• buying and selling of foreign currencies
foreign exchange market
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. The pound took a nosedive on the foreign exchange market today.
[ترجمه ترگمان]پوند در بازار ارز خارجی سقوط کرد
[ترجمه گوگل]امروز بازار پوند در بازارهای ارز خارجی غرق شد
[ترجمه گوگل]امروز بازار پوند در بازارهای ارز خارجی غرق شد
2. Russia decided to float the rouble on the foreign exchange market.
[ترجمه ترگمان]روسیه تصمیم گرفت یک روبل را در بازار ارز خارجی شناور کند
[ترجمه گوگل]روسیه تصمیم گرفت که روبل را در بازار ارز خارجی بفروشد
[ترجمه گوگل]روسیه تصمیم گرفت که روبل را در بازار ارز خارجی بفروشد
3. The pound rallied just before the foreign exchange market closed.
[ترجمه ترگمان]پوند درست قبل از بسته شدن بازار ارز خارجی متوقف شد
[ترجمه گوگل]پوند پس از آنکه بازار ارز خارجی بسته شد، پیوست
[ترجمه گوگل]پوند پس از آنکه بازار ارز خارجی بسته شد، پیوست
4. The forward rates quoted by banks in the foreign exchange market stand either at a premium or discount in relation to the spot rate.
[ترجمه ترگمان]نرخ رو به جلو توسط بانک ها در بازار ارز خارجی یا در یک حق بیمه یا تخفیف در رابطه با نرخ تشخیص داده می شود
[ترجمه گوگل]نرخ های پیش بینی شده توسط بانک ها در بازار ارز خارجی یا به صورت حق بیمه یا تخفیف در مقایسه با نرخ نقطه هستند
[ترجمه گوگل]نرخ های پیش بینی شده توسط بانک ها در بازار ارز خارجی یا به صورت حق بیمه یا تخفیف در مقایسه با نرخ نقطه هستند
5. To do so they go to the foreign exchange market as demanders of yen.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای انجام این کار به بازار ارز خارجی به عنوان demanders ین رفتند
[ترجمه گوگل]برای انجام این کار آنها به عنوان تقاضای ین به بازار ارز مبدل می شوند
[ترجمه گوگل]برای انجام این کار آنها به عنوان تقاضای ین به بازار ارز مبدل می شوند
6. Like the foreign exchange market, no physical euro-currency market exists but instead it consists of telecommunications between banks.
[ترجمه ترگمان]مانند بازار ارز خارجی، بازار ارز خارجی وجود ندارد، اما در عوض از ارتباطات بین بانک ها تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]مانند بازار ارز خارجی، هیچ بازار ارز یورو فیزیکی وجود ندارد، بلکه به جای آن از ارتباطات مخابراتی بین بانکها تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]مانند بازار ارز خارجی، هیچ بازار ارز یورو فیزیکی وجود ندارد، بلکه به جای آن از ارتباطات مخابراتی بین بانکها تشکیل شده است
7. Japan has not intervened in the foreign exchange market since 200
[ترجمه ترگمان]ژاپن از سال ۲۰۰ در بازار ارز خارجی دخالت نکرده است
[ترجمه گوگل]ژاپن در بازار ارز خارجی از سال 200 مداخله نکرده است
[ترجمه گوگل]ژاپن در بازار ارز خارجی از سال 200 مداخله نکرده است
8. The significance of the foreign exchange market outstrips its impressive size.
[ترجمه ترگمان]اهمیت بازار ارز خارجی از اندازه تاثیر گذاری آن فراتر خواهد رفت
[ترجمه گوگل]اهمیت بازار ارز خارجی چشمگیر است
[ترجمه گوگل]اهمیت بازار ارز خارجی چشمگیر است
9. The foreign exchange market in the euro climbed against the U. S. dollar.
[ترجمه ترگمان]بازار ارز خارجی در یورو در مقابل آمریکا صعود کرده است اس دلار
[ترجمه گوگل]بازار ارز یورو در برابر دلار یورو صعود کرد
[ترجمه گوگل]بازار ارز یورو در برابر دلار یورو صعود کرد
10. It is the biggest international foreign exchange market in world.
[ترجمه ترگمان]این بزرگ ترین بازار مبادلات خارجی در جهان است
[ترجمه گوگل]این بزرگترین بازار ارز بین المللی در جهان است
[ترجمه گوگل]این بزرگترین بازار ارز بین المللی در جهان است
11. Chapter four: Fractal analysis of relative efficiency of foreign exchange market.
[ترجمه ترگمان]فصل چهارم: تجزیه و تحلیل مقطعی از کارایی نسبی بازار ارز خارجی
[ترجمه گوگل]فصل چهارم: تحلیل فراکتال از کارایی نسبی بازار ارز
[ترجمه گوگل]فصل چهارم: تحلیل فراکتال از کارایی نسبی بازار ارز
12. By geo-political influence, the international foreign exchange market dollar downward pressure.
[ترجمه ترگمان]با نفوذ ژئوپلتیک، نرخ ارز خارجی بازار بین المللی رو به پایین است
[ترجمه گوگل]با نفوذ جغرافیایی و سیاسی، بازار ارز بین المللی، فشار دلار را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]با نفوذ جغرافیایی و سیاسی، بازار ارز بین المللی، فشار دلار را کاهش می دهد
13. Basically understanding of foreign exchange market and its settlement.
[ترجمه ترگمان]اساسا درک بازار ارز خارجی و حل آن
[ترجمه گوگل]اساسا درک بازار ارز و حل و فصل آن است
[ترجمه گوگل]اساسا درک بازار ارز و حل و فصل آن است
14. Foreign exchange market: the basic rate, the cross exchange rates, a view of the market, including bid-to-date, the time-trend (Chart), K-line analysis (Figure).
[ترجمه ترگمان]بازار ارز خارجی: نرخ پایه، نرخ تبادل متقابل، دیدگاه بازار، از جمله قیمت پیشنهاد تا به روز، تحلیل خط زمان (نمودار)، تحلیل K - لاین (شکل)
[ترجمه گوگل]بازار ارز: نرخ اساسی، نرخ ارز متقابل، دیدگاه بازار، از جمله پیشنهاد قیمت به روز، روند زمان (نمودار)، تجزیه و تحلیل خط K (شکل)
[ترجمه گوگل]بازار ارز: نرخ اساسی، نرخ ارز متقابل، دیدگاه بازار، از جمله پیشنهاد قیمت به روز، روند زمان (نمودار)، تجزیه و تحلیل خط K (شکل)
کلمات دیگر: