کمربند ایمنی، برپشت خود سوار کردن، کول کردن، پرپشت یاشانه سوار شدن
piggybacked
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• carried on the back and shoulders; in conjunction with something else (especially something bigger)
جملات نمونه
1. he piggybacked his wounded friend
او دوست زخمی خود را بر پشت خود حمل کرد.
پیشنهاد کاربران
کولی دادن ، قلمدوش کردن ، به پشت یا شانه حمل کردن
کلمات دیگر: