کلمه جو
صفحه اصلی

unenforceable

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of enforceable.

• not enforceable, not capable of being enforced

دیکشنری تخصصی

[حقوق] غیر قابل اجرا

جملات نمونه

1. A gratuitous promise, pure and simple, remains unenforceable unless given under seal.
[ترجمه ترگمان]یک وعده مجانی، خالص و ساده، در صورتی که تحت مهر نباشد، قابل اجرا باقی می ماند
[ترجمه گوگل]وعده بی قید و شرط، خالص و ساده، باقی می ماند غیر قابل اجرا، مگر اینکه تحت مهر و موم شده است

2. If so, is the excision of the unenforceable part capable of being achieved without other addition or modification?
[ترجمه ترگمان]اگر این مساله به گونه ای باشد که بخش بی طرف قادر به دستیابی به اضافه یا اصلاح دیگر باشد؟
[ترجمه گوگل]اگر چنین است، برداشت از بخش غیرقابل اجرایی که میتواند بدون افزودن یا اصلاح دیگر به دست آید؟

3. Participating mortgages, formerly thought to be unenforceable, can now be used.
[ترجمه ترگمان]وام های شرکت کننده که قبلا تصور می شد غیرقابل اجرا تلقی شوند، اکنون می توانند مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه گوگل]وام های مشارکتی، که قبلا تصور می شد غیر قابل اجرا هستند، اکنون می توانند مورد استفاده قرار گیرند

4. The United States and Britain said it would unenforceable.
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده آمریکا و بریتانیا اعلام کردند که نباید این کار را انجام دهد
[ترجمه گوگل]ایالات متحده و بریتانیا اعلام کردند که این امر غیر قابل اجرا خواهد بود

5. An unenforceable contract is one where all the essential elements are present.
[ترجمه ترگمان]یک قرارداد غیرقابل اجرا باید جایی باشد که تمام عناصر اصلی در آن حاضر باشند
[ترجمه گوگل]یک قرارداد غیرقابل اجرایی، جایی است که تمام عناصر ضروری موجود است

6. You shouldn't worry about NDAs because they're mostly unenforceable or unprovable anyways.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]شما نباید در مورد NDA نگران باشید زیرا آنها عمدتا غیر قابل اجرا یا غیر قابل اثبات هستند

7. It is time to stop seeking national safety behind parchment barriers such as the unverifiable and unenforceable 1972 Biological Weapons Convention.
[ترجمه ترگمان]این زمان آن است که به دنبال امنیت ملی در پشت موانع پوستی مانند the و غیرقابل اجرا بودن کنوانسیون سلاح های زیستی باشد
[ترجمه گوگل]وقت آن رسیده است که از امنیت ملی در برابر موانع پرچم مانند کنوانسیون صدور بیولوژیکی غیر قابل اثبات و غیر قابل اجرا 1972 جلوگیری شود

8. Its social programs can fail to work, its businesses can fail to produce, its laws can become unenforceable.
[ترجمه ترگمان]برنامه های اجتماعی آن نمی توانند کار کنند، کسب و کارها نمی توانند تولید کنند، قوانین آن قابل اجرا نیستند
[ترجمه گوگل]برنامه های اجتماعی آن می توانند کار کنند، کسب و کارشان نمی تواند تولید کند، قوانین آن می توانند غیر قابل اجرا شوند

9. Section 5 renders an agreement made with an unauthorised person unenforceable at the option of the innocent party.
[ترجمه ترگمان]بخش ۵، توافق نامه ای را ارایه می کند که با یک فرد غیرمجاز نباید در گزینه طرف بی گناه واقع شده باشد
[ترجمه گوگل]بخش 5 موافقت نامه ای را با شخص غیر مجاز در اختیار حزب بی گناه اجرا می کند

10. Elsewhere they dragged their feet until it became clear that the laws were unenforceable.
[ترجمه ترگمان]در جایی دیگر پاهایشان را کشیدند تا مشخص شود که قوانین قابل اجرا نیستند
[ترجمه گوگل]در جای دیگر آنها پاهای خود را کشیدند تا زمانی که روشن شد که قوانین غیر قابل اجرا هستند

11. The populace took comfort in the fact that the law was unenforceable; there simply weren't enough lamp posts.
[ترجمه ترگمان]مردم در این حقیقت که این قانون قابل اجرا نبود و به سادگی پست های لامپ کافی وجود نداشت، احساس راحتی کردند
[ترجمه گوگل]مردم به این واقعیت که قانون غیرقابل اجتناب است راحت شد؛ به سادگی پست های لامپ کافی نبود

12. A guarantee of a minor's contractual obligation is also enforceable against the guarantor even if the infant's contractual obligation is unenforceable.
[ترجمه ترگمان]تضمین یک تعهد قراردادی جزیی نیز، حتی اگر تعهد قراردادی کودک قابل اجرا نباشد، بر این ضامن قابل اجرا خواهد بود
[ترجمه گوگل]تضمین تعهد قراردادی یک فرد نیز در برابر ضمانت اجباری است حتی اگر تعهد قراردادی نوزاد ناکارآمد باشد

13. For all practical purposes a specific exclusion clause which is rendered unenforceable under these circumstances can be regarded as void.
[ترجمه ترگمان]برای تمام اهداف عملی یک بند محرومیت خاص که در این شرایط قابل اجرا نیست می تواند به عنوان خلا در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]برای تمام اهداف عملی، یک شرط انحلال خاص که در این شرایط غیر قابل اجرا می باشد، می تواند به عنوان محرومیت در نظر گرفته شود

14. Caplan points to Internet bidding wars for eggs, a lack of standards in genetic screening of embryos,[Sentence dictionary] and unenforceable contracts with surrogate mothers.
[ترجمه ترگمان]Caplan به جنگ های مزایده اینترنتی برای تخم مرغ اشاره دارد، فقدان استانداردهایی در غربالگری ژنتیک جنین، [ فرهنگ لغت نامه ] و غیرقابل اجرا بودن به مادران جایگزین
[ترجمه گوگل]Caplan اشاره به جنگ های اینترنتی برای تخم مرغ، عدم وجود استانداردهای غربالگری ژنتیکی جنین، [Dictionary dictionary] و قراردادهای غیرقابل اجرایی با مادران جایگزین است

پیشنهاد کاربران

غیر الزام آور

غیر قابل اجرا


کلمات دیگر: