کلمه جو
صفحه اصلی

manipulator


اهل دوز و کلک، سو استفاده چی، متقلب

انگلیسی به فارسی

اهل دوز و کلک، سو استفاده چی، متقلب


(به‌ویژه در کار با مواد رادیواکتیو) دستگاه دستورزی از دور


انگلیسی به انگلیسی

• one who works with his hands; one who exploits and controls people to suit his ends
a manipulator is a person who skilfully controls events, systems, or people.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] بازو مکانیزمی که معمولاً از یک سری بخشها، مفصلها یا تکه های مربوط به یکدیگر برای شکل دهی و حرکت دادن اجسام تشکیل شده است معمولاً حداقل دارای سه درجه ی آزادی است . مفصلها را می توان با موتورهای الکتریکی، هیدرولیکی یا پنوماتیکی حرکت داد. بازو را می توان از راه دور و به صورت بلادرنگ مانند تله چریک یا با کامپیوترهای برنامه ریزی شده مانند روباتها کنترل کرد.
[صنعت] بازوی مکانیکی - ماشینی است که شباهت کاری آن مانند بازوی انسان است و در جابجا کردن جسم و یا قطعه ای در فضا از یک نقطه به نقطه ای دیگر به کار گرفته می شود.

جملات نمونه

1. Jean Brodie is a manipulator. She cons everybody.
[ترجمه ali] جین برودی یک مسخره کننده است. او ( او زن ) سر به سره همه میگذارد
[ترجمه ترگمان]Jean Brodie است اون همه رو به خطر انداخته
[ترجمه گوگل]ژان برودی یک مکانیک است او از همه مخالف است

2. Perhaps the Form Manipulator was trying to influence all those around the victims to give up their faith.
[ترجمه ترگمان]شاید فرم Manipulator سعی داشت همه کسانی که در اطراف قربانیان بودند را تحت تاثیر قرار دهد تا ایمان خود را تسلیم کند
[ترجمه گوگل]شاید فرم Manipulator در تلاش بود تا بر همه کسانی که در اطراف قربانیان قرار دارند به نفع خود بیفزایند

3. Associates describe him as a deft manipulator of the media and of the young women he turns into pop superstars.
[ترجمه ترگمان]همکاران او را به عنوان یک مهارت ماهر در رسانه ها و زنان جوان توصیف می کنند که او به سوپر superstars تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]همکاران او را به عنوان یک دستیار واقعی از رسانه ها و زنان جوان او تبدیل به ستاره های پاپ معرفی می کنند

4. Imagine having your own self-contained knowledge manipulator in a portable package the size and shape of an ordinary notebook.
[ترجمه ترگمان]تصور کنید که در یک بسته قابل حمل، اندازه و شکل یک دفترچه معمولی را داشته باشید
[ترجمه گوگل]تصور کنید که داشتن یک دستیار شخصی خود را در یک بسته قابل حمل اندازه و شکل یک نوت بوک معمولی داشته باشید

5. Belief is a great manipulator of the mind and the heart. Religion makes people believe in something imaginative, incomprehensible and inconceivable. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]ایمان دست زدن بزرگ ذهن و قلب است دین باعث می شود مردم به چیزی خلاق، غیرقابل تصور و غیرقابل تصور اعتقاد داشته باشند دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]اعتقاد به یک معرفت بزرگ از ذهن و قلب است دین باعث می شود مردم به چیزی تخیلی، غیر قابل درک و غیر قابل تصور باور داشته باشند دکتر T P Chia

6. The starboard manipulator is operated by a series of switches located near the viewport.
[ترجمه ترگمان]بازوی راست سمت راست توسط مجموعه ای از سوییچ ها در نزدیکی the عمل می کند
[ترجمه گوگل]دستکاری سمت راست توسط مجموعه ای از سوئیچ ها در نزدیکی نمایشگاه اداره می شود

7. Indeed from the standpoint of a cynical manipulator we could even invert his logic.
[ترجمه ترگمان]در واقع از دیدگاه یک فرد بدبین، ما حتی می توانستیم منطق او را برعکس کنیم
[ترجمه گوگل]در حقیقت از نقطه نظر یک دستکاری گرانبها ما حتی می توانیم منطق خود را معکوس کنیم

8. Each switch feels different and controls a different manipulator function.
[ترجمه ترگمان]هر سوییچ، متفاوت است و یک کار دستی متفاوت را کنترل می کند
[ترجمه گوگل]هر سوئیچ احساس متفاوت می کند و یک عملکرد دستکاری متفاوت را کنترل می کند

9. I remember that the Form Manipulator will try and deceive.
[ترجمه ترگمان]به یاد دارم که فرم Manipulator امتحان و فریب خواهد داد
[ترجمه گوگل]من به یاد داشته باشید که فرم Manipulator سعی خواهد کرد و فریب

10. The combination of manipulator's standard positioning with counting control of step motor can keep the manipulator in long time operation without accumulated error.
[ترجمه ترگمان]ترکیب جایگاه استاندارد دست زدن با کنترل شمارشی موتور پله ای می تواند دست زدن به عملیات مدتی طولانی بدون خطای انباشته ادامه دهد
[ترجمه گوگل]ترکیبی از موقعیت استاندارد دستکاری با کنترل شمارش موتور گام می تواند دستکاری را در عملیات طولانی بدون حاشیه انباشته نگه دارد

11. Mr Saleh is a consummate manipulator of Yemen's complex tribal society and still has the loyalty of the armed forces.
[ترجمه ترگمان]آقای صالح یک مهارت کامل در جامعه قبیله ای پیچیده یمن است و هنوز وفاداری نیروهای مسلح را دارد
[ترجمه گوگل]آقای صالح یک دستیار جامعۀ جامعۀ قبیله ای یمن است و همچنان وفاداری نیروهای مسلح دارد

12. Some key technologies to develop space manipulator are discussed, some practical methods are proposed, and based on these methods, 6-DOF modular space manipulator has been developed successfully.
[ترجمه ترگمان]برخی از فن آوری های کلیدی برای توسعه مهارت حرفه ای فضا مورد بحث قرار می گیرند، برخی از روش های عملی پیشنهاد شده اند، و براساس این روش ها ۶ - dof manipulator فضای مدولار با موفقیت توسعه داده شده اند
[ترجمه گوگل]برخی از فن آوری های کلیدی برای توسعه مکانیزم فضا مورد بحث قرار گرفته است، برخی از روش های عملی پیشنهاد شده است و بر اساس این روش، کنترل کننده فضایی مدولار 6-DOF با موفقیت توسعه یافته است

13. In this paper, a discretely actuated snake like manipulator is taken as subject investigated, the representation of workspace for revolute discretely actuated manipulator is developed.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، یک مار به صورت مجزا عمل می کند مثل دست زدن به عنوان موضوع مورد بررسی قرار می گیرد، نمایش فضای کاری برای revolute به صورت مجزا عمل می کند
[ترجمه گوگل]در این مقاله، یک مار به طور جداگانه فعال مانند manipulator گرفته شده به عنوان موضوع مورد بررسی قرار گرفته است، نمایندگی از فضای کاری برای انقلاب manipulator actuated discretely توسعه یافته است

14. The experimental station of flexible manipulator has been designed .
[ترجمه ترگمان]ایستگاه آزمایشی حرفه ای انعطاف پذیر طراحی شده است
[ترجمه گوگل]ایستگاه آزمایشی کنترل انعطاف پذیر طراحی شده است

پیشنهاد کاربران

بازوی مکانیکی

حقه باز، نیرنگ باز، شیاد

کنترل کننده ی با مهارت


کلمات دیگر: