1. The jury returned a verdict of guilty for the traitor.
هیئت منصفه,حکم مجرم بودن خائن را استرداد کرد
2. We were cautioned not to base our verdict on prejudice.
به ما هشدار داده شد که رای خود را بر اساس تعصب قرار ندهیم
3. Baffled by the verdict, the prosecutor felt that the evidence had been ignored.
دادیار که از حکم دادگاه گیج شده بود,احساس کرد مدارک نادیده گرفته شده اند
4. the verdict rested on several sound precedents
حکم دادگاه مبتنی بر سوابق قابل اطمینان بود.
5. the verdict was finally rendered
حکم (دادگاه) بالاخره صادر شد.
6. this court's verdict is irreversible
حکم این دادگاه قابل پژوهش خواهی نیست.
7. to sustain a verdict
حکم دادگاه را تایید کردن
8. she rejects the critics' verdict against her recent book
او داوری هنرسنجان درباره ی کتاب اخیر خودش را قبول ندارد.
9. the court returned the verdict of not guilty
دادگاه رای به برائت (او) داد.
10. the jury delayed a verdict for several hours
هیئت منصفه صدور رای را چندین ساعت به تاخیر انداخت.
11. the jury returned the verdict of not guilty (or guilty)
هیئت منصفه ی دادگاه (دادوران) حکم برائت (یا محکومیت) را صادر کرد(ند).
12. the judge deliberated for two hours and then gave his verdict
قاضی دو ساعت تعمق کرد و سپس رای خود را صادر نمود.
13. The jury has retired to consider its verdict.
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه بازنشسته شده است تا حکم خود را در نظر بگیرد
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه بازنشسته شد تا حکم خود را در نظر بگیرد
14. The jury were unanimous in their verdict.
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه رای هیات منصفه رو صادر کرد
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه در حکم خود یک نفر است
15. A hushed courtroom awaited the verdict.
[ترجمه ترگمان]دادگاه ساکت و خاموش در انتظار رای هیات منصفه بود
[ترجمه گوگل]یک دادگاه خاموش منتظر حکم است
16. The jury returned a unanimous guilty verdict.
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه هیات منصفه رو گناهکار اعلام کرد
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه یک حکم اتهام یک ساله را رد کرد
17. In the case of an adverse verdict, the company could stand to lose millions.
[ترجمه ترگمان]در مورد رای مخالف، شرکت می تواند ایستادگی کند و میلیون ها نفر را از دست بدهد
[ترجمه گوگل]در مورد یک حکم ناعادلانه، این شرکت می تواند میلیون ها نفر را از دست بدهد
18. The court's initial verdict in the police officers' trial set off serious riots.
[ترجمه ترگمان]حکم اولیه دادگاه در محاکمه افسران پلیس باعث آغاز شورش های جدی شده است
[ترجمه گوگل]حکم اولیه دادگاه در دادگاه مأموران پلیس باعث شورش های جدی شد
19. The jury returned an open verdict.
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه حکم باز را صادر کرد
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه یک حکم باز داد
20. The jury reached/returned a unanimous verdict of guilty.
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه به اتفاق آرا رای محکومیت خود را صادر کرد
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه به حکم یک نفر از مجرمین مجازات کرد
21. The jury has returned a verdict of guilty.
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه حکم محکومیت خود را صادر کرده است
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه حکم جرم را صادر کرده است