کلمه جو
صفحه اصلی

lose it

انگلیسی به فارسی

از دست دادن


انگلیسی به انگلیسی

• (slang) lose control; lose virginity

جملات نمونه

1. We don't know what we've got until we lose it.
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که گمش نکنیم، نمی دانیم چه چیزی داریم
[ترجمه گوگل]ما نمی دانیم چه اتفاقی می افتد تا زمانی که آن را از دست بدهیم

2. When/Where/How ever did you lose it?
[ترجمه ترگمان]چه زمانی \/ کجا \/ چگونه آن را از دست دادید؟
[ترجمه گوگل]وقتی / از کجا / چقدر آن را از دست داده اید؟

3. He had tasted freedom only to lose it again.
[ترجمه ترگمان]او طعم آزادی را چشیده بود که فقط دوباره آن را از دست بدهد
[ترجمه گوگل]او آزادی را فقط خواند تا آن را دوباره از دست بدهد

4. You see that car following us? Well, lose it!
[ترجمه شهاب] لون ماشینه که داره مارو دنبال میکنه رو میبینی؟ خب گمش کن ( کاری کن مارو گم کنه )
[ترجمه ترگمان]اون ماشین که دنبال ماست رو می بینی؟ ! خب، گم شو
[ترجمه گوگل]شما ماشین را دنبال می کنید؟ خوب، آن را از دست بده!

5. When ever did you lose it?
[ترجمه ترگمان]از کی تا حالا گمش کردی؟
[ترجمه گوگل]وقتی که آن را از دست می دهید؟

6. Why must they grow up and lose it all? Virginia Woolf
[ترجمه ترگمان]چرا باید بزرگ شوند و همه چیز را از دست بدهند؟ ولف \"ولف\"
[ترجمه گوگل]چرا آنها باید رشد کنند و همه چیز را از دست بدهند؟ ویرجینیا وولف

7. Josefina and I were plumb about to lose it.
[ترجمه ترگمان]من و Josefina در شرف از دست دادن آن بودیم
[ترجمه گوگل]یوسفینا و من در مورد آن از دست دادند

8. If they lose it, they will probably lose their majority.
[ترجمه ترگمان]اگر آن را از دست بدهند، احتمالا اکثریت خود را از دست خواهند داد
[ترجمه گوگل]اگر آنها از دست بدهند، احتمالا اکثریت خود را از دست خواهند داد

9. You really lose it when you get around your family.
[ترجمه ترگمان]تو واقعا وقتی این دور و بر خونوادت هستی از دستش میدی
[ترجمه گوگل]شما واقعا آن را از دست می دهید زمانی که شما در اطراف خانواده خود را

10. People do not know the blessing of health till they lose it.
[ترجمه ترگمان]مردم از نعمت سلامت بهره مند نیستند، مگر اینکه آن را از دست بدهند
[ترجمه گوگل]مردم نعمت سلامت را نمی دانند تا زمانی که از دست بدهند

11. It's true that we don't know what we've got until we lose it, but it's also true that we don't know what we've been missing until it arrives.
[ترجمه ترگمان]درست است که ما نمی دانیم چه چیزی داریم تا وقتی که آن را از دست ندهیم، اما این حقیقت دارد که ما نمی دانیم چه چیزی را از دست داده ایم تا زمانی که آن برسد
[ترجمه گوگل]این درست است که ما نمی دانیم که آنچه که ما داریم تا زمانی که ما آن را از دست بدهد، اما آن را نیز درست است که ما نمی دانیم که آنچه که ما گم شده است تا زمانی که آن را می رسد

12. it's ture that we don't know what we've got until we lose it ,but it's also ture that we don't know what we've been missing until it arrives.
[ترجمه ترگمان]درست است که ما نمی دانیم چه چیزی داریم تا وقتی که آن را از دست ندهیم، اما همچنین مشخص است که نمی دانیم چه چیزی را از دست داده ایم تا زمانی که آن برسد
[ترجمه گوگل]این حقیقت است که ما نمی دانیم چه اتفاقی می افتد تا زمانی که آن را از دست بدهیم، اما این همان چیزی است که ما نمی دانیم که تا چه حد از دست رفته است

13. Well, I thought, I've already lost half my job, I might as well go the whole hog and lose it completely.
[ترجمه ترگمان]خب، فکر کردم نصف شغلم رو از دست دادم، ممکنه همه خوک رو از دست بدم و کاملا از دست بدم
[ترجمه گوگل]خب، من فکر کردم، من نیمی از کار خود را از دست داده ام، من نیز ممکن است کل کلبه را از دست بدهم و آن را به طور کامل از دست بدهم

14. This is something where you can earn such a lot of money that there is not any risk that you will lose it.
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که در آن شما می توانید پول زیادی به دست آورید که هیچ خطری وجود ندارد که شما آن را از دست بدهید
[ترجمه گوگل]این چیزی است که شما می توانید چنین مقدار زیادی پول درآورید که هیچ خطری برای آن وجود ندارد که آن را از دست بدهید

15. Always move the deleted column at once, otherwise you may lose it from the Scrap. 8 Tap Ins for Insert.
[ترجمه ترگمان]همیشه ستون حذف شده را فورا حرکت دهید، در غیر این صورت ممکن است آن را از the از دست بدهید ۸ f متصل برای درج
[ترجمه گوگل]همیشه ستون حذف شده را در یک بار حرکت دهید، در غیر این صورت ممکن است آن را از ضایعات از دست بدهید 8 برای Insert ضربه بزنید

پیشنهاد کاربران

1بالا آوردن استفراغ کردن
۲. از دست دادن توانایی ذهنی ( به طور ناگهانی )
۳. عصبانی شدن کنترل خود را از دست دادن، قاطی کردن

از کوره در رفتن

از دست دادن و متضاد آن use it


کلمات دیگر: