دارای ویژگی های ملی کردن، ملی کردن، دولتی کردن، غیر خصوصی کردن، ملی شدن
nationalize
دارای ویژگی های ملی کردن، ملی کردن، دولتی کردن، غیر خصوصی کردن، ملی شدن
انگلیسی به فارسی
ملی کردن، ملی شدن
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: nationalizes, nationalizing, nationalized
مشتقات: nationalization (n.)
حالات: nationalizes, nationalizing, nationalized
مشتقات: nationalization (n.)
• (1) تعریف: to bring under government ownership or control.
- The administration intends to nationalize the banks.
[ترجمه ترگمان] دولت قصد دارد تا بانک ها را ملی کند
[ترجمه گوگل] دولت قصد دارد بانکها را ملی کند
[ترجمه گوگل] دولت قصد دارد بانکها را ملی کند
• (2) تعریف: to make national in breadth, scope, or character.
• (3) تعریف: to confer citizenship on; naturalize.
• make into a citizen, naturalize; make nationwide; place under national government; become a nation (also nationalise)
if a government nationalizes a private industry, the industry becomes owned by the state.
if a government nationalizes a private industry, the industry becomes owned by the state.
دیکشنری تخصصی
[حقوق] ملی کردن
جملات نمونه
1. factors tending to nationalize american politics
عواملی که به سیاست های امریکا جنبه ی ملی می دهد
2. In 198 Garcia introduced legislation to nationalize Peru's banking and financial systems.
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۸ گارسیا قوانین ملی کردن سیستم بانکی و مالی پرو را مطرح کرد
[ترجمه گوگل]در سال 1982، گارسیا قوانین را برای ملی کردن سیستم بانکی و مالی پرو، معرفی کرد
[ترجمه گوگل]در سال 1982، گارسیا قوانین را برای ملی کردن سیستم بانکی و مالی پرو، معرفی کرد
3. The government announced plans to nationalize the public transport system.
[ترجمه ترگمان]دولت طرح هایی را برای ملی کردن سیستم حمل و نقل عمومی اعلام کرد
[ترجمه گوگل]دولت برنامه هایی را برای ملی کردن سیستم حمل و نقل عمومی اعلام کرد
[ترجمه گوگل]دولت برنامه هایی را برای ملی کردن سیستم حمل و نقل عمومی اعلام کرد
4. It would be foolish to nationalize all the means of production.
[ترجمه ترگمان]ملی کردن تمام وسایل تولید حماقت خواهد بود
[ترجمه گوگل]احمقانه است که همه وسایل تولید را ملی کنیم
[ترجمه گوگل]احمقانه است که همه وسایل تولید را ملی کنیم
5. President Hugo Chavez has moved to national lines nationalize oil operations in Venezuela.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور هوگو چاوز به دنبال ملی کردن عملیات نفت در ونزوئلا است
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور هوگو چاوز به خطوط ملی انتقال داده است و عملیات نفتی را در ونزوئلا متمرکز کرده است
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور هوگو چاوز به خطوط ملی انتقال داده است و عملیات نفتی را در ونزوئلا متمرکز کرده است
6. The government is planning to nationalize the banking system.
[ترجمه ترگمان]دولت در حال برنامه ریزی برای ملی کردن سیستم بانکی است
[ترجمه گوگل]دولت در حال برنامه ریزی برای ملی کردن سیستم بانکی است
[ترجمه گوگل]دولت در حال برنامه ریزی برای ملی کردن سیستم بانکی است
7. The officials worried that appearing to nationalize the company would further roil markets.
[ترجمه ترگمان]مسئولان نگران بودند که به ظاهر ملی کردن این شرکت، بازارها را بیشتر کند
[ترجمه گوگل]مقامات نگران این بودند که ظهور ملی شدن این شرکت بیشتر بازار را تحریک کند
[ترجمه گوگل]مقامات نگران این بودند که ظهور ملی شدن این شرکت بیشتر بازار را تحریک کند
8. Our government will not nationalize or requisition investment any property of investors.
[ترجمه ترگمان]دولت ما سرمایه گذاران را ملی نخواهد کرد یا درخواست سرمایه گذاری نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]دولت ما ملکیت و سرمایه گذاری را ملزم نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]دولت ما ملکیت و سرمایه گذاری را ملزم نخواهد کرد
9. The British government has moved in to partially nationalize all of the major banks in Britain.
[ترجمه ترگمان]دولت بریتانیا به منظور ملی کردن بخشی از بانک های بزرگ در بریتانیا به فعالیت خود ادامه داده است
[ترجمه گوگل]دولت بریتانیا به تقریبا ملی شدن تمام بانک های بزرگ در بریتانیا تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]دولت بریتانیا به تقریبا ملی شدن تمام بانک های بزرگ در بریتانیا تبدیل شده است
10. The match declared to nationalize private's canal of Su in 195 and setback English, method, interfere with the consociation military.
[ترجمه ترگمان]این مسابقه اعلام کرد که ملی کردن کانال خصوصی یک سو در ۱۹۵ و چند شکست انگلیسی، روش مداخله در ارتش consociation را ملی کند
[ترجمه گوگل]این مسابقه اعلام کرد که کانال خصوصی سو را در سال 1959 به راه انداخته و به روش انگلیسی به عقب برگردد و با ارتش مخالفت کند
[ترجمه گوگل]این مسابقه اعلام کرد که کانال خصوصی سو را در سال 1959 به راه انداخته و به روش انگلیسی به عقب برگردد و با ارتش مخالفت کند
11. The official project was to "nationalize" and "citizenize" the masses.
[ترجمه ترگمان]این پروژه رسمی \"ملی کردن\" و \"citizenize\" توده ها بود
[ترجمه گوگل]پروژه رسمی 'ملی کردن' و 'شهروندی کردن' توده ها بود
[ترجمه گوگل]پروژه رسمی 'ملی کردن' و 'شهروندی کردن' توده ها بود
12. Those of you who are insolvent, we will nationalize and shut down.
[ترجمه ترگمان]آن هایی که insolvent، ما ملی را ملی می کنیم و خفه خواهیم شد
[ترجمه گوگل]آن دسته از شما که ورشکسته هستند، ما ملی خواهیم کرد و تعطیل خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]آن دسته از شما که ورشکسته هستند، ما ملی خواهیم کرد و تعطیل خواهیم کرد
13. Leftist labor community call upon government to nationalize Bolivian natural gas industry and expel multinational corporations.
[ترجمه ترگمان]جامعه کارگری چپ گرا از دولت خواست تا صنعت گاز طبیعی بولیوی را ملی کند و شرکت های چند ملیتی را اخراج کند
[ترجمه گوگل]جامعه کارگری چپ از دولت خواست تا ملی شدن صنعت گاز طبیعی بولیوی و اخراج شرکت های چند ملیتی
[ترجمه گوگل]جامعه کارگری چپ از دولت خواست تا ملی شدن صنعت گاز طبیعی بولیوی و اخراج شرکت های چند ملیتی
14. The Cabinet decided to nationalize the three British airlines.
[ترجمه ترگمان]هیات دولت تصمیم گرفت که سه خط هوایی بریتانیا را ملی کند
[ترجمه گوگل]کابینه تصمیم گرفت تا سه خطوط هوایی بریتانیایی را ملی کند
[ترجمه گوگل]کابینه تصمیم گرفت تا سه خطوط هوایی بریتانیایی را ملی کند
factors tending to nationalize American politics
عواملی که به سیاستهای امریکا جنبهی ملی میدهد
Nationalized banks are losing money.
بانکهای ملی شده ضرر میدهد.
the nationalization of oil industries
ملی کردن صنایع نفت
پیشنهاد کاربران
ملی سازی شدن
کلمات دیگر: