1. He said all five were men of unimpeachable character.
[ترجمه ترگمان]او گفت که هر پنج نفر از افراد غیرقابل سرزنش هستند
[ترجمه گوگل]او گفت که همه پنج نفر از مردان شخصیت بی نظیر بودند
2. How can an administrative failure to serve an unimpeachable committal order invalidate the committal order?
[ترجمه ترگمان]چگونه می توان یک شکست اجرایی را در خدمت به یک نظام مبهم و مبهم به تعویق انداخت و این نظم مبهم را باطل می کند؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توان یک عدم اجرای اداری برای خدمت به حکم بازپس گیری بی قید و شرط، دستورالعمل ارتکاب جرم را نقض می کند؟
3. She possessed unimpeachable status, for she was the Firstborn.
[ترجمه ترگمان]او از همه جا خبر داشت، چون داشت می رفت
[ترجمه گوگل]او دارای وضعیت غیرمعمول بود، زیرا او اولین فرزند بود
4. So you devise a situation where an absolutely unimpeachable witness sees the murderer in black leaving the scene of the crime.
[ترجمه ترگمان]پس شما در موقعیتی قرار می گیرید که شاهد کام لا unimpeachable قاتل را در حال خروج از صحنه جرم می بیند
[ترجمه گوگل]بنابراین شما شرایطی را به وجود می آورید که یک شاهد کاملا غیر قابل قبول می بیند که قاتل در حال سیاه شدن از صحنه جرم است
5. But it gives Tom an unimpeachable alibi.
[ترجمه ترگمان]اما برای تام یک عذر خواهی به وجود آورد
[ترجمه گوگل]اما آن را به تام یک alibi unimpeachable می دهد
6. Its author has an unimpeachable pedigree: stories in the New Yorker, degrees from Stanford and Harvard.
[ترجمه ترگمان]نویسنده آن دارای شجره نامه unimpeachable است: داستان ها در New Yorker، degrees از استنفورد و هاروارد
[ترجمه گوگل]نویسنده آن دارای داستان های نژادی بی نظیر در نیویورکر، درجه استنفورد و هاروارد است
7. Collectively its dedication, despite all difficulties, constituted an unimpeachable example.
[ترجمه ترگمان]در مجموع، وقف آن علی رغم همه دشواری ها، یک نمونه از unimpeachable را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، تعهدش، با وجود تمام مشکلات، نمونه ای بی نظیر بود
8. Unimpeachable classics, one and all.
[ترجمه ترگمان]ادبیات کلاسیک، یکی و همه
[ترجمه گوگل]کلاسیک های غیر مجاز، یکی و همه
9. When toned down again, the unimpeachable patriot appeared in the witness - box.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که دوباره فرو نشست، میهن پرست واقعی در جایگاه شهود ظاهر شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که دوباره تونستی، پاتریوت غیرمعمول ظاهر شد در جعبه شاهد
10. I have it on unimpeachable authority.
[ترجمه ترگمان]من آن را در حق هیچ اختیاری ندارم
[ترجمه گوگل]من آن را در اختیار غیر قابل قبول
11. Willoughby Pattern is a man of unimpeachable honour.
[ترجمه ترگمان]این شهر ویل وبی یک نوع افتخار آمیز است
[ترجمه گوگل]الگوی Willoughby یک مرد از افتخار بی همتاست
12. Your testimony on this matter is hardly unimpeachable.
[ترجمه ترگمان]شهادت تو در این مورد به سختی غیرقابل سرزنش است
[ترجمه گوگل]شهادت شما در مورد این موضوع به سختی غیر قابل پیش بینی است
13. Their actions are selfless and unimpeachable.
[ترجمه ترگمان]اعمال آن ها از خود گذشتگی و unimpeachable است
[ترجمه گوگل]اقدامات آنها خودخواهانه و غیرمنتظره است
14. This is market rule, unimpeachable.
[ترجمه ترگمان]این قانون بازار است، unimpeachable
[ترجمه گوگل]این قانون بازار است که به طور غیرقابل پیش بینی است