1. Hominine essence is the furthest gist of hominine entire regulation. It impenetrates people's whole world and their development course.
[ترجمه ترگمان]جوهر Hominine، furthest اصل کل مقررات کل است این برنامه، کل دنیا و مسیر توسعه آن ها را شامل می شود
[ترجمه گوگل]جوهر منیزیم مشتمل بر مفهوم کلی مننین است این جهان کل جهان و روند توسعه آن را غیر قابل قبول می کند
2. The localization of environmental ethic should follow the hominine self-awareness principle but not follow the biologic natural value principle.
[ترجمه ترگمان]پیدایش اخلاقیات محیطی باید از اصول خودآگاهی hominine پیروی کند، اما اصل ارزش های طبیعی بیولوژیکی را دنبال نمی کند
[ترجمه گوگل]محدوده ی اخلاق زیست محیطی باید اصل خودآگاهی خود را دنبال کند اما از اصل ارزش طبیعت بیولوژیکی پیروی نمی کند
3. Hominine harmony consists of harmony of man and man, and man and society, which is the middle basis of harmonious ethics.
[ترجمه ترگمان]هماهنگی Hominine عبارت است از هماهنگی میان انسان و انسان، و انسان و جامعه که مبنای اصول اخلاقی هماهنگ است
[ترجمه گوگل]هماهنگی همگانی شامل هماهنگی انسان و انسان و انسان و جامعه است که پایه و اساس اخلاق هماهنگ است
4. Hominine factors are the most difficult to control and unsteady factors which affect the success of IT project. It becomes a pivotal decisive factor.
[ترجمه ترگمان]عوامل Hominine از جمله عوامل کنترل و متغیر هستند که بر موفقیت پروژه IT تاثیر می گذارند این تبدیل به یک عامل تعیین کننده محوری می شود
[ترجمه گوگل]عوامل مؤثر برای کنترل و عوامل غیرمتمرکز که بر موفقیت پروژه فناوری اطلاعات تأثیر می گذارد، سخت تر است این یک عامل تعیین کننده محوری می باشد
5. In 2000, the hominine robot was chose through public appraisal one of the 10 great scientific and technological achievements in China that year.
[ترجمه ترگمان]در سال ۲۰۰۰، ربات hominine از طریق ارزیابی عمومی یکی از ۱۰ دستاورد بزرگ علمی و تکنولوژیکی در چین در همان سال انتخاب شد
[ترجمه گوگل]در سال 2000، روبات هومیین از طریق ارزیابی عمومی یکی از 10 دستاورد علمی و تکنولوژیکی بزرگ چین در سال جاری انتخاب شد
6. Spring is used to imitate hominine lumbar spine and flexible lumbar curvature of the robot is considered, which are different from previous robots.
[ترجمه ترگمان]از بهار برای تقلید از ستون فقرات کمری و کمری انعطاف پذیر برای ربات استفاده می شود، که متفاوت از ربات های قبلی است
[ترجمه گوگل]بهار برای تقلید ستون فقرات کمری کمری و انحنای انعطاف پذیر کمر روبوت مورد استفاده قرار می گیرد که متفاوت از روبات های قبلی است
7. University for National Defense developed the nation's first hominine robot that has a human-like appearance and is able to walk and talk like a human.
[ترجمه ترگمان]دانشگاه دفاع ملی اولین ربات hominine کشور را ایجاد کرد که ظاهری شبیه به انسان دارد و قادر به راه رفتن و صحبت کردن مثل یک انسان است
[ترجمه گوگل]دانشگاه دفاع ملی توسعه اولین روبات انسانگینی را که ظاهری مانند انسان دارد و قادر به راه رفتن و صحبت کردن مانند یک انسان است
8. The China Science and Technology University for National Defense developed the nation's first hominine robot that has a human-like appearance and is able to walk and talk like a human.
[ترجمه ترگمان]دانشگاه علم و تکنولوژی چین برای دفاع ملی اولین روبات نیمه انسانی کشور را توسعه داد که ظاهری شبیه به انسان دارد و قادر به راه رفتن و صحبت کردن مثل یک انسان است
[ترجمه گوگل]دانشگاه علمی و فناوری چین برای دفاع ملی اولین روبات انسان شناسی کشور را ساخت که ظاهر انسان مانند آن است و قادر به راه رفتن و صحبت کردن مانند یک انسان است
9. There are three factors in the incorporation, promoters is the important hominine factor in them.
[ترجمه ترگمان]سه عامل در ترکیب وجود دارد، تقویت کننده عامل مهم hominine در آن ها است
[ترجمه گوگل]سه عامل در ترکیب وجود دارد، پروموترها عامل مهم منین در آنها هستند
10. Harmonious development is the developing mode which takes interior, hominine, and uranian harmonies as its characteristic and direction.
[ترجمه ترگمان]توسعه Harmonious حالت در حال توسعه است که هماهنگی های داخلی، hominine و uranian را به صورت مشخصه و جهت خود در نظر می گیرد
[ترجمه گوگل]توسعه هماهنگ حالت در حال توسعه است که هارمونی های داخلی، هومیین و ارونی را به عنوان ویژگی و جهت آن می گیرد
11. In the course of free academic exploration, academic freedom guarantees scholars forming the rational understanding and attitude, cultivating, establishing and uplifting hominine spirit.
[ترجمه ترگمان]در دوره اکتشاف علمی آزاد، آزادی دانشگاهی متخصصان را تضمین می کند که درک منطقی و نگرش، ایجاد، ایجاد و بالا بردن روحیه hominine را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]در حوزه اکتشاف آزاد دانشگاه آزاد، آزادی تحصیلی دانش آموزان را تشکیل می دهد که درک و نگرش عقلانی، رشد، ایجاد و بالا بردن روح منین را تشکیل می دهند
12. We indicate individual subject character as subject is not cleared up and hominine activity still remain a sort of practical activities namely virtual practice at the theoretical principle.
[ترجمه ترگمان]ما نشان می دهیم که کاراکتر سوژه فرد، هنوز روشن نشده و فعالیت hominine هنوز نوعی فعالیت های عملی به نام های تمرین مجازی در اصل نظری است
[ترجمه گوگل]ما نشان می دهد شخصیت موضوع فردی به عنوان موضوع روشن نشده است و فعالیت منینی هنوز هم نوعی از فعالیت های عملی مانند عمل مجازی در اصل نظری باقی می ماند
13. The exertion of incentive mechanism can bring effectual exterior stimulation and mobilize hominine sensibility and enthusiasm.
[ترجمه ترگمان]استفاده از مکانیزم تشویقی می تواند تحریک بیرونی غیر فعال را به همراه داشته باشد و حساسیت و اشتیاق hominine را بسیج کند
[ترجمه گوگل]اعمال مکانیسم انگیزشی می تواند تحریک بیرونی را تحریک کند و حساسیت و شور و هیجان را به هم می زند
14. That could be impossible because of limited resources yet never - ending hominine desires.
[ترجمه ترگمان]این ممکن است به دلیل منابع محدودی که هرگز به خواسته های hominine پایان نمی دهد، غیر ممکن باشد
[ترجمه گوگل]این ممکن است به دلیل منابع محدود و غیرممکن باشد - پایان دادن به خواسته های همنشین