1. the interaction of each being with its own environment
هم کنش هر موجود با محیط خود
2. Informal interaction among employees is seen as part of the ongoing training process.
[ترجمه ترگمان]تعامل غیر رسمی بین کارمندان به عنوان بخشی از فرآیند آموزش مداوم دیده می شود
[ترجمه گوگل]تعامل غیر رسمی میان کارکنان به عنوان بخشی از روند آموزش در حال انجام است
3. Price is determined through the interaction of demand and supply.
[ترجمه ترگمان]قیمت از طریق تعامل تقاضا و عرضه تعیین می شود
[ترجمه گوگل]قیمت از طریق تعامل تقاضا و عرضه تعیین می شود
4. Language games are usually intended to encourage student interaction.
[ترجمه ترگمان]بازی های زبانی معمولا برای تشویق تعامل دانش آموزان در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]بازی های زبان معمولا برای تشویق تعامل دانش آموزان طراحی شده اند
5. There's not enough interaction between the management and the workers.
[ترجمه ترگمان]تعامل کافی بین مدیریت و کارگران وجود ندارد
[ترجمه گوگل]تعامل کافی بین مدیریت و کارگران وجود ندارد
6. What is her interaction with her boss like?
[ترجمه ترگمان]تعامل او با رئیسش چگونه است؟
[ترجمه گوگل]تعامل او با رئیس او چطور است؟
7. The interaction of the two groups produced many good ideas.
[ترجمه ترگمان]تعامل این دو گروه ایده های خوب زیادی تولید می کرد
[ترجمه گوگل]تعامل دو گروه باعث شد بسیاری از ایده های خوب
8. It is the interaction of high technology with traditional novelistic modes which is the focus of the work.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]این تعامل تکنولوژی بالا با حالت های معمول سنتی است که تمرکز کار است
9. In addition, there is dynamic interaction between the two varieties, mainly through code switching.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، تعامل پویا بین دو نوع، عمدتا از طریق تغییر کد وجود دارد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، تعامل پویا بین دو نوع وجود دارد، عمدتا از طریق تغییر کد
10. The interaction is strong, as it involves the electric field of the radiation and the electric charge of the electron.
[ترجمه ترگمان]تعامل قوی است چون شامل میدان الکتریکی تابش و بار الکتریکی الکترون است
[ترجمه گوگل]تعامل قوی است، چون که شامل میدان الکتریکی تابش و بار الکتریکی الکترون است
11. Speech is normally used in face to face interaction whereas writing is used across barriers of space and time.
[ترجمه ترگمان]گفتار معمولا در مواجهه با تعامل رو به رو است در حالی که نوشتن در موانع فضا و زمان مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]گفتار به طور معمول در تعاملات چهره به چهره استفاده می شود در حالی که نوشتن در برابر موانع فضا و زمان استفاده می شود
12. Piaget identified social interaction as one of the major variables that facilitate cognitive development.
[ترجمه ترگمان]Piaget به عنوان یکی از متغیرهای اصلی که رشد شناختی را تسهیل می کند، تعامل اجتماعی خود را شناسایی کرد
[ترجمه گوگل]پیاژه تعامل اجتماعی را به عنوان یکی از متغیرهای اصلی که توسعه شناختی را تسهیل می کند، تعریف می کند
13. Social Interaction and Collaboration Social interaction and collaboration among children in school are essential for the development and learning of children.
[ترجمه ترگمان]تعامل اجتماعی و هم کاری اجتماعی هم کاری و هم کاری میان کودکان در مدرسه برای رشد و یادگیری کودکان ضروری است
[ترجمه گوگل]تعامل اجتماعی و همکاری تعامل اجتماعی و همکاری میان کودکان در مدرسه برای توسعه و یادگیری کودکان ضروری است
14. It brings a different level of interaction.
[ترجمه ترگمان]این کار سطح متفاوتی از تعامل را به همراه می آورد
[ترجمه گوگل]این سطح متفاوتی از تعامل را به ارمغان می آورد