زورمندى، تاثیر
forcefulness
زورمندى، تاثیر
انگلیسی به فارسی
نیرومندی
انگلیسی به انگلیسی
• vigor, energy, strength
جملات نمونه
1. I'm not sure if his forcefulness is an asset or a liability.
[ترجمه ترگمان]مطمئن نیستم که اون forcefulness یه مهره باشه یا یه دردسر باشه
[ترجمه گوگل]من مطمئن نیستم که آیا نیروی او دارایی یا مسئولیت است
[ترجمه گوگل]من مطمئن نیستم که آیا نیروی او دارایی یا مسئولیت است
2. She had inherited her father's forcefulness.
[ترجمه ترگمان]او forcefulness پدرش را به ارث برده بود
[ترجمه گوگل]او توانایی پدرش را به ارث برده بود
[ترجمه گوگل]او توانایی پدرش را به ارث برده بود
3. They emphasize a sense forcefulness and beautiful shapes.
[ترجمه ترگمان]آن ها بر درکی از اشکال زیبا و زیبا تاکید می کنند
[ترجمه گوگل]آنها تاکید می کنند که نیروی محرک و شکل های زیبا هستند
[ترجمه گوگل]آنها تاکید می کنند که نیروی محرک و شکل های زیبا هستند
4. A government has not the vitality and forcefulness of a living man.
[ترجمه ترگمان]دولت نیروی زندگی و زندگی یک مرد زنده را ندارد
[ترجمه گوگل]یک حکومت قدرت و توانایی یک انسان زنده را ندارد
[ترجمه گوگل]یک حکومت قدرت و توانایی یک انسان زنده را ندارد
5. Note how in this case the tremolo creates an expectation of the forcefulness and dynamism which is to follow.
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که در این حالت the یک انتظار از پویایی و پویایی که باید دنبال شود را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که چگونه در این مورد ترمولو ایجاد یک انتظار از نیرومندی و پویایی است که باید دنبال شود
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که چگونه در این مورد ترمولو ایجاد یک انتظار از نیرومندی و پویایی است که باید دنبال شود
6. The sextile between Mars and Pluto produces will power and forcefulness in your nature.
[ترجمه ترگمان]جدایی بین مریخ و پلوتو قدرت و forcefulness را در طبیعت شما تولید می کند
[ترجمه گوگل]رابطه جنسی بین مریخ و پلوتو باعث ایجاد قدرت و نیرویی در طبیعت شما خواهد شد
[ترجمه گوگل]رابطه جنسی بین مریخ و پلوتو باعث ایجاد قدرت و نیرویی در طبیعت شما خواهد شد
7. These adjectives are synonymous when they refer to keenness and forcefulness of thought, expression, or intellect.
[ترجمه ترگمان]این صفات زمانی مترادف هستند که آن ها به حساسیت و حساسیت فکری، بیان و یا هوش اشاره می کنند
[ترجمه گوگل]این صفت ها مترادف هستند وقتی که به ذهن و بیان، یا عقل می پردازند
[ترجمه گوگل]این صفت ها مترادف هستند وقتی که به ذهن و بیان، یا عقل می پردازند
8. In this era characterized by too much pettiness and flightiness, it is really a miracle that we should find such imposing forcefulness and artistic excellence as shown in his works.
[ترجمه ترگمان]در این دوره، بسیار much و flightiness، واقعا یک معجزه است که ما باید چنین imposing و برتری هنری را همان طور که در آثارش دیده می شود، بیابیم
[ترجمه گوگل]در این دوران که با مبهم و رکود بیش از حد مشخص است، واقعا معجزه ای است که باید چنین نیروی تحملی و برتری هنری را همانطور که در آثار او نشان داده شده پیدا کنیم
[ترجمه گوگل]در این دوران که با مبهم و رکود بیش از حد مشخص است، واقعا معجزه ای است که باید چنین نیروی تحملی و برتری هنری را همانطور که در آثار او نشان داده شده پیدا کنیم
9. Professor Brian Cox takes a travelling in wager of the forcefulness maker of the future.
[ترجمه ترگمان]پروفسور برایان کاکس با شرط بندی از the maker آینده سفر می کند
[ترجمه گوگل]پروفسور براون کوکس در حال سفر به شکست قدرتمندسازی آینده است
[ترجمه گوگل]پروفسور براون کوکس در حال سفر به شکست قدرتمندسازی آینده است
پیشنهاد کاربران
مقتدرانه. اقتدار. نیرومندی. توانمندی
کلمات دیگر: