کلمه جو
صفحه اصلی

quid pro quo


معنی : تعویض، جبران، عوض، در عوض، بجای
معانی دیگر : (لاتین)، تلافی، عمل متقابل، عمل به مثل، لاتین درعو­، عو­، تعوی­

انگلیسی به فارسی

(لاتین) درعوض، بجای، عوض، جبران، تعویض


quid pro quo، عوض، در عوض، جبران، تعویض، بجای


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (Latin) one thing in return for another.
مشابه: return

- He expects a quid pro quo after helping with my legislation.
[ترجمه ترگمان] او بعد از کمک به قانون گذاری من انتظار یک پوند را دارد
[ترجمه گوگل] او پس از کمک به قوانین من، انتظار می رود که منافع خود را حفظ کند

• one thing in exchange for another, something in return for something else
a quid pro quo is a gift or advantage that is given to someone in return for something they have done; a formal expression.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] عوض، مثل، در عوض، به جای، جایگزین، جبران

مترادف و متضاد

تعویض (اسم)
adjournment, substitute, replacement, exchange, substitution, switch, shift, turnover, quid pro quo, refill, substituend, substituent, switchover

جبران (اسم)
back, recovery, recoupment, relief, rectification, amends, compensation, restitution, recompense, reprisal, atonement, quid pro quo

عوض (اسم)
substitute, exchange, change, shift, compensation, recompense, reparation, reward, quid pro quo, surrogate, succedaneum, stand-in

در عوض (اسم)
quid pro quo, lieu

بجای (قید)
quid pro quo, in lieu of, instead

something for something


Synonyms: equal exchange, equal substitution, equivalent, eye for an eye, like for like, measure for measure, something in return, substitute, tit for tat, trade-off


جملات نمونه

1. There's a quid pro quo for everything in politics - you'll soon learn that.
[ترجمه ترگمان]برای همه چیزهایی که در سیاست است برای همه چیز وجود دارد - به زودی آن را یاد خواهی گرفت
[ترجمه گوگل]برای چیزهایی که در سیاست وجود دارد، یک معامله گرانه وجود دارد - به زودی خواهید آموخت

2. The government has promised food aid as a quid pro quo for the stopping of violence.
[ترجمه ترگمان]دولت وعده کمک به غذا به عنوان یک پوند برای توقف خشونت را داده است
[ترجمه گوگل]دولت کمک های غذایی را به عنوان قاچاق برای متوقف کردن خشونت متعهد کرده است

3. The appearance of a quid pro quo in the Hammer pardon is much more clear-cut than it is in the Rich case.
[ترجمه ترگمان]ظاهر یک پوند در بخشش چکش بیش از آن چیزی است که در پرونده غنی است
[ترجمه گوگل]ظاهر یک طرفدار حرفه ای در عذاب Hammer خیلی بیشتر از آنچه در پرونده Rich وجود دارد

4. There would be no quid pro quo.
[ترجمه ترگمان]هیچ سودی برای این کار وجود نداشت
[ترجمه گوگل]هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد

5. The superintendent used quid pro quo to change the work situation.
[ترجمه ترگمان]رئیس از وضع موجود برای تغییر وضعیت کاری استفاده کرد
[ترجمه گوگل]مدیر اجرایی برای تغییر وضعیت کاری استفاده می کند

6. Sammy seemed sensitive to the quid pro quo of the situation.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که سمی نسبت به شرایط موجود در شرایط موجود حساس است
[ترجمه گوگل]سامی به نظر طرفداران وضعیت حساس شد

7. Few lobbyists proffer an explicit quid pro quo to elected officials.
[ترجمه ترگمان]برخی از مبلغان پارلمانی از وضع موجود در دولت خودداری می کنند
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از لابی گران به مقامات منتخب پیشنهاد صریح و صریح را ارائه می دهند

8. Please accept the use of our cottage as quid pro quo for lending us your car.
[ترجمه ترگمان]لطفا استفاده از کلبه ما را برای قرض دادن به اتومبیل خود قبول کنید
[ترجمه گوگل]لطفا استفاده از کلبه ما را به عنوان quid pro quo برای اعطای ما به ماشین خود بپذیرید

9. Please accept the use of our cottage a quid pro quo for lending us your car.
[ترجمه ترگمان]لطفا استفاده از کلبه ما را برای قرض دادن به ما قبول کنید
[ترجمه گوگل]لطفا استفاده از کلبه ما را به عنوان quid حرفه ای برای اعطای ما ماشین خود را

10. The quid pro quo Stewart Needham had mentioned, with the girl used as a pawn.
[ترجمه ترگمان]The که Stewart گفته بود با آن دختر به عنوان گرو گذاشته شده بود
[ترجمه گوگل]استوارت نییدم، معاون پیشین، با دختر مورد استفاده قرار گرفت

11. The statement is emphatic in stating that there must be a quid pro quo.
[ترجمه ترگمان]در این بیانیه تاکید شده است که باید در مورد وضع موجود یک پوند وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]این بیانیه تاکید دارد که باید وجود داشته باشد

12. Please accept the use of our cottage as a quid pro quo for lending us your car.
[ترجمه ترگمان]لطفا استفاده از کلبه ما را به عنوان یک پوند برای قرض دادن به ما بپذیرید
[ترجمه گوگل]لطفا استفاده از کلبه ما را به عنوان quid حرفه ای برای اعطای ما ماشین خود را

13. The management have agreed to begin pay talks as a quid pro quo for suspension of strike action.
[ترجمه ترگمان]مدیریت با شروع مذاکرات به عنوان یک پوند برای تعلیق اقدام اعتصاب موافقت کرده است
[ترجمه گوگل]مدیران توافق کرده اند که مذاکرات پرداخت را به عنوان پیش شرطی برای تعلیق اقدامات اعتصاب آغاز کنند

14. It is clearly illegal to require sex as a quid pro quo for promotion.
[ترجمه ترگمان]واضح است که نیاز به سکس به عنوان یک پوند برای ترویج وجود دارد
[ترجمه گوگل]به وضوح غیر قانونی است که نیاز به جنس را بهعنوان یک علامت تجاری برای ارتقاء به کار میگیرد

پیشنهاد کاربران

One thing that returns for another
لاتین:جبران، در عوض ، عوض

بده، بستون

ما به ازا

مبادله، این در قبال اون،



کلمات دیگر: