کلمه جو
صفحه اصلی

unalienable

انگلیسی به فارسی

بی نظیر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: not able to be removed, transferred, or given away, especially a person's rights as a citizen; inalienable.

• not able to be taken away, not alienable

دیکشنری تخصصی

[حقوق] غیر قابل خرید و فروش یا انتقال (از قبیل مشترکات عمومی یا بعضی حقوق فردی)، لاینفک، جدایی ناپذیر

جملات نمونه

1. We believe that all men have certain unalienable rights.
[ترجمه ترگمان]ما اعتقاد داریم که همه مردا حقوق unalienable دارن
[ترجمه گوگل]ما معتقدیم که همه مردان حقوق خاصی ندارند

2. The unalienable rights of the people are most likely to be preserved if the principles of government are set forth in a written constitution.
[ترجمه ترگمان]اگر اصول حکومت در یک قانون اساسی نوشته شده باشد، حقوق unalienable مردم به احتمال زیاد حفظ خواهد شد
[ترجمه گوگل]اگر اصول حکومت در یک قانون اساسی نوشته شده باشد، حقوق ناپایدار مردم بیشتر حفظ می شود

3. They are endowed by their Creator with certain unalienable rights, that they are among these are life, liberty and the pursuit of happiness.
[ترجمه ترگمان]آن ها به وسیله خالق خود دارای حقوق unalienable خاصی هستند که در زمره این are زندگی، آزادی و پی گیری شادی هستند
[ترجمه گوگل]آنها توسط خالق آنها با حقوق خاص غیر قابل تحمیل، که در میان آنها زندگی، آزادی و پیگیری شادی هستند، تأمین می شوند

4. All men will be guaranteed the unalienable rights of life, liberty, and the pursuit of happiness.
[ترجمه ترگمان]همه انسان ها تضمین حقوق بشر، آزادی، و پی گیری شادی را تضمین خواهند کرد
[ترجمه گوگل]همه مردان به حقوق بی نظیر زندگی، آزادی و پیگیری شادی تضمین خواهند شد

5. Particularly, it stressed that the unalienable rights of "Life, Liberty and the pursuit of Happiness" belong to every American citizen.
[ترجمه ترگمان]به خصوص، این کشور تاکید کرد که حقوق unalienable \"زندگی، آزادی و پی گیری شادی\" متعلق به هر شهروند آمریکایی است
[ترجمه گوگل]به ویژه، آن را تاکید کرد که حقوق غیرقابل انکار 'زندگی، آزادی و پیگیری شادی' متعلق به هر شهروند آمریکایی است

6. Your angel energy is an unalienable part of you which, even if it is temporarily veiled, can never be taken away from you.
[ترجمه ترگمان]انرژی Your بخشی از وجودت است که حتی اگر موقتا نقاب دار باشد، هرگز نمی تواند از تو دور شود
[ترجمه گوگل]انرژی فرشته شما بخش مهمی از شماست که حتی اگر آن را به طور موقت پوشانده باشد، هرگز از شما دور نخواهد شد

7. This note was a promise that all men, yes, black men as well as white men, would be guaranteed the "unalienable Rights" of "Life, Liberty and the pursuit of Happiness.
[ترجمه ترگمان]این یادداشت یک وعده بود که همه مردان، بله، مردان سیاه پوست و همچنین مردان سفیدپوست، \"حقوق unalienable\" از \"زندگی، آزادی و دنبال شادی\" را تضمین می کردند
[ترجمه گوگل]این یادداشت وعده داده بود که همه مردان، بله، مردان سیاه پوست و همچنین مردان سفید پوست، �حقوق غیرقابل قبول� �زندگی، آزادی و پیگیری شادی� تضمین خواهند شد

8. While we embrace our unalienable rights, we abhor the value that other cultures place on collective conformity and obedience to authority.
[ترجمه ترگمان]در حالی که ما از حقوق unalienable استقبال می کنیم، از این ارزش که فرهنگ های دیگر بر سر سازگاری جمعی و اطاعت از قدرت قرار می گیرند، نفرت داریم
[ترجمه گوگل]در حالیکه ما حقوق غیرقابل قبول را در بر می گیریم، از ارزش هایی که سایر فرهنگ ها بر انطباق جمعی و اطاعت از اقتدار قرار می گیرند، غبطه می خوریم

9. These three aspects are listed among the & quot ; unalienable rights & quot ; of man.
[ترجمه ترگمان]این سه جنبه در میان the quot؛ حقوق unalienable، quot، و بشر فهرست شده اند
[ترجمه گوگل]این سه جنبه در میان quot؛ حقوق غیرقابل قبول quot؛ از انسان

10. It would certainly be a grave misunderstanding if everyone felt entitled to well-being as an " unalienable right".
[ترجمه ترگمان]اگر همه احساس می کردند حق دارند به عنوان \"حق unalienable\" شناخته شوند، قطعا این یک سو تفاهم بزرگ خواهد بود
[ترجمه گوگل]مطمئنا یک سوء تفاهم جدی خواهد بود، اگر همه احساس حق داشتن به رفاه را به عنوان 'حق غیر قابل قبول' احساس کنند

11. Where I come from, freedom of expression is an unalienable right, which means tolerating pretty much everything.
[ترجمه ترگمان]جایی که من از آن می آیم، آزادی بیان یک unalienable است که به این معنی است که همه چیز را تحمل می کند
[ترجمه گوگل]از کجا آمده ام، آزادی بیان یک حق انحصاری است که به معنی تحمل تقریبا همه چیز است

12. We share your belief that freedom of association is an unalienable basic right of workers in a civilized society.
[ترجمه ترگمان]ما اعتقاد خود را به این موضوع که آزادی تداعی یک حق اساسی از کارگران در جامعه متمدن است، به اشتراک می گذاریم
[ترجمه گوگل]ما معتقدیم که آزادی اجتماع یک حق اساسی غیرقابل انکار کارگران در یک جامعه متمدن است

13. Nature has indeed given you an irresistible self-love, and an unalienable right of self-preservation; but I create in you a contrary sentiment, an heroic hatred of yourselves.
[ترجمه ترگمان]طبیعت در واقع به شما یک عشق غیرقابل مقاومت ناپذیر و حق حفظ جان می دهد؛ اما من نسبت به شما احساسات متضاد و کینه قهرمانانه خود را در شما ایجاد کرده ام
[ترجمه گوگل]طبیعت در واقع به شما یک عشق ورزیدن غیرمتعارف و یک حق غیرقابل انحصاری از حفظ خود داده است؛ اما من یک احساس متضاد را ایجاد می کنم، نفرت قهرمانانه ای از خودت

14. We like to think of these as absolutes: that there are distinct lines between humans and animals, and that certain "human" rights are unalienable. But we're kidding ourselves.
[ترجمه ترگمان]ما دوست داریم به این موضوعات به عنوان absolutes فکر کنیم: که خطوط متمایزی بین انسان و حیوانات وجود دارد و حقوق بشر خاص unalienable ولی شوخی می کنیم
[ترجمه گوگل]ما دوست داریم از این ها به عنوان مطلق ها فکر کنیم که خطوط متمایز بین انسان ها و حیوانات وجود دارد و حقوق معینی از حقوق بشر غیر قابل انکار است اما ما خودمان شوخی می کنیم

پیشنهاد کاربران

غیر قابل فروش . . . پس دادنی نیست. . . . ( حق و حقوق انسان ) بی برو برگشتی


کلمات دیگر: