storing honey; shrub native of south african that has flowers that look like a cup or goblet when open; place that attracts many people; system or part of a system established intentionally to tempt an intruder or cracker (computers)

جملات نمونه

1. The toy section of the store is a honeypot for children.
[ترجمه ترگمان]بخش اسباب بازی فروشگاه برای کودکان honeypot است
[ترجمه گوگل]بخش اسباب بازی فروشگاه honeypot برای کودکان است

2. The honeypot of Inveraray lures the car-based tourist past as the main road is on the opposite side of the canal.
[ترجمه ترگمان]مسیر اصلی این جاده توریستی است که در مسیر اصلی قرار دارد و جاده اصلی در سمت مخالف آبراه قرار دارد
[ترجمه گوگل]Honeypot Inveraray مسیر گردشگری مبتنی بر ماشین را به عنوان جاده اصلی در سمت مقابل کانال قرار می دهد

3. Privatization could be the honeypot of all time for Wall Street, according to Wall Street executives and analysts.
[ترجمه ترگمان]با توجه به مدیران اجرایی وال استریت و تحلیلگران، خصوصی سازی ممکن است the تمام زمان ها برای وال استریت باشد
[ترجمه گوگل]طبق گفته مدیران و تحلیلگران وال استریت، خصوصی سازی می تواند هانیپت تمام وقت برای وال استریت باشد

4. If you put some one in a honeypot they will eat all the honey.
[ترجمه ترگمان]اگه یکی رو بذاری تو اون honeypot همه عسل رو می خورن
[ترجمه گوگل]اگر شما یک نفر را در یک honeypot قرار دهید، همه عسلها را می خورند

5. This is a great country and the honeypot is open to all.
[ترجمه ترگمان]این یک کشور بزرگ است و the برای همه باز است
[ترجمه گوگل]این یک کشور عالی است و honeypot برای همه باز است

6. A low - interaction honeypot like Nepenthes is easy to install and requires minimal maintenance.
[ترجمه ترگمان]نصب honeypot مانند Nepenthes آسان است و به حداقل نگهداری نیاز دارد
[ترجمه گوگل]Honeypot کم تعامل مانند Nepenthes نصب آسان است و نیاز به حداقل تعمیر و نگهداری

7. The core idea of honeypot is to build an artificial network trap to lure attacker, then direct their time and resource to the tarp, thus can also reveal their attacking method and tools.
[ترجمه ترگمان]ایده اصلی of ساختن یک تله شبکه مصنوعی برای فریب دادن مهاجم است، سپس زمان و منبع آن ها را به برزنتی هدایت می کند و در نتیجه می تواند روش و ابزار حمله آن ها را آشکار کند
[ترجمه گوگل]ایده اصلی honeypot این است که یک تله شبکه مصنوعی ایجاد کند تا مهاجم را ملاقات کند، سپس زمان و منابع خود را به inter بیندازد و همچنین می تواند روش و ابزار حمله خود را نشان دهد

8. On the basis of analysing the defectiveness of honeypot network and the way of hiding real IP address, an improved honeypot network model is introduced.
[ترجمه ترگمان]براساس تحلیل ناقص بودن شبکه honeypot و روش پنهان کردن آدرس IP واقعی، یک مدل شبکه honeypot بهبود یافته معرفی شده است
[ترجمه گوگل]بر اساس تجزیه و تحلیل نقص بودن شبکه honeypot و نحوه پنهان کردن آدرس واقعی IP، یک مدل شبکه honeypot بهبود یافته است

9. A honeypot is a service ( program or server ), which is installed in a network.
[ترجمه ترگمان]A یک سرویس (برنامه یا سرور)است که در یک شبکه نصب شده است
[ترجمه گوگل]Honeypot یک سرویس (برنامه یا سرور) است که در یک شبکه نصب شده است

10. For the DEA you ain't nothing but a honeypot.
[ترجمه ترگمان]برای اداره مبارزه با مواد مخدر غیر از یه honeypot
[ترجمه گوگل]برای DEA شما هیچ چیز جز یک honeypot نیست

11. The implement technologies of honeypot system include disguise, information gather, risk control, data analysis.
[ترجمه ترگمان]فن آوری های پیاده سازی این سیستم شامل تغییر، جمع آوری اطلاعات، کنترل ریسک، تحلیل داده ها می باشد
[ترجمه گوگل]فن آوری های پیاده سازی سیستم honeypot عبارتند از پنهان کردن، جمع آوری اطلاعات، کنترل خطر، تجزیه و تحلیل داده ها

12. The honeypot host under distributed honeynet performed high inveiglement to worms and possesses "come in easily, out strictly" data control policy, this influenced worm propagation and control.
[ترجمه ترگمان]میزبان honeypot تحت honeynet توزیع شده، inveiglement های بالا را به کرم اجرا کرد و \"به سادگی،\" سیاست کنترل داده ها \" را اجرا کرد، که این امر بر انتشار کرم و کنترل کرم تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]میزبان honeypot تحت honeynet توزیع شده به interspection از کرم ها و به راحتی و به شدت کنترل سیاست های کنترل داده ها را تحت تاثیر قرار داده است، که تحت تأثیر انتشار و کنترل کرم قرار گرفته است

13. Honeypot is a real system, which is leaky and specially used to be attacked by hacker.
[ترجمه ترگمان]Honeypot یک سیستم واقعی است که چکه می کند و به طور ویژه توسط هکرها به کار می رود
[ترجمه گوگل]Honeypot یک سیستم واقعی است که نشتی است و به طور خاص مورد استفاده قرار گرفته توسط هکرها مورد حمله قرار گرفته است

14. Building a user - defined honeypot system can better fulfil different requirement.
[ترجمه ترگمان]ایجاد یک سیستم honeypot تعریف شده توسط کاربر می تواند نیازهای متفاوتی را برآورده کند
[ترجمه گوگل]ساخت یک سیستم honeypot تعریف شده توسط کاربر می تواند بهتر از نیازهای مختلف انجام شود

پیشنهاد کاربران

ظرف عسل


کلمات دیگر: