تصادفى کردن روانشناسى : ارایش تصادفى زیست شناسى : کتره اى کردن
randomization
تصادفى کردن روانشناسى : ارایش تصادفى زیست شناسى : کتره اى کردن
انگلیسی به فارسی
تصادف
انگلیسی به انگلیسی
• process of making random, process of making haphazard (also randomisation)
دیکشنری تخصصی
[صنعت] تولید عدد تصادفی، فرآیند ایجاد تصادفی
[ریاضیات] تصادفی کردن، انتخاب تصادفی
[ریاضیات] تصادفی کردن، انتخاب تصادفی
جملات نمونه
1. Matching and randomization are two fundamentally important design techniques to enhance the validity and efficiency of a study.
[ترجمه ترگمان]تطبیق و آرایش تصادفی دو روش اساسا مهم طراحی برای افزایش اعتبار و کارایی یک مطالعه هستند
[ترجمه گوگل]تطبیق و تصادفی، دو روش طراحی اساسی برای ارتقای اعتبار و کارایی یک مطالعه است
[ترجمه گوگل]تطبیق و تصادفی، دو روش طراحی اساسی برای ارتقای اعتبار و کارایی یک مطالعه است
2. Partial randomization of presentation order was achieved in a similar way to that described for Study
[ترجمه ترگمان]آرایش تصادفی جزیی نظم در یک روش مشابه که برای مطالعه توضیح داده شد به دست آمد
[ترجمه گوگل]به طور تصادفی جزئی از نظم ارائه با روش مشابهی که برای مطالعه توصیف شده بود، به دست آمد
[ترجمه گوگل]به طور تصادفی جزئی از نظم ارائه با روش مشابهی که برای مطالعه توصیف شده بود، به دست آمد
3. However, none of the results given here indicate randomization that is fully successful.
[ترجمه ترگمان]با این حال، هیچکدام از نتایج ارایه شده در اینجا نشان می دهند که randomization کاملا موفقیت آمیز است
[ترجمه گوگل]با این حال، هیچ یک از نتایج داده شده در اینجا نشان می دهد تصادفی که به طور کامل موفق است
[ترجمه گوگل]با این حال، هیچ یک از نتایج داده شده در اینجا نشان می دهد تصادفی که به طور کامل موفق است
4. Partial randomization of presentation order was achieved using the video controller.
[ترجمه ترگمان]آرایش تصادفی جزیی سفارش با استفاده از کنترلر ویدئو به دست آمد
[ترجمه گوگل]تصادفی جزئی از نظم ارائه با استفاده از کنترل کننده ویدئو به دست آمد
[ترجمه گوگل]تصادفی جزئی از نظم ارائه با استفاده از کنترل کننده ویدئو به دست آمد
5. Furthermore, the relationship between randomization deceleration probability and the traffic density was taken into account.
[ترجمه ترگمان]به علاوه، رابطه بین احتمال randomization deceleration و چگالی ترافیک در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، رابطه بین احتمال کاهش سرعت تصادفی و تراکم ترافیک در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، رابطه بین احتمال کاهش سرعت تصادفی و تراکم ترافیک در نظر گرفته شد
6. Two benefits of randomization have spearheaded this growth: simplicity and speed.
[ترجمه ترگمان]دو مزیت تصادفی کردن، این رشد را هدایت می کند: سادگی و سرعت
[ترجمه گوگل]دو مزیت تصادفی این سادگی و سرعت رشد را به پیش می برد
[ترجمه گوگل]دو مزیت تصادفی این سادگی و سرعت رشد را به پیش می برد
7. Controls the density randomization of individual cells used by the Billow noise type.
[ترجمه ترگمان]کنترل randomization تراکم سلول های تکی مورد استفاده در نوع نویز Billow
[ترجمه گوگل]کنترل تصادفی تراکم سلول های فردی که توسط نوع نویز بیلو استفاده می شود کنترل می شود
[ترجمه گوگل]کنترل تصادفی تراکم سلول های فردی که توسط نوع نویز بیلو استفاده می شود کنترل می شود
8. We also find that response - adaptive randomization procedure can reduce sample sizes significantly in clinical trials.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین متوجه می شویم که فرآیند randomization انطباقی می تواند اندازه های نمونه را به طور قابل توجهی در آزمایش های بالینی کاهش دهد
[ترجمه گوگل]ما همچنین دریافتیم که پاسخ - روش تصادفی تطبیقی میتواند در آزمایشهای بالینی قابل اندازهگیری باشد
[ترجمه گوگل]ما همچنین دریافتیم که پاسخ - روش تصادفی تطبیقی میتواند در آزمایشهای بالینی قابل اندازهگیری باشد
9. After randomization, a physician blinded to the group allocation evaluated the patients for contraindication to HBO therapy.
[ترجمه ترگمان]بعد از آرایش تصادفی، یک پزشک که نسبت به تخصیص گروه کور شده بود، بیماران را برای درمان contraindication به HBO مورد ارزیابی قرار داد
[ترجمه گوگل]پس از تصادف، یک پزشک که به تخصیص به بیمارستان کور شد، بیماران را برای انطباق با درمان HBO ارزیابی کرد
[ترجمه گوگل]پس از تصادف، یک پزشک که به تخصیص به بیمارستان کور شد، بیماران را برای انطباق با درمان HBO ارزیابی کرد
10. Randomize: Opens a dialog for setting up randomization parameters for this account.
[ترجمه ترگمان]Randomize: یک محاوره برای تنظیم پارامترهای تصادفی برای این حساب باز می کند
[ترجمه گوگل]Randomwise یک گفت و گو برای تنظیم پارامترهای تصادفی برای این حساب را باز می کند
[ترجمه گوگل]Randomwise یک گفت و گو برای تنظیم پارامترهای تصادفی برای این حساب را باز می کند
11. The randomization schedule was centrally generated by the study's sponsor, stratified by site and by using a fixed block size of
[ترجمه ترگمان]برنامه randomization به صورت متمرکز توسط اسپانسر مطالعه، به صورت طبقه بندی شده توسط سایت و با استفاده از یک اندازه بلوک ثابت، تولید شد
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی تصادفی به وسیله اسپانسر این تحقیق به طور مرکزی تولید شد، طبقه بندی شده توسط سایت و با استفاده از اندازه بلوک ثابت
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی تصادفی به وسیله اسپانسر این تحقیق به طور مرکزی تولید شد، طبقه بندی شده توسط سایت و با استفاده از اندازه بلوک ثابت
12. Randomization to an sLPD ( diet group ) or dialysis.
[ترجمه ترگمان]Randomization به یک گروه sLPD (گروه رژیم غذایی)یا دیالیز
[ترجمه گوگل]تصادفی سازی به یک sLPD (گروه رژیم غذایی) یا دیالیز
[ترجمه گوگل]تصادفی سازی به یک sLPD (گروه رژیم غذایی) یا دیالیز
13. Randomization was stratified by heart failure etiology, which was a covariate in all models.
[ترجمه ترگمان]Randomization با علت نارسایی قلبی طبقه بندی شد، که یک covariate در همه مدل ها بود
[ترجمه گوگل]تصادفی سازی به وسیله ی علل نارسایی قلب طبقه بندی شد که در تمامی مدل ها متغیر بود
[ترجمه گوگل]تصادفی سازی به وسیله ی علل نارسایی قلب طبقه بندی شد که در تمامی مدل ها متغیر بود
14. Criteria for inclusion of treatment trials were randomization and placebo control.
[ترجمه ترگمان]معیار برای وارد کردن آزمایش ها درمان، تصادفی کردن و کنترل دارونما (placebo)بود
[ترجمه گوگل]معیارهای ورود به آزمایشهای درمان به صورت تصادفی و کنترل پلاسبو بود
[ترجمه گوگل]معیارهای ورود به آزمایشهای درمان به صورت تصادفی و کنترل پلاسبو بود
پیشنهاد کاربران
تصادفی کردن
کلمات دیگر: