کلمه جو
صفحه اصلی

information system

انگلیسی به فارسی

سیستم اطلاعات


انگلیسی به انگلیسی

• system for gathering processing and presenting information

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] سیستم اطلاعات
[کامپیوتر] سیستم اطلاعات ؛ سیستم اطلاعاتی
[برق و الکترونیک] سیستم اطلاعات هر روشی برای انتقال دانش از فردی به فرد دیگر ،نظیر ارتباطات ساده ی شفاهی، و یا روشهای کاملاً رایانه ای ذخیره، جستجو و بازیابی اطلاعات. کتاب از جمله ی شناخته شده ترین ،راحت ترین و مؤثرترین سیستمهای اطلاعاتی به شمار می رود .
[صنعت] سیستم اطلاعاتی
[ریاضیات] دستگاه اطلاعات، سیستم اطلاعاتی، سیستم اطلاعات

جملات نمونه

1. The information system is constantly refined and updated.
[ترجمه ترگمان]سیستم اطلاعات به طور مداوم اصلاح و نوسازی می شود
[ترجمه گوگل]سیستم اطلاعاتی به طور مداوم بهبود یافته و به روز می شود

2. The information system used to collate these statistics is presumably extensive and costly.
[ترجمه ترگمان]سیستم اطلاعاتی که برای collate این آمارها استفاده می شود، احتمالا زیاد و پر هزینه است
[ترجمه گوگل]سیستم اطلاعاتی که برای جمع آوری این آمار استفاده می شود احتمالا گسترده و پر هزینه است

3. The requirements of an effective information system. Information gathering and processing.
[ترجمه ترگمان]الزامات یک سیستم اطلاعاتی موثر جمع آوری اطلاعات و پردازش
[ترجمه گوگل]الزامات سیستم اطلاعاتی موثر جمع آوری و پردازش اطلاعات

4. The information system aims to support decision-making and the decisions ought to be directed towards achieving the goals of the organisation.
[ترجمه ترگمان]هدف از سیستم اطلاعاتی پشتیبانی از تصمیم گیری است و تصمیمات باید به سمت دستیابی به اهداف سازمان هدایت شوند
[ترجمه گوگل]سیستم اطلاعاتی قصد دارد از تصمیم گیری حمایت کند و تصمیمات باید در جهت دستیابی به اهداف سازمان هدایت شود

5. Also, supplied with the information system are guides to collating local information and to reordering waiting-room leaflets.
[ترجمه ترگمان]همچنین، مجهز به سیستم اطلاعاتی، راهنماهای محلی را برای collating اطلاعات محلی و ارسال مجدد دفترچه انتظار ارسال می کند
[ترجمه گوگل]همچنین با سیستم اطلاعاتی ارائه شده راهنمایی هایی برای جمع آوری اطالعات محلی و برگزاری مجدد دفترچه های خبری وجود دارد

6. He feels that it is crucial that information system designers take account of the different types of corporate organisational structure.
[ترجمه ترگمان]او احساس می کند که مهم است که طراحان سیستم اطلاعات انواع مختلفی از ساختار سازمانی سازمانی را در نظر بگیرند
[ترجمه گوگل]او احساس می کند که طراحان سیستم اطلاعاتی بسیار مهم هستند که ساختار سازمانی شرکت های مختلف را در نظر بگیرند

7. A Geographical Information System provides just such capabilities.
[ترجمه ترگمان]سیستم اطلاعات جغرافیایی تنها چنین قابلیت هایی فراهم می کند
[ترجمه گوگل]یک سیستم اطلاعات جغرافیایی فقط چنین امکانات را فراهم می کند

8. The market therefore serves as both information system and taskmaster.
[ترجمه ترگمان]بنابراین این بازار به عنوان هر دو سیستم اطلاعاتی و taskmaster عمل می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین بازار به عنوان سیستم اطلاعاتی و مدیر عامل کار می کند

9. The information system is updated by a monthly pack which is sent to all bureaux.
[ترجمه ترگمان]سیستم اطلاعات توسط یک گروه ماهانه به روز می شود که به همه صرافی ها فرستاده می شود
[ترجمه گوگل]سیستم اطلاعاتی با یک بسته ماهانه که به تمام دفاتر ارسال می شود به روز می شود

10. Manman/X is the Unix version of Ask's business information system that supports all aspects of manufacturing.
[ترجمه ترگمان]Manman \/ X نسخه یونیکس از سیستم اطلاعات تجاری است که از تمام جنبه های تولید پشتیبانی می کند
[ترجمه گوگل]Manman / X نسخه Unix سیستم اطلاعات کسب و کار Ask است که از تمام جنبه های تولید پشتیبانی می کند

11. Assumptions now become part of the information system and it is this aspect which must not be overlooked by the manager.
[ترجمه ترگمان]این فرضیات اکنون بخشی از سیستم اطلاعاتی می شوند و این جنبه از آن است که نباید توسط مدیر نادیده گرفته شود
[ترجمه گوگل]فرضیه ها در حال حاضر بخشی از سیستم اطلاعاتی می شوند و این جنبه ای است که مدیر نمی تواند آن را نادیده بگیرد

12. This problem is tackled by executive information system products containing multidimensional databases, such as Information Resources' Express.
[ترجمه ترگمان]این مشکل با محصولات سیستم اطلاعات اجرایی حاوی پایگاه های اطلاعاتی چندبعدی، مانند منابع اطلاعاتی اکسپرس، حل می شود
[ترجمه گوگل]این مسئله با محصولات سیستم اطلاعات اجرایی شامل پایگاه داده های چند بعدی، مانند منابع اطلاعاتی اکسپرس، حل می شود

13. Resources of the information system will impose constraints upon the nature of the indexing language.
[ترجمه ترگمان]منابع سیستم اطلاعاتی محدودیت هایی را بر ماهیت زبان نمایه سازی اعمال خواهند نمود
[ترجمه گوگل]منابع سیستم اطلاعات محدودیت های ماهیت زبان نمایه سازی را اعمال خواهند کرد

14. The benefits of a successful computerised personnel information system are potentially very great.
[ترجمه ترگمان]مزایای یک سیستم اطلاعاتی کامپیوتری موفق به طور بالقوه بسیار عالی هستند
[ترجمه گوگل]مزایای یک سیستم اطلاعاتی پرسنل کامپیوتر پرسرعت بسیار بالقوه است

پیشنهاد کاربران

information system ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: سامانۀ اطلاعاتی
تعریف: ← محیط اطلاعاتی


کلمات دیگر: