کلمه جو
صفحه اصلی

pessimistic


معنی : بدبین، وابسته به بدبینی
معانی دیگر : بدبینانه

انگلیسی به فارسی

بدبین، وابسته به بدبینی _ نوعی روش قفل کردن رکوردها در نرم افزارها


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: pessimistically (adv.)
(1) تعریف: tending to expect unfavorable outcomes.
متضاد: optimistic, positive, sunny, upbeat

- In general, I'm pessimistic and don't see things changing for the better.
[ترجمه ترگمان] به طور کلی، من بدبین نیستم و چیزها را برای بهتر شدن نمی بینم
[ترجمه گوگل] به طور کلی، من بدبین هستم و چیزها را برای بهتر شدن نمی بینم
- Her husband feels confident that she'll get the promotion, but she remains pessimistic.
[ترجمه ترگمان] شوهرش احساس اطمینان می کند که ترفیع را به دست خواهد آورد، اما او بدبین است
[ترجمه گوگل] شوهرش احساس اعتماد به نفس می کند که او ارتقاء را دریافت می کند، اما او همچنان بدبین است

(2) تعریف: of, concerning, or displaying pessimism.
متضاد: optimistic
مشابه: negative

- They have a pessimistic outlook on the future.
[ترجمه ترگمان] آن ها نسبت به آینده بدبین هستند
[ترجمه گوگل] آنها چشم انداز بدبینانه ای نسبت به آینده دارند

• seeing only the bad side, tending to expect the worst
someone who is pessimistic thinks that bad things are going to happen, or that progress will be slow.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] بدبینانه
[صنعت] بدبینانه
[ریاضیات] بدبینانه، بدبینی

مترادف و متضاد

بدبین (صفت)
pessimistic

وابسته به بدبینی (صفت)
pessimistic

expecting bad outcome


Synonyms: bleak, cynical, dark, dejected, depressed, despairing, despondent, discouraged, distrustful, downhearted, fatalistic, foreboding, gloomy, glum, hopeless, melancholy, misanthropic, morbid, morose, resigned, sad, sullen, troubled, worried


Antonyms: confident, optimistic, trusting


جملات نمونه

1. he is pessimistic about the future
او نسبت به آینده بدبین است.

2. Not everyone is so pessimistic about the future.
[ترجمه ترگمان]همه آن ها نسبت به آینده بدبین نیستند
[ترجمه گوگل]هر کس در مورد آینده بدبینانه نیست

3. The government has issued a pessimistic economic forecast.
[ترجمه ترگمان]دولت یک پیش بینی اقتصادی بدبینانه صادر کرده است
[ترجمه گوگل]دولت پیش بینی اقتصادی بدبینانه ارائه داده است

4. They appeared surprisingly pessimistic about their chances of winning.
[ترجمه ترگمان]آن ها به طرز شگفت آوری درباره شانس برنده شدن خود بدبین بودند
[ترجمه گوگل]آنها در مورد شانس برنده شدنشان شگفت زده شدند

5. He remains deeply pessimistic about the peace process.
[ترجمه ترگمان]او عمیقا در مورد روند صلح بدبین است
[ترجمه گوگل]او در مورد روند صلح بسیار بدبین است

6. After the pessimistic sales forecasts, production was halved.
[ترجمه ترگمان]بعد از پیش بینی های بدبینانه فروش، تولید به نصف کاهش یافت
[ترجمه گوگل]پس از پیش بینی فروش بدبینانه، تولید تقریبا نصف شد

7. These figures look quite pessimistic.
[ترجمه ترگمان]این ارقام کاملا بدبین به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]این ارقام کاملا بدبین هستند

8. I think you're being far too pessimistic.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم تو خیلی بدبین هستی
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم شما خیلی بدبینانه هستید

9. Hardy has often been criticised for an excessively pessimistic view of life.
[ترجمه ترگمان]هاردی اغلب به خاطر دیدگاه بدبینانه از زندگی مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]هاردی اغلب از دیدگاه بیش از حد بدبینانه از زندگی انتقاد می کند

10. I am deeply pessimistic about the future.
[ترجمه ترگمان]من در مورد آینده عمیقا بدبین هستم
[ترجمه گوگل]من درباره آینده به شدت بدبین هستم

11. The article struck a pessimistic note; it suggested there would be no improvement.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک نکته بدبینانه به بار آورد؛ پیشنهاد کرد که هیچ پیشرفتی صورت نگیرد
[ترجمه گوگل]این مقاله به یک یادداشت بدبینانه تبدیل شد پیشنهاد می شود هیچ پیشرفتی وجود نخواهد داشت

12. There is no reason to be pessimistic about the future.
[ترجمه ترگمان]هیچ دلیلی برای بدبینی در مورد آینده وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ دلیلی برای بدبین بودن در مورد آینده وجود ندارد

13. The tone of the meeting was very pessimistic.
[ترجمه ترگمان]لحن این جلسه بسیار بدبینانه بود
[ترجمه گوگل]تن جلسه بسیار بدبین بود

14. There's no need to be unduly pessimistic about the situation.
[ترجمه ترگمان]نیازی نیست که بی جهت نسبت به وضعیت بدبین باشید
[ترجمه گوگل]هیچ نیازی به بدبختی در مورد وضعیت وجود ندارد

15. The mood of the meeting was distinctly pessimistic.
[ترجمه ترگمان]حال و هوای این دیدار کاملا بدبینانه بود
[ترجمه گوگل]خلق و خوی این جلسه به شدت بدبین بود

He is pessimistic about the future.

او نسبت به آینده بدبین است.


پیشنهاد کاربران

بدبین

صفت:
pessimistic متضاد optimistic
pessimistic
tending to see the worst aspect of things or believe that the worst will happen. به دنبال بدترین جنبه ای از چیزها هستند یا بر این باورند که بدترین اتفاق خواهد افتاد.
"he was pessimistic about the prospects""او در مورد چشم انداز بدبین بود"

صفت:optimistic
hopeful and confident about the future. امیدوار و مطمئن در مورد آینده.
"the optimistic mood of the Sixties""روحیه خوش بینانه دهه شصت"

وoptimistic یعنی خوش بین

Paranoid هم همین معنا رو میده


کلمات دیگر: