کلمه جو
صفحه اصلی

intentioned


(معمولا به صورت پسوند و با هایفن) دارای قصد به خصوص، با نیت ...، - خواه، خواه well intentioned دارای حسن نیت

انگلیسی به فارسی

قصد


(به‌طور معمول به صورت پسوند و با هایفن) دارای قصد به خصوص، با نیت ...، - خواه


انگلیسی به انگلیسی

• having certain intentions

جملات نمونه

1. No words can be the disguise of base intentions.
[ترجمه ترگمان]هیچ کلمه ای نمی تواند پوشش نیت پایه باشد
[ترجمه گوگل]هیچ کلمه ای نمی تواند پنهان کردن اهداف پایه باشد

2. The road to hell is paved with good intentions.
[ترجمه ترگمان]راه جهنم با نیت خوب فرش شده
[ترجمه گوگل]جاده به جهنم با اهداف خوب هموار شده است

3. Hell is paved with good intentions.
[ترجمه ترگمان]جهنم با نیت های خوب فرش شده است
[ترجمه گوگل]جهنم با اهداف خوب هموار شده است

4. He was uncertain about his brother's intentions.
[ترجمه ترگمان]او از قصد برادرش مطمئن نبود
[ترجمه گوگل]او درباره اهداف برادرش نگران بود

5. She stated categorically that she had no intention of leaving.
[ترجمه ترگمان]بی چون و چرا به او گفت که قصد رفتن ندارد
[ترجمه گوگل]او به طور قطعی اظهار داشت که او قصد ترک آن را ندارد

6. You must have mistaken my intentions.
[ترجمه ترگمان] تو حتما منظور منو اشتباه گرفتی
[ترجمه گوگل]شما باید نیت های خود را اشتباه بگیرید

7. I have no intention of retiring just yet.
[ترجمه ترگمان]من هنوز قصد عقب نشینی ندارم
[ترجمه گوگل]من هنوز قصد بازنشستگی ندارم

8. The shareholders have manifested their intention to sell the shares.
[ترجمه ترگمان]سهامداران قصد خود برای فروش سهام را ابراز کرده اند
[ترجمه گوگل]سهامداران قصد خود را برای فروش سهام نشان داده اند

9. Beveridge announced his intention of standing for parliament.
[ترجمه ترگمان]Beveridge قصد خود مبنی بر حضور در پارلمان را اعلام کرد
[ترجمه گوگل]Beveridge اعلام کرد قصد خود را برای پارلمان دارد

10. The original intention was to record about 80 speakers, divided equally between males and females.
[ترجمه ترگمان]قصد اصلی این بود که حدود ۸۰ سخنران را ثبت کند که به طور مساوی بین مردان و زنان تقسیم شدند
[ترجمه گوگل]قصد اصلی این بود که حدود 80 سخنران را ضبط کند که به طور مساوی بین مردان و زنان تقسیم شده است

11. He dissimulated his intentions right up to the moment of the attack.
[ترجمه ترگمان]او قصد داشت تا لحظه حمله با مقاصد او روبرو شود
[ترجمه گوگل]او تا لحظهای از حمله خود را نفی کرد

12. When a man speaks or acts with good intention. Then happiness follows him like his shadow that never leaves him.
[ترجمه ترگمان]وقتی مردی با نیت خوب حرف می زند یا عمل می کند آن وقت خوشحالی او را مثل سایه دنبال می کند که هرگز او را ترک نمی کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک مرد سخن می گوید یا با قصد خوب عمل می کند سپس شادی به دنبال او مانند سایه او است که هرگز او را ترک

13. He apologizes for his comments and says he had no intention of offending the community.
[ترجمه ترگمان]او از نظرات خود عذرخواهی می کند و می گوید قصد رنجاندن مردم را ندارد
[ترجمه گوگل]او از نظراتش عذرخواهی می کند و می گوید که قصد ندارد از جامعه مجازات کند

14. I began reading with the intention of finishing the book, but I never did.
[ترجمه ترگمان]شروع به خواندن کتاب کردم، اما هیچ وقت این کار را نکردم
[ترجمه گوگل]با قصد پایان دادن به کتاب شروع به خواندن کردم، اما هرگز انجام ندادم

well-intentioned

دارای حسن نیت



کلمات دیگر: