کلمه جو
صفحه اصلی

grocery list

انگلیسی به فارسی

لیست خرید


انگلیسی به انگلیسی

• shopping list, list of items that one needs to buy (especially food items)

جملات نمونه

1. How do you make up a grocery list or plan a career?
[ترجمه ترگمان]چگونه یک لیست خرید را تهیه می کنید و یا یک شغل را برنامه ریزی می کنید؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانید یک لیست مواد غذایی را تهیه کنید یا یک حرفه را برنامه ریزی کنید؟

2. He had started a grocery list, but only got as far as coffee and sugar.
[ترجمه ترگمان]او یک لیست خواربار را آغاز کرده بود، اما نه تنها به اندازه قهوه و شکر بود
[ترجمه گوگل]او یک لیست مواد غذایی را شروع کرده بود، اما فقط به قهوه و شکر رسید

3. Put a note grocery list, reminding yourself to take the bag to the market.
[ترجمه ترگمان]یک لیست خرید را یادداشت کنید و به خودتان یادآوری کنید که کیف را به بازار ببرید
[ترجمه گوگل]فهرستی از مواد مغذی را یادداشت کنید، یادآوری کنید که کیسه را به بازار برسانید

4. The items on a left-behind grocery list, long division or the smell of our moms' cookies -- they're all stimulated by a complicated neurochemical process.
[ترجمه ترگمان]آیتم های موجود در لیست left، تقسیم طولانی و یا بوی مادر ما، همگی با یک فرآیند neurochemical پیچیده تحریک می شوند
[ترجمه گوگل]اقلام موجود در لیست چپ پشت مواد غذایی، تقسیم طولانی و یا بوی کوکی های مادران ما - همه آنها توسط یک روند عصبی پیچیده تحریک می شود

5. My grocery list is as follows: bread, butter, meat, eggs, sugar.
[ترجمه ترگمان]لیست خرید من به شرح زیر است: نان، کره، گوشت، تخم مرغ، شکر
[ترجمه گوگل]فهرست مواد غذایی من به شرح زیر است: نان، کره، گوشت، تخم مرغ، شکر

6. Mymenus, which is sponsored by grocery stores nationwide, also provides a handy grocery list with every recipe.
[ترجمه ترگمان]Mymenus که توسط فروشگاه های خواربار در سراسر کشور حمایت می شود، یک لیست خواربار مفید با هر دستورالعمل تهیه می کند
[ترجمه گوگل]Mymenus، که توسط فروشگاه های مواد غذایی در سراسر کشور پشتیبانی می شود، همچنین فهرست خوک های دستی با هر دستور غذا را فراهم می کند

7. The grocer said in a very reluctant voice,'Do you a grocery list?
[ترجمه ترگمان]بقال با صدای very گفت: یک لیست خرید داری؟
[ترجمه گوگل]بچگانه گفت: 'آیا شما یک لیست مواد غذایی است؟

8. From managing our to-do lists and writing code to jotting ideas and keeping a grocery list, nothing beats a solid plain text editor.
[ترجمه ترگمان]از مدیریت لیست های این کار و نوشتن کد برای jotting ایده ها و نگهداری یک لیست خواربار، هیچ چیز یک ویرایشگر متن ساده درست نمی کند
[ترجمه گوگل]از مدیریت لیست کارهای ما و نوشتن کد برای تدوین ایده ها و نگه داشتن لیست خواروباری، هیچ چیزی از یک ویرایشگر متن ساده ساده برخوردار نیست

9. The union came to the table with a whole grocery list of demands.
[ترجمه ترگمان]این اتحادیه با یک لیست خرید دسته جمعی به سر میز آمد
[ترجمه گوگل]این اتحادیه با یک لیست کامل خواسته های مواد غذایی به میز آمد

10. When I put something in the basket, you can check it off the grocery list.
[ترجمه ترگمان]وقتی چیزی رو تو سبد گذاشتم میتونی از لیست grocery چک کنی
[ترجمه گوگل]وقتی چیزی را در سبد قرار داده ام، می توانید آن را از فهرست مواد غذایی بررسی کنید

11. Sugar, syrup, julep, sherbet, and marzipan are all Arabic in origin, though none of them would have featured on the grocery list of an Elizabethan housewife.
[ترجمه ترگمان]شکر، شربت، ویسکی، ویسکی، و marzipan همه عربی هستند، هر چند هیچ یک از آن ها در لیست خرید یک زن خانه دار در دوران الیزابت حضور نداشتند
[ترجمه گوگل]شکر، شربت، خلخال، شربت و مارزیپان همه عربی هستند، هرچند هیچ کدام از آنها در فهرست خواروبار خانم الایزانت وجود نداشت

پیشنهاد کاربران

لیست خرید مواد

لیست خرید کالا


کلمات دیگر: