1. germany's unconditional surrender
تسلیم بدون قیدو شرط آلمان
2. the offer for unconditional surrender was rejected with scorn
پیشنهاد تسلیم بلاشرط را با تحقیر رد کردند.
3. the allies demanded germany's unconditional surrender
متفقین خواهان تسلیم بی قید و شرط آلمان شدند.
4. our commander spurned the enemy's offer of unconditional surrender
فرمانده ما پیشنهاد دشمن مبنی بر تسلیم بدون قید و شرط را با تحقیر رد کرد.
5. There have been calls for his immediate and unconditional release.
[ترجمه ترگمان]درخواست هایی برای آزادی فوری و بی قید و شرط او وجود داشته است
[ترجمه گوگل]خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط او شده است
6. The allied commander demanded their immediate and unconditional surrender.
[ترجمه ترگمان]فرمانده متفقین خواستار تسلیم فوری و بی قید و شرط آن ها شد
[ترجمه گوگل]فرمانده متحد خواستار تسلیم فوری و بی قید و شرط خود شدند
7. The warring sides have agreed on an unconditional ceasefire.
[ترجمه ترگمان]طرفین درگیر بر آتش بس بی قید و شرط توافق کرده اند
[ترجمه گوگل]طرفهای متخاصم بر آتش بس بدون قید و شرط توافق کرده اند
8. My love for all my children is unconditional.
[ترجمه ترگمان]عشق من به تمام فرزندان من بی قید و شرط است
[ترجمه گوگل]عشق من برای همه فرزندان من بی قید و شرط است
9. The release of all political prisoners must be unconditional.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]آزادی همه زندانیان سیاسی باید بی قید و شرط باشد
10. Tonight the staff accepted the council's unconditional surrender with a bottle of champagne.
[ترجمه ترگمان]امشب کارکنان انجمن unconditional و بی قید و شرط انجمن را با یک بطری شامپاین پذیرفتند
[ترجمه گوگل]امشب کارکنان تسلیم بدون قید و شرط را با یک بطری شامپاین پذیرفتند
11. He was released on unconditional bail until March
[ترجمه ترگمان]او تا ماه مارس به قید ضمانت قید وثیقه آزاد شد
[ترجمه گوگل]او تا ماه مارس در زندان بدون قید و شرط آزاد شد
12. Unconditional strokes come with no strings attached and are given simply because a person is OK with you, warts and all!
[ترجمه ترگمان]ضربه های آرنج بدون هیچ رشته ای به هم متصل می شوند و به سادگی به این دلیل داده می شوند که یک فرد با شما خوب است، warts و همه چیز!
[ترجمه گوگل]سکته های بدون قید و شرط بدون رشته متصل می شوند و فقط به این دلیل است که یک فرد با شما، زگیل و همه چیز درست است!
13. Dennis, of Braithwell, South Yorkshire, was granted unconditional bail until his next appearance on December
[ترجمه ترگمان]دنیس، اهل Braithwell، ساوت یورکشایر، تا زمان بعدی خود در ماه دسامبر به قید ضمانت قید وثیقه آزاد شد
[ترجمه گوگل]دنیس، برایتهول، یورکشایر جنوبی، تا زمان ظهور بعدی وی در ماه دسامبر، وثیقه را بدون قید و شرط اعطا کرد
14. General Haig would accept nothing less than unconditional surrender.
[ترجمه ترگمان]ژنرال General هیچ چیز کم تر از تسلیم بی چون و چرای بی چون و چرای بی چون و چرای بی چون و چرای بی چون و چرای بی چون و چرای بی چون و چرای بی چون و چرای بی چون و
[ترجمه گوگل]ژنرال هیز چیزی کمتر از تسلیم بی قید و شرط را قبول نمی کند