• activated by actions or occurrences
event driven
انگلیسی به انگلیسی
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] حادثه گرا، رویداد گرا.
[صنعت] رویداد گرا
[صنعت] رویداد گرا
پیشنهاد کاربران
رویدادمحور
معمولا در برابر فرآیند محور یعنی process driven به کار می رود.
به ویژه در حوزه رسانه ها کاربرد دارد. مثلا: رسانه های رویدادمحور و رسانه های فرآیندمحور یا روزنامه نگاری رویدادمحور و روزنامه نگاری فرآیندمحور
معمولا در برابر فرآیند محور یعنی process driven به کار می رود.
به ویژه در حوزه رسانه ها کاربرد دارد. مثلا: رسانه های رویدادمحور و رسانه های فرآیندمحور یا روزنامه نگاری رویدادمحور و روزنامه نگاری فرآیندمحور
کلمات دیگر: