کلمه جو
صفحه اصلی

cash flow


نقدینگی، جریان نقدی، وجوه در گردش

انگلیسی به فارسی

جریان نقدی


نقدینگی (وضع پرداخت‌ها و دریافت‌های دولت یا شرکت و غیره و میزان پول نقد موجود)، جریان نقدی، وجوه در گردش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the net cash proceeds of operating a business during a specified period of time.

• income and spending of cash money
the cash flow of a firm or business is the movement of money which goes into it and out of it.
income and spending of cash money

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] گردش وجوه نقد
[صنعت] جریان نقدی
[ریاضیات] جریان نقدی، نقدینگی، جریان نقدینگی، گردش وجوه نقد، گردش نقدینگی

مترادف و متضاد

available funds


Synonyms: available means, available resources, capital, means, pecuniary resources, stock in trade


جملات نمونه

1. Uneven cash flow proved to be a major headache for the company.
[ترجمه ترگمان]جریان نقدینگی Uneven به عنوان یک دردسر بزرگ برای شرکت در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]جریان نقدی بی نظیر ثابت شده است که سردرگمی عمده برای این شرکت است

2. The shop has a cash flow of $30,000 a month.
[ترجمه ترگمان]این مغازه یک جریان نقدی به مبلغ ۳۰۰۰۰ دلار در ماه دارد
[ترجمه گوگل]فروشگاه یک جریان نقدی 30،000 دلار در ماه دارد

3. The stress of cash flow may let the banks pay higher attention to and even get involved in enterprise management in the capacity of loaners, thereby urging state-owned enterprises to improve management.
[ترجمه ترگمان]فشار جریان نقدینگی ممکن است اجازه دهد بانک ها توجه بیشتری به بانک ها داشته باشند و حتی در مدیریت شرکت در ظرفیت loaners مشارکت داشته باشند و در نتیجه شرکت های دولتی را بر آن می دارند تا مدیریت را بهبود بخشند
[ترجمه گوگل]استرس جریان نقدی ممکن است اجازه دهد بانکها توجه بیشتری را به خود جلب کنند و حتی در مدیریت شرکت در ظرفیت وام گیرندگان دخالت کنند و از این طریق شرکت های دولتی را برای بهبود مدیریت ترغیب می کنند

4. The company is trying to enhance its cash flow.
[ترجمه ترگمان]شرکت می کوشد تا جریان نقدینگی خود را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال تلاش برای افزایش جریان نقدی خود است

5. The company is having cash flow problems.
[ترجمه ترگمان]شرکت دارای مشکلات جریان نقدینگی است
[ترجمه گوگل]این شرکت با مشکلات نقدی مواجه است

6. Many companies fail through poor cash flow.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت ها از طریق جریان نقدینگی ضعیف شکست می خورند
[ترجمه گوگل]بسیاری از شرکت ها از جریان نقد ضعیف عبور می کنند

7. The builder is unable to pay due to cash flow problems .
[ترجمه ترگمان]سازنده نمی تواند به علت مشکلات جریان نقدینگی پول پرداخت کند
[ترجمه گوگل]سازنده قادر به پرداخت هزینه های جریان نقدی نیست

8. The cash flow is discounted using the after-tax discount rate, and the present value cost of the loan is therefore £000.
[ترجمه ترگمان]جریان نقدینگی با استفاده از نرخ تنزیل مالیات پس از مالیات تخفیف داده می شود و هزینه فعلی این وام بیش از ۲۰۰۰ پوند است
[ترجمه گوگل]جریان نقدی با استفاده از نرخ تخفیف پس از پرداخت مالیات تخفیف می یابد و هزینه ارزش فعلی وام به این ترتیب � 000 است

9. Pyramid said its cash flow remained positive in the fourth quarter.
[ترجمه ترگمان]هرم گفت که جریان نقدی آن در ربع چهارم مثبت باقی مانده است
[ترجمه گوگل]پی امید گفت که جریان نقدی آن در سه ماهه چهارم مثبت باقی مانده است

10. On the other hand, cash flow accounting is practised in many public sector and non-profit organizations.
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، حسابداری جریان نقدی در بسیاری از بخش های دولتی و سازمان های غیر انتفاعی انجام می شود
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، حسابداری جریان نقدی در بسیاری از بخش های عمومی و سازمان های غیر انتفاعی انجام می شود

11. And, with cash flow still anemic and debt high, the company is scrambling to cut expenses.
[ترجمه ترگمان]و با جریان نقدینگی همچنان ضعیف و بدهی بالا، شرکت در تلاش است تا هزینه ها را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]و، با جریان نقدی هنوز کم و زیاد و بدهی بالا، کمپانی در حال رقابت برای کاهش هزینه ها است

12. It's the only way he will get some cash flow to bring in a couple of new faces.
[ترجمه ترگمان]این تنها راهی است که برای آوردن چند تا صورت جدید جریان دارد
[ترجمه گوگل]این تنها راهی است که برخی از جریانهای نقدی را برای چندین چهره جدید به ارمغان می آورد

13. This is most useful, since it promotes cash flow through the business in the first and early years of trading.
[ترجمه ترگمان]این بسیار مفید است، زیرا جریان نقدی را از طریق کسب وکار در اولین و اوایل سال تجارت ترویج می دهد
[ترجمه گوگل]این مفید است، زیرا از طریق کسب و کار در سالهای اول و اول تجارت، جریان نقدی را ترویج می کند

14. Analysts said that with reduced debt and better cash flow, Hopewell can move ahead with projects it has started.
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران می گویند که با کاهش بدهی ها و جریان نقدینگی بهتر، Hopewell می تواند با پروژه هایی که آغاز شده است پیش برود
[ترجمه گوگل]تحلیلگران گفتند که با کاهش بدهی و جریان نقدینگی بهتر، هوپول می تواند پروژه هایی را که آغاز شده است، پیش برد

15. In terms of cash flow during the childrearing years, many families and most single parents really are poor.
[ترجمه ترگمان]از نظر جریان نقدینگی در طی چند سال گذشته، بسیاری از خانواده ها و اغلب والدین مجرد فقیر هستند
[ترجمه گوگل]از لحاظ جریان نقدی در طول سالهای کودکی، بسیاری از خانواده ها و بیشتر والدین تنها فقیر هستند

پیشنهاد کاربران

مدیریت یا کنترل گردش وجوه نقد

گردش مالی پول


جریان نقدینگی

گردش پول

نقدینگی

نقدینکی، گردش پول

نقدینگی
گردش مالی
Capital turnover


کلمات دیگر: