عازم خانه (یا وطن)، راهی میهن، زمینگیر
homebound
عازم خانه (یا وطن)، راهی میهن، زمینگیر
انگلیسی به فارسی
عازم خانه (یا وطن)، راهی میهن
محدود به خانه، زمینگیر، خانهنشین
خانه
انگلیسی به انگلیسی
• going home, on the way home
جملات نمونه
Our boat was homebound.
کشتی ما عازم کشورمان بود.
1. our boat was homebound
کشتی ما عازم کشورمان بود.
2. Marc Tell, homebound in Manhattan, fits that description.
[ترجمه ترگمان]مارک Tell، homebound در منهتن، با این توصیف متناسب است
[ترجمه گوگل]مارک گفت، در خانه منهتن در منهتن، متناسب با آن توصیف است
[ترجمه گوگل]مارک گفت، در خانه منهتن در منهتن، متناسب با آن توصیف است
3. During the next two years she was mostly homebound and nonfunctional.
[ترجمه ترگمان]در طی دو سال آینده او عمدتا homebound و nonfunctional بود
[ترجمه گوگل]در طول دو سال آینده او عمدتا در خانه و غیر کارآمد بود
[ترجمه گوگل]در طول دو سال آینده او عمدتا در خانه و غیر کارآمد بود
4. I'm the one who would never go homebound any more.
[ترجمه ترگمان]من کسی هستم که دی گه هیچ وقت از اینجا بیرون نمیرم
[ترجمه گوگل]من کسی هستم که هیچ وقت دیگر نمی توانم به خانه برگردم
[ترجمه گوگل]من کسی هستم که هیچ وقت دیگر نمی توانم به خانه برگردم
5. Just like waiting for the homebound bird, I will keep my love for you in the bottom of my heart, until the day you fly to my site. (Perhaps you may think of me as a woman without virtues.
[ترجمه ترگمان]درست مثل صبر کردن برای پرنده homebound، من عشق خود را در اعماق قلبم نگه می دارم تا روزی که به محل من پرواز کنی شاید شما به من به عنوان یک زن بدون فضیلت فکر کنید
[ترجمه گوگل]درست مثل انتظار برای پرنده خانه، من عشقم را برای شما در قلبم حفظ خواهم کرد، تا روزی که به سایت من پرواز می کنید (ممکن است شما به عنوان یک زن بدون فضیلت فکر کنید
[ترجمه گوگل]درست مثل انتظار برای پرنده خانه، من عشقم را برای شما در قلبم حفظ خواهم کرد، تا روزی که به سایت من پرواز می کنید (ممکن است شما به عنوان یک زن بدون فضیلت فکر کنید
6. " After that, "the Homebound Fishermen, " the background music in various cities broadcast the weather conditions one by one, user-friendly, why in detail.
[ترجمه ترگمان]\"بعد از آن،\" ماهیگیران homebound \"،\" موسیقی پس زمینه در شهرهای مختلف شرایط آب و هوایی را یکی، با نام کاربر پسند، و چرا به طور دقیق پخش کرد \"
[ترجمه گوگل]پس از آن، 'ماهیگیران خانگی'، موسیقی پسزمینه در شهرهای مختلف، شرایط آب و هوایی را یک به یک، کاربر پسند، به طوری که در جزئیات، پخش شده است
[ترجمه گوگل]پس از آن، 'ماهیگیران خانگی'، موسیقی پسزمینه در شهرهای مختلف، شرایط آب و هوایی را یک به یک، کاربر پسند، به طوری که در جزئیات، پخش شده است
7. We knew there would be many homebound evenings, so I put all five seasons of "The Wire" on my online DVD list.
[ترجمه ترگمان]ما می دانستیم که عصرها homebound زیادی وجود خواهد داشت، بنابراین من هر پنج فصل از \"سیم\" را در فهرست آنلاین دی وی دی ام قرار می دهم
[ترجمه گوگل]ما می دانستیم که بسیاری از خانه های شبانه روزی وجود دارد، بنابراین من تمام پنج فصل 'The Wire' را در فهرست دی وی دی های من قرار می دهم
[ترجمه گوگل]ما می دانستیم که بسیاری از خانه های شبانه روزی وجود دارد، بنابراین من تمام پنج فصل 'The Wire' را در فهرست دی وی دی های من قرار می دهم
8. The homebound folks also had an increased risk of other cognitive impairments and a faster rate of cognitive decline.
[ترجمه ترگمان]افراد homebound نیز خطر افزایش دیگر اختلالات شناختی و نرخ سریع تر کاهش شناختی را داشتند
[ترجمه گوگل]افراد مبتلا به زایمان نیز خطر ابتلا به اختلالات شناختی دیگر و میزان سریع کاهش شناختی داشتند
[ترجمه گوگل]افراد مبتلا به زایمان نیز خطر ابتلا به اختلالات شناختی دیگر و میزان سریع کاهش شناختی داشتند
9. Dismissal homebound three more than ten years of poetry husband amused.
[ترجمه ترگمان]Dismissal سه بار بیش از ده سال از شعر شاعر لذت برد
[ترجمه گوگل]سه سال بیش از ده سال ازدواج شوهر از دست رفته سه ساله ازدواج کرد
[ترجمه گوگل]سه سال بیش از ده سال ازدواج شوهر از دست رفته سه ساله ازدواج کرد
10. Based on the above findings, several suggestions were made for the homebound education and future research.
[ترجمه ترگمان]براساس یافته های بالا، چندین پیشنهاد برای آموزش homebound و تحقیقات آتی صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]بر اساس یافته های فوق، پیشنهادات متعددی برای آموزش و تربیت خانگی و تحقیقات آینده صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]بر اساس یافته های فوق، پیشنهادات متعددی برای آموزش و تربیت خانگی و تحقیقات آینده صورت گرفته است
11. In Jiangxi, Wan Jiannong, head of the labor bureau, claimed the " homebound rush" helpful to ease the labor drought in the province's 94 industrial parks.
[ترجمه ترگمان]در Jiangxi، وان Jiannong، رئیس اداره کار، ادعا کرد که \"هجوم homebound\" برای کاهش خشکسالی کارگری در ۹۴ پارک صنعتی استان کمک می کند
[ترجمه گوگل]در Jiangxi، وان جیانونگ، رئیس دفتر کار، ادعا کرد که 'عجله خانگی' برای کاهش خشکسالی کار در 94 پارک صنعتی در استان مفید است
[ترجمه گوگل]در Jiangxi، وان جیانونگ، رئیس دفتر کار، ادعا کرد که 'عجله خانگی' برای کاهش خشکسالی کار در 94 پارک صنعتی در استان مفید است
12. Ou see Jiang Fan Ying, by bamboo rafting, listen to the Homebound Fishermen, do not have a flavor.
[ترجمه ترگمان]Ou می بینیم که جیانگ و Ying، با قایق bamboo، به ماهیگیران homebound گوش می دهند و طعم آن را ندارند
[ترجمه گوگل]Ou را ببینید Jiang Fan Ying، توسط rafting بامبو، گوش دادن به ماهیگیران Homebound، عطر و طعم ندارد
[ترجمه گوگل]Ou را ببینید Jiang Fan Ying، توسط rafting بامبو، گوش دادن به ماهیگیران Homebound، عطر و طعم ندارد
13. Based on above findings, several suggestions were made for the homebound education and future research.
[ترجمه ترگمان]براساس یافته های بالا، چندین پیشنهاد برای آموزش homebound و تحقیقات آینده صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]بر اساس یافته های بالا، چندین پیشنهاد برای آموزش و تربیت خانگی و تحقیقات آینده صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]بر اساس یافته های بالا، چندین پیشنهاد برای آموزش و تربیت خانگی و تحقیقات آینده صورت گرفته است
14. Objective To evaluate the effects of a one-year nursing intervention on depression and anxiety in family caregivers of homebound patients with dementia.
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثرات یک مداخله پرستاری یک ساله بر افسردگی و اضطراب در مراقبین خانواده از بیماران مبتلا به زوال عقل
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی تأثیر یک ساله پرستاری بر افسردگی و اضطراب در مراقبان خانواده بیماران مبتلا به زوال عقل
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی تأثیر یک ساله پرستاری بر افسردگی و اضطراب در مراقبان خانواده بیماران مبتلا به زوال عقل
پیشنهاد کاربران
خانه نشین
کلمات دیگر: