1. the judge's clemency toward the offender
عطوفت قاضی نسبت به آن خطاکار
2. The offender apologized when he sobered up.
[ترجمه ترگمان]وقتی مستی از هوش رفت پوزش خواست
[ترجمه گوگل]مجرم هنگامی که عصبانی شد، عذرخواهی کرد
3. The offender withheld the truth from the policemen.
[ترجمه ترگمان]مجرم حقیقت را از پلیس مخفی نگه داشت
[ترجمه گوگل]مجرمان حقیقت را از پلیس نادیده گرفت
4. As a first offender, he received a lenient sentence.
[ترجمه بابایی] به دلیل اینکه اولین بار جرم مرتکب شده بود، حکم سبکی گرفت
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک مجرم اول، او جمله ملایمی را دریافت کرد
[ترجمه گوگل]به عنوان اولین متخلف، او یک جمله محرمانه دریافت کرد
5. The young offender had to be remanded in custody for ten days.
[ترجمه ترگمان]مجرم جوان مجبور شد به مدت ده روز در بازداشت به سر برد
[ترجمه گوگل]مجرم جوان باید ده روز بازداشت شد
6. She is a persistent offender and has been arrested five times this year for shoplifting.
[ترجمه ترگمان]او یک مجرم سرسخت است و امسال پنج بار برای بلندکردن اجناس دستگیر شده است
[ترجمه گوگل]او یک متجاوز مداوم است و پنج بار در سال جاری برای سرقت وسایل نقلیه دستگیر شده است
7. The offender must make restitution for the hurt that he or she has caused.
[ترجمه ترگمان]مجرم باید تاوان ضرری که او مرتکب شده است را جبران کند
[ترجمه گوگل]مجرم باید جبران خسارت را که او مرتکب شده است، بازگرداند
8. At Scott was already a persistent offender .
[ترجمه ترگمان]در اسکات یک مجرم سرسخت بود
[ترجمه گوگل]در اسکات در حال حاضر یک مجرم مداوم بود
9. In earlier, less complicated times an offender might be banished, mutilated or hanged.
[ترجمه ترگمان]در ابتدا، کم تر پیچیده ممکن است یک مجرم یا به دار آویخته شود یا به دار آویخته شود
[ترجمه گوگل]در مواردی که قبلا، زمان کمتری پیچیده است، مجرم ممکن است اخراج شود، مجروح شود یا به دار آویخته شود
10. That an offender can be held criminally liable for the unintended consequences of his or her actions is a well-established legal principle.
[ترجمه ترگمان]اینکه مجرم می تواند به دلیل عواقب ناخواسته اقدامات او مجرم شناخته شود یک اصل قانونی استوار است
[ترجمه گوگل]این که یک مجرم میتواند به خاطر عواقب ناخواسته اقداماتش جرم شناخته شود، یک اصل قانونی است
11. If so the alleged offender may be held in custody to await trial.
[ترجمه ترگمان]اگر به این ترتیب مجرم شناخته شود، ممکن است در زندان بماند تا منتظر محاکمه شود
[ترجمه گوگل]اگر چنین باشد ممکن است متخلفین متهم در بازداشت به سر می برند تا منتظر محاکمه باشند
12. Reducing the income will further impoverish these families and could tempt an offender into further crime.
[ترجمه ترگمان]کاهش درآمد موجب کاهش بیشتر این خانواده ها خواهد شد و می تواند مجرم را به ارتکاب جرم بیشتر تحریک کند
[ترجمه گوگل]کاهش درآمد بیشتر این خانواده ها را نابود می کند و ممکن است مجرمان را مجبور به جرم بیشتر کند
13. The judge will delay his verdict until he receives medical reports on the offender.
[ترجمه ترگمان]قاضی حکم خود را تا زمانی که گزارش پزشکی برای مجرم دریافت کند، به تعویق می اندازد
[ترجمه گوگل]قاضی حکم او را تاخیر خواهد داد تا گزارشات پزشکی وی را دریافت کند
14. They were sentenced to 12 months' detention in a young offender institution.
[ترجمه ترگمان]آن ها به ۱۲ ماه حبس در یک موسسه جوان مجرم محکوم شدند
[ترجمه گوگل]آنها به بازداشت 12 ماهه در یک موسسه مجرمان جوان محکوم شدند