1. We have notified the next of kin.
[ترجمه ترگمان] ما به نزدیک ترین فامیل اطلاع دادیم
[ترجمه گوگل]ما به نسل بعدی خود خبر دادیم
2. Your next of kin will receive death benefit if you die in an accident.
[ترجمه لادن] خیشاوندان نزدیک یا درجه اول شما، بیمه ى بعد از مرگ شما را، در صورتى که در صانحه ایى فوت بکنید، دریافت خواهند کرد.
[ترجمه ترگمان]اگر تو یک تصادف بمیری، قوم و خویش تو به نفع مرگ خواهد بود
[ترجمه گوگل]اگر شما در حادثه ای جان سالم به در برده باشید، فرزندان بعدی شما از مصدومیت می گیرند
3. We'll have to notify the next of kin of his death.
[ترجمه ترگمان]باید به نزدیک ترین وارث مرگش اطلاع بدیم
[ترجمه گوگل]ما مجبوریم که بعد از مرگ او را مطلع کنیم
4. May I have your name, address and next of kin, please?
[ترجمه ترگمان]میشه اسمتون، آدرس و نزدیک ترین فامیلش رو بپرسم؟
[ترجمه گوگل]لطفا اسم، آدرس و بعدی شما را به خاطر داشته باشم؟
5. Her next of kin have been informed.
[ترجمه ترگمان]قوم و خویش او مطلع شده اند
[ترجمه گوگل]بعد از زایمان او مطلع شده است
6. The form must be signed by next of kin.
[ترجمه ترگمان]فرم باید توسط نزدیک ترین خویشاوند امضا شود
[ترجمه گوگل]این فرم باید توسط خانواده بعدی امضا شود
7. One of the drivers was fatally injured; his next of kin has been informed.
[ترجمه ترگمان]یکی از رانندگان به ضرب گلوله کشته شد؛ نزدیک ترین خویشاوند وی مطلع شده است
[ترجمه گوگل]یکی از رانندگان مجروح شده بود؛ فرزند بعدی اش مطلع شده است
8. Who is your next of kin?
[ترجمه ترگمان]نزدیک ترین فامیل شما کیه؟
[ترجمه گوگل]کیست که در کنار شماست؟
9. The college need to know your next of kin in case something happens to you.
[ترجمه ترگمان]دانشگاه باید بدونه که ممکنه یه اتفاقی برای تو بیفته
[ترجمه گوگل]کالج نیاز به دانستن بعدی خود را از رابطه جنسی در مورد چیزی اتفاق می افتد به شما
10. His identity is being withheld pending notification of next of kin.
[ترجمه ترگمان]هویت او در انتظار اطلاع از خویشاوندان نزدیک نگه داشته می شود
[ترجمه گوگل]هویت او در انتظار اطلاع رسانی از آینده نزدیک است
11. I'm her next of kin.
[ترجمه ترگمان]من نزدیک ترین خویشاوند او هستم
[ترجمه گوگل]من بعدی هستم از خویشاوندان
12. This is a misconception because the next of kin has no legal right either to consent or to refuse consent.
[ترجمه ترگمان]این یک تصور غلط است، زیرا نزدیک ترین خویشاوند هیچ حق قانونی برای موافقت یا امتناع از موافقت ندارد
[ترجمه گوگل]این یک تصور غلط است، زیرا بعد از زایمان هیچ حق قانونی برای رضایت یا رد رضایت وجود ندارد
13. Instructions for my next of kin and executors upon my death.
[ترجمه ترگمان]Instructions برای خویشاوندان بلافصل من و executors در مرگ من
[ترجمه گوگل]دستورالعمل های بعد از من و برادران من بر مرگ من
14. In cases like that it's the next of kin they want.
[ترجمه ترگمان]در بعضی موارد، آن ها نزدیک ترین خویشاوند هستند که آن ها می خواهند
[ترجمه گوگل]در مواردی مثل این است که بعد از خویشی که آنها می خواهند
15. If there is no Will, the next of kin should decide.
[ترجمه ترگمان]اگر ویل نباشد، نزدیک ترین کس باید تصمیم بگیرد
[ترجمه گوگل]اگر هیچ اراده وجود نداشته باشد، نسل بعدی باید تصمیم بگیرد