1. degenerate art
هنر منحط
2. a degenerate society
جامعه ی روبه انحطاط
3. this degenerate seduced my sister!
این نابکار خواهر مرا از راه بدر کرد!
4. tissues that degenerate quickly
بافت هایی که به سرعت فاسد می شوند
5. Will too much freedom make them degenerate?
[ترجمه ترگمان]آزادی زیادی باعث میشه فاسد بشن؟
[ترجمه گوگل]آیا آزادی بیش از حد باعث انحطاط آنها خواهد شد؟
6. There was widespread dissatisfaction too for the degenerate lifestyle into which many of the clergy had fallen.
[ترجمه ترگمان]نارضایتی گسترده ای هم برای سبک زندگی منحط موجود بود که بسیاری از روحانیان سقوط کرده بودند
[ترجمه گوگل]همچنین نارضایتی گسترده ای برای شیوه زندگی منحرف که بسیاری از روحانیت از بین رفت، ناراحت بود
7. A degenerate culture of the gun is seen to embrace all the lost young men in the bush, whatever their allegiances.
[ترجمه ترگمان]یک فرهنگ فاسد از اسلحه دیده می شود که تمام افراد گم شده را در بوته، هر اتفاقی که افتاده باشد، در آغوش بگیرد
[ترجمه گوگل]فرهنگ انحطاط تفنگ را می بیند تا تمام مردان جوان از دست رفته در بوش را بپذیرد، هرچند که آنها معتقدند
8. He was labelled a degenerate youth by his teachers, and left the town before he was
[ترجمه ترگمان]او یک جوان منحط را به وسیله استادان خود برچسب زده بود و شهر را پیش از آن ترک کرده بود
[ترجمه گوگل]او توسط معلمانش جوان جوان منحط شده بود و قبل از اینکه او را ترک کند، شهر را ترک کرد
9. Nationalism also produced degenerate offshoots and analogies in various forms of racialism.
[ترجمه ترگمان]ناسیونالیسم همچنین offshoots و قیاس های degenerate به شکل های مختلف of تولید می کرد
[ترجمه گوگل]ناسیونالیسم همچنین خلع سوزان و انحرافات در انواع مختلف نژادپرستی را تولید کرد
10. Caligula was degenerate but, by all accounts, did not deign to hide the fact.
[ترجمه ترگمان]کالیگولا به کلی فاسد شده بود، اما با تمام حساب خود حاضر نبود این حقیقت را پنهان کند
[ترجمه گوگل]کالیگولا دچار انحطاط بود، اما، به هر حال، این واقعیت را پنهان نکرد
11. It seemed the forum might degenerate into an exchange of accusations.
[ترجمه ترگمان]چنین به نظر می رسید که این گردهمایی ممکن است به مبادله اتهاماتی تبدیل شود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که انجمن ممکن است به تبادل اتهامات منجر شود
12. This degenerate seduced my daughter!
[ترجمه ترگمان]! این فاسد دختر منو فریب داد
[ترجمه گوگل]این منحرف دختر من را گول زده است!
13. To leave a habitat to degenerate and perhaps be destroyed is to injure all its animals, including of course the species concerned.
[ترجمه ترگمان]برای ترک سکونت گاه خود یک سکونت گاه را ترک کنید و شاید نابود شوید، این است که تمام حیوانات خود را، از جمله حیوانات مورد نظر، آسیب برسانید
[ترجمه گوگل]برای ترک یک زیستگاه برای تخریب و شاید نابود کردن آن، تمام حیوانات آن، از جمله البته گونه های مورد علاقه، زخمی می شوند
14. Don't allow your comments to degenerate into a personal attack on the employee.
[ترجمه ترگمان]به نظرات خود اجازه ندهید که به یک حمله شخصی به کارمندان تبدیل شود
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید نظرات شما به یک حمله شخصی به کارمند تبدیل شود
15. The distant fading signals a run-down age of degenerate belief.
[ترجمه ترگمان]این در حالی است که نشانه های کم رنگ شدن تدریجی یک باور فاسد را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]محو شدن دوردست به یک سن و سالی که دچار انحطاط شده است می گوید