1. he is in charge of recruitment
او مسئول استخدام است.
2. We're going to launch a big recruitment drive in the autumn.
[ترجمه ترگمان]ما قصد داریم تا یک ماشین استخدام بزرگ را در پاییز راه اندازی کنیم
[ترجمه گوگل]ما قصد داریم یک راننده استخدام بزرگ در پاییز را راه اندازی کنیم
3. The club members did agree to modify their recruitment policy.
[ترجمه ترگمان]اعضای این باشگاه موافقت کردند که سیاست استخدام خود را تغییر دهند
[ترجمه گوگل]اعضای باشگاه موافقت کردند که سیاست استخدامشان را تغییر دهند
4. Increased recruitment of women engineers will help correct the gender imbalance in the profession.
[ترجمه ترگمان]افزایش استخدام مهندسان زن به اصلاح عدم تعادل جنسیتی در این حرفه کمک خواهد کرد
[ترجمه گوگل]افزایش استخدام مهندسین زن به اصلاح عدم تعادل جنسیتی در حرفه کمک خواهد کرد
5. She has set up her own executive recruitment business in Paris.
[ترجمه ترگمان]او کسب وکار استخدام اجرایی خود را در پاریس راه اندازی کرده است
[ترجمه گوگل]او کسب و کار استخدام اجرایی خود را در پاریس راه اندازی کرده است
6. In future, staff recruitment will fall within the remit of the division manager.
[ترجمه ترگمان]در آینده کارمند یابی کارمندان در سطح رئیس بخش تقسیم خواهد شد
[ترجمه گوگل]در آینده، استخدام کارکنان در اختیار مدیر بخش قرار خواهد گرفت
7. The ANC is about to launch a nationwide recruitment drive.
[ترجمه ترگمان]کنگره ملی آفریقا قصد دارد تا یک برنامه استخدام ملی را راه اندازی کند
[ترجمه گوگل]ANC در حال راه اندازی یک رانندگی در سراسر کشور است
8. It's all part of a recruitment drive intended to increase the party's falling numbers.
[ترجمه ترگمان]این بخشی از یک حرکت کارمند یابی است که قصد دارد تعداد افرادی که در حال سقوط هستند را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]این همه بخشی از یک درایور استخدام است که هدف آن افزایش تعداد سقوط حزب است
9. She was given absolute control over all recruitment decisions.
[ترجمه ترگمان]او کنترل مطلق همه تصمیمات استخدام را در اختیار داشت
[ترجمه گوگل]او کنترل کامل بر تمام تصمیمات استخدام را داده بود
10. One source of recruitment is the civil service.
[ترجمه ترگمان]یکی از منابع کارمند یابی، خدمات شهری است
[ترجمه گوگل]یکی از منابع استخدام، خدمات مدنی است
11. Leyton was over-age for recruitment into the army.
[ترجمه ترگمان]Leyton بیش از سن قانونی برای استخدام ارتش بود
[ترجمه گوگل]لایتون برای استخدام در ارتش بیش از حد بود
12. Many managers take a back seat and leave recruitment to specialists.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مدیران یک صندلی عقب می گیرند و استخدام را به متخصصان واگذار می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مدیران صندلی عقب را ترک می کنند و استخدام به متخصصان را ترک می کنند
13. This then is recruitment in the mode of the dogcatcher or the lynch mob.
[ترجمه ترگمان]این در حالی است که این گروه در حالت the یا the دار استخدام می شوند
[ترجمه گوگل]این پس از آن استخدام در حالت dogcatcher و یا لنگ لنچ است
14. The practice included recruitment through advertising and personnel management consultancy besides recruiting through a direct approach.
[ترجمه ترگمان]این کار شامل استخدام از طریق مشاوره مدیریت پرسنل و پرسنل در کنار استخدام از طریق یک رویکرد مستقیم بود
[ترجمه گوگل]این تمرین شامل استخدام از طریق تبلیغات و مشاوره مدیریت پرسنل علاوه بر استخدام از طریق رویکرد مستقیم است
15. The manager adjusts recruitment activity to create optimum balance between the number of full-time and part-time staff.
[ترجمه ترگمان]مدیر فعالیت کارمند یابی را برای ایجاد تعادل مطلوب بین تعداد پرسنل تمام وقت و نیمه وقت تنظیم می کند
[ترجمه گوگل]مدیر مدیریت فعالیت های استخدام را برای ایجاد تعادل مطلوب بین تعداد کارکنان تمام وقت و نیمه وقت تنظیم می کند