کلمه جو
صفحه اصلی

vendee


معنی : خریدار
معانی دیگر : مشتری

انگلیسی به فارسی

خریدار، مشتری


vendee، خریدار، مشتری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: in law, the person to whom something is sold; buyer.

• buyer

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] مشتری
[حقوق] خریدار، مشتری

مترادف و متضاد

خریدار (اسم)
alienee, buyer, purchaser, shopper, vendee

جملات نمونه

1. I'd be sailing the Vendee Globe on a 60-foot clipper called the New Horizons - I don't know, but I'd be doing something.
[ترجمه ترگمان]یک سکوی پرش با سکوی ۶۰ فوت به صدا در می امد - نمی دونم، اما باید یه کاری بکنم
[ترجمه گوگل]من می توانم Vendee Globe را در یک گیره 60 پا با نام Horizons New نام گذاری کنم - نمی دانم، اما من می توانم کاری انجام دهم

2. The fourth, analyze the conditions of the first vendee's right of rescission, then come to the conclusion that in this case the first vendee should not exert the right of rescission.
[ترجمه ترگمان]چهارم، شرایط of اول فسخ را تجزیه و تحلیل می کند، سپس به این نتیجه می رسد که در این حالت اولین vendee نباید حق فسخ را اعمال کند
[ترجمه گوگل]چهارم، شرایط حق آزادی اولین ودیه را بررسی می کند و سپس به نتیجه می رسد که در این مورد، اولین وردی نباید حق انحلال را اعمال کند

3. The vendee acquires the original title and should not claim warrant of defects.
[ترجمه ترگمان]vendee عنوان اصلی را بدست می آورد و نباید ادعای خسارت کند
[ترجمه گوگل]فروشنده به عنوان اصلی دریافت می کند و نباید ضمانت نقص را ادعا کند

4. The vendor shall deliver the goods to the vendee by June
[ترجمه ترگمان]فروشنده کالا را تا ماه ژوئن به the تحویل خواهد داد
[ترجمه گوگل]فروشنده تا ماه ژوئن کالا را به وندای عرضه می کند

5. The vendee should cover the sample fee and postage. but we'll deduct these charges after we receive the formal order.
[ترجمه ترگمان]The باید هزینه و هزینه نمونه را پوشش دهد اما بعد از اینکه سفارش رسمی را دریافت می کنیم این هزینه ها را کم خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]فروشنده باید مبلغ نمونه و هزینه پستی را پوشش دهد اما پس از دریافت سفارش رسمی، این اتهامات را کسر خواهیم کرد

6. The Vendee shall provide the Vendor with the rolling forecast of the raw material demand in the next three months while placing the release order.
[ترجمه ترگمان]وانده در سه ماه آینده با پیش بینی تقاضای مواد خام برای فروشنده فراهم می کند و در عین حال ترتیب انتشار را می دهد
[ترجمه گوگل]Vendee باید ارائه دهنده را با پیش بینی تقاضای مواد اولیه در سه ماه آینده در هنگام قرار دادن سفارش آزاد ارائه دهد

7. Article 40 Where a vendee fails to obtain the object of auction as agreed, he shall have the right to request the auctioneer or client to bear liabilities for default.
[ترجمه ترگمان]ماده ۴۰ جایی که یک vendee در دستیابی به هدف مزایده موفق نیست، حق دارد از دلال حراج و یا مشتری بخواهد که مسیولیت را به طور پیش فرض بر عهده بگیرند
[ترجمه گوگل]ماده 40 در صورتیکه یک فروشنده به منظور توافق حراست حراج نتواند، حتما حق دارد از حراج کننده یا مشتری بخواهد که وظایف خود را به طور پیش فرض انجام دهد

8. The vendee shall, after the contract of forward sale has been concluded and come into effect, effect registration with the Shanghai Real Estate Registry.
[ترجمه ترگمان]The بعد از قرارداد فروش رو به جلو، ثبت شده است و به اجرا درآمد و ثبت تاثیر را با اداره ثبت املاک و مستغلات شانگهای به اجرا در خواهد آورد
[ترجمه گوگل]پس از اینکه قرارداد فروش پیش فروش به پایان رسید و اجرا می شود، فروشنده باید ثبت نام را در رجیستری املاک شانگهای انجام دهد

9. The committee of invite tender are composed of people from vendee, invite tender organization and the experts of related field.
[ترجمه ترگمان]کمیته دعوت از مردم vendee، دعوت از سازمان مناقصه و متخصصان رشته مربوطه تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]کمیته مناقصه دعوت شامل افرادی از وندی، سازمان دعوت دعوت و کارشناسان زمینه مرتبط می باشد

10. An auctioneer shall keep the identity of his client or vendee confidential if so requested.
[ترجمه ترگمان]آقای ترومبل، اگر این تقاضا را بخواهید، یک دلال حراج هویت client یا vendee را حفظ خواهد کرد
[ترجمه گوگل]حراج کننده باید هویت مشتری یا محرمانه وی را در صورت درخواست درخواست کند

11. Tokyo suspended imports of chicks and poultry meat on Tuesday after French officials informed Japan of an outbreak of the H5 strain of bird flu at a duck farm in western Vendee province.
[ترجمه ترگمان]توکیو پس از اینکه مقامات فرانسوی ژاپن را به شیوع بیماری H۵ در یک مزرعه اردک در استان وانده غربی رساندند، توکیو، واردات جوجه و ماکیان را به حالت تعلیق در آورد
[ترجمه گوگل]توکیو واردات جوجه ها و گوشت مرغ در روز سه شنبه پس از آنکه مقامات فرانسوی به ژاپن از شیوع H5 انفلوانزای مرغی در یک ولاغ غربی در وندی غربی خبر دادند، معلق شدند

12. We have qualitatively leapt over the traditional warehousing and transportation in aspects of function, client relationship, referred range, competition edge, core competence and vendee value.
[ترجمه ترگمان]ما از لحاظ کیفی از انبار سنتی و حمل و نقل در جنبه های تابع، رابطه مشتری، لبه رقابتی، صلاحیت هسته ای و ارزش vendee استفاده کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما از لحاظ عملکرد، روابط مشتری، محدوده ارجاع، دامنه رقابت، شایستگی اصلی و ارزش ودایی از کیفیت و انعطاف پذیری سنتی برخورداریم

13. The committee of invite tender are composed of people from vendee, invite tender organization and the experts of related field. It must be made up of odd and five people at least.
[ترجمه ترگمان]کمیته دعوت از مردم vendee، دعوت از سازمان مناقصه و متخصصان رشته مربوطه تشکیل شده است لااقل باید از هر پنج نفر آدم عجیب و غریبی بوده باشد
[ترجمه گوگل]کمیته مناقصه دعوت شامل افرادی از وندی، سازمان دعوت دعوت و کارشناسان زمینه مرتبط می باشد این باید حداقل عجیب و پنج نفر باشد


کلمات دیگر: