1. fast asleep
کاملا خواب
2. fast by the river
نزدیک رودخانه
3. fast colors
رنگ های ثابت
4. fast film
فیلم زودگیر
5. fast friends
دوستان جانجانی
6. fast service
خدمت سریع،زاوری تند
7. fast cooking
(خوراک) زودپز
8. a fast highway
بزرگراه (که می شود در آن تند راند)
9. a fast horse
اسب بادپا
10. a fast lens
عدسی حساس
11. a fast lunch
نهار سریع
12. a fast sleep
خواب ژرف
13. a fast train
ترن تندرو
14. a fast watch
ساعت تند
15. how fast can you drive?
به چه سرعتی می توانی برانی ؟
16. moslems fast during the month of ramadan
مسلمانان در ماه رمضان روزه می گیرند.
17. our fast motor boat soon overhauled the cargo ship
قایق تندرو ما به زودی از کشتی باری جلو زد.
18. the fast lasted from dawn to dusk
روزه از سحر تا غروب ادامه داشت.
19. the fast movements of our forces bewildered the enemy
حرکات تند نیروهای ما دشمن را حیران کرد.
20. a fast one
تقلب کردن،تردستی کردن،شیادی کردن،دغلکاری کردن
21. play fast and loose (with)
شل کن سفت کن کردن،نارو زدن
22. blood coagulates fast
خون زود لخته می شود.
23. children grow fast
بچه ها زود رشد می کنند.
24. he eats fast
او تند (غذا) می خورد.
25. he is fast becoming a personage
او دارد به سرعت برای خودش رجلی می شود.
26. in very fast speeds everything becomes a blur
در سرعت های خیلی زیاد همه چیز به نظر محو می آید.
27. rabbits breed fast
خرگوش به سرعت زاد و ولد می کند.
28. she spoke fast
او تند حرف می زد.
29. the patients fast and take effective medication
بیماران پرهیز می کنند و داروهای موثر می خورند.
30. break one's fast
1- افطار کردن،روزه گشادن،خوراک خوردن 2- روزه شکستن
31. hard and fast
(به ویژه در مورد مقررات) خمش ناپذیر،ثابت و شدید،سفت و سخت
32. to be fast (sound) asleep
درخواب ژرف بودن
33. a group of fast women
دسته ای از زنان مل و مست
34. bad news spreads fast
خبر بد زود پراکنده می شود.
35. bad news travels fast
خبر بد زود پراکنده می شود.
36. children's wounds heal fast
زخم بچه ها زود خوب می شود.
37. he drove exceedingly fast
او بسیار تند می راند.
38. he is a fast reader but i am a slow reader
او تندخوان است ولی من آهسته خوان هستم.
39. he is a fast talker
او زبان چرب و نرمی دارد.
40. he ran as fast as anything
او از هرچیزی سریع تر می دوید.
41. her pulse beats fast
نبض او تند می زند.
42. his heart beats fast
قلب او تند می زند.
43. make the shutters fast
کرکره ها را خوب ببند.
44. the boat was fast on the rocks
قایق روی صخره ها گیر کرده بود.
45. the contagion spread fast
بیماری همه گیر زود پراکنده شد.
46. the fighter plane's fast maneuvers confused the enemy gunners
ترفندهای سریع هواپیمای جنگنده توپچی های دشمن را گیج کرد.
47. the fire was fast spreading to all parts of the building
آتش سوزی به سرعت به همه جای ساختمان سرایت می کرد.
48. the wheel whirls fast and silently
چرخ با سرعت و بدون صدا می گردد.
49. we made a fast sail
تند حرکت کردیم.
50. you drove so fast that i could not catch up with you
آنقدر تند راندی که نتوانستم به تو برسم.
51. you walk too fast and i can't keep up with you
تو تند راه می روی و من نمی توانم پابه پای تو بروم.
52. bad news travels fast
خبر بد زود به گوش همه می رسد
53. go on a fast
1- روزه گرفتن 2- اعتصاب خوراک کردن
54. aunt turan's health is fast deteriorating
سلامتی عمه توران به سرعت رو به وخامت است.
55. he is twice as fast
سرعت او دو برابر است.
56. he made the ropes fast with a firm knot
طناب ها را با یک گره محکم سفت کرد.
57. her death is nearing fast
مرگ او دارد به سرعت نزدیک می شود.
58. our industries are developing fast
صنایع ما به سرعت در حال رشد است.
59. prove all things, hold fast that which is good
(انجیل) همه چیز را بسنج و آنچه را که نیک است نگهدار.
60. she's out for a fast buck
او دنبال پول مفت می گردد.
61. that rumor's diffusion was fast and far-reaching
گسترش آن شایعه سریع و فراگیر بود.
62. the company's branches proliferated fast
شعبه های شرکت به سرعت فزونی یافت.
63. the patient is slipping fast
حال بیمار به سرعت بدتر می شود.
64. play (or pull) a fast one
(خودمانی) عمل تقلب آمیز،شیادی،تردستی
65. hold the pommel and ride fast
قاچ زین را بگیر و تند اسب سواری کن.
66. it is dangerous to drive fast
تند راندن خطرناک است.
67. it is unsafe to drive fast
تند راندن خطرناک است
68. my grandfather's health was failing fast
سلامتی پدربزرگم به سرعت روبه زوال بود.
69. our cash reserves are dwindling fast
اندوخته ی نقدی ما در حال نقصان است.