1. the interchange of gifts
مبادله ی هدایا
2. to interchange a car's tires
تایرهای اتومبیل را عقب و جلو کردن
3. to interchange blows
زد و خورد کردن
4. to interchange ideas
تبادل افکار کردن
5. to interchange work with play
کار و بازی را یکی پس از دیگری انجام دادن
6. The most complicated motorway interchange in Britain is known as Spaghetti Junction.
[ترجمه ترگمان]The motorway در بریتانیا به عنوان تقاطع اسپاگتی معروف است
[ترجمه گوگل]پیچیدگی بزرگراه در بریتانیا به عنوان Spaghetti Junction شناخته می شود
7. The interchange of ideas illumines the debate.
[ترجمه ترگمان]تبادل ایده ها باعث ایجاد بحث می شود
[ترجمه گوگل]تبادل ایده ها بحث را به تصویر می کشد
8. What made the meeting exciting was the interchange of ideas from different disciplines.
[ترجمه ترگمان]چیزی که این ملاقات را هیجان انگیز کرد تبادل ایده ها از رشته های مختلف بود
[ترجمه گوگل]چه چیزی جلسه هیجان انگیز مبادله ایده ها از رشته های مختلف بود
9. An international medical conference was established for the interchange of new ideas and approaches.
[ترجمه ترگمان]یک کنفرانس پزشکی بین المللی برای تبادل ایده ها و رویکردهای جدید تاسیس شد
[ترجمه گوگل]یک کنفرانس بین المللی پزشکی برای تبادل ایده ها و رویکردهای جدید ایجاد شد
10. Your task is to interchange words so that the sentence makes sense.
[ترجمه ترگمان]وظیفه شما مبادله کلمات است به طوری که جمله منطقی باشد
[ترجمه گوگل]وظیفه شما این است که واژه ها را تعویض کنید تا جمله محض باشد
11. Such an interchange is identified as crucial for maintaining the cooperation that appears absent in adversarial Western systems.
[ترجمه ترگمان]این تبادل برای حفظ هم کاری که در سیستم های خصمانه غربی وجود ندارد، حیاتی و حیاتی است
[ترجمه گوگل]چنین تبادل به عنوان مهم برای حفظ همکاری که در سیستم های دفاعی غربی وجود ندارد، شناخته شده است
12. There was so much communication and interchange, and careful study and research. . . .
[ترجمه ترگمان]ارتباطات و تبادل زیاد و مطالعه دقیق و تحقیقات دقیق بسیاری وجود داشت
[ترجمه گوگل]ارتباط و تبادل بسیار زیاد، مطالعه دقیق و تحقیقاتی وجود داشت
13. X435 contains information such as interchange control numbers and Electronic Data Interchange document content types - helping improve security and audit trail capabilities.
[ترجمه ترگمان]X۴۳۵ حاوی اطلاعاتی از قبیل شماره کنترل تبادل و تبادل اطلاعات الکترونیکی انواع محتوای اسناد الکترونیکی است که به بهبود قابلیت های ردیابی امنیت و حسابرسی کمک می کند
[ترجمه گوگل]X435 حاوی اطلاعاتی نظیر شماره های کنترل تبادل و انواع داده های سند تبادل اطلاعات الکترونیکی است که به بهبود قابلیت های امنیت و حسابرسی کمک می کند
14. Structured documents messaging consists of the automated interchange of standardized and approved messages between computer applications, via telecommunications lines.
[ترجمه ترگمان]پیام رسانی اسناد ساختاریافته متشکل از تبادل خودکار پیغام های استاندارد شده و تایید شده بین برنامه های کامپیوتری، از طریق خطوط مخابراتی است
[ترجمه گوگل]پیام های اساسی سازه شامل تبادل خودکار پیام های استاندارد شده و تایید شده بین برنامه های کامپیوتری، از طریق خطوط ارتباطات مخابراتی می باشد
15. The conference provides a forum for the interchange of ideas and information.
[ترجمه ترگمان]این کنفرانس انجمنی برای تبادل ایده ها و اطلاعات فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این کنفرانس یک انجمن برای تبادل ایده ها و اطلاعات فراهم می کند
16. The interchange would also rely more on personal meetings whether at seminars or not and some records would not then exist at all.
[ترجمه ترگمان]این تبادل همچنین بر جلسات شخصی خود چه در سمینارها و چه در سمینارها و چه در برخی از بایگانی بستگی دارد
[ترجمه گوگل]تبادل نیز بیشتر در جلسات شخصی متمرکز خواهد بود، چه در سمینارها و چه نه و برخی از سوابق در آن زمان وجود نخواهد داشت