کلمه جو
صفحه اصلی

back order


(تجارت و فروشندگی) سفارشی که به محض موجود بودن کالا انجام خواهد شد

انگلیسی به فارسی

(تجارت و فروشندگی) سفارشی که به محض موجود بودن کالا انجام خواهد شد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: part of an order that will be filled at a later date.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: back-orders, back-ordering, back-ordered
• : تعریف: to submit an order for (something) to be filled at a later time, as when (it) is available.

• ordered merchandise that is not currently in stock but will be supplied in the future

دیکشنری تخصصی

[صنعت] سفارش تاخیر شده

جملات نمونه

1. I'll never get my speech back order so let me just tell you what I know.
[ترجمه ترگمان]من هرگز سخنرانیم رو پس نمی گیرم پس بذار فقط چیزی رو که می دونم بهت بگم
[ترجمه گوگل]من هرگز سخنرانی خود را به عقب برگردانم، بنابراین اجازه بدهید فقط به شما بگویم آنچه را که می دانم

2. With so many back order on hand, we can not promise any shipment before October.
[ترجمه HH] با این همه سفارش مانده از قبل، تا اکتبر نمی توانیم تعهدی برای ارسال بدهیم.
[ترجمه ترگمان]با این همه نظم و ترتیب، ما نمی توانیم قبل از اکتبر به هیچ کدام از shipment وفا کنیم
[ترجمه گوگل]با نظم زیادی در دست، ما نمی توانیم قبل از ماه اکتبر حملات را تحمل کنیم

3. Most products are sold without back order.
[ترجمه ترگمان]اغلب محصولات بدون نظم و ترتیب فروخته می شوند
[ترجمه گوگل]اکثر محصولات بدون سفارش به فروش می رسد

4. A : We may have to back order three items on this order.
[ترجمه م.ا.د] ما ممکن است مجبور شویم سه مورد را در این سفارش پیش فروش کنیم.
[ترجمه ترگمان]ج: ما ممکن است مجبور شویم به سه مورد به این ترتیب رجوع کنیم
[ترجمه گوگل]A: ما ممکن است مجبور به سفارش سه مورد در این سفارش

5. The player broke back order to confuse the opposing players.
[ترجمه ترگمان]بازیکن به عقب رفت تا بازیکنان مخالف را گیج کند
[ترجمه گوگل]بازیکنان به منظور اشتباه بازیکنان مخالف شکست خورده اند

6. The company is struggling to fill $11 million in back orders.
[ترجمه ترگمان]این شرکت در حال تلاش برای پر کردن ۱۱ میلیون دلار سفارشات قبلی است
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال تلاش برای پر کردن 11 میلیون دلار در سفارشهای عقب است

7. After the strike it took the factory six weeks to clear all the accumulated back order.
[ترجمه ترگمان]پس از اعتصاب شش هفته به کارخانه رسید تا نظم عمومی را سامان بخشد
[ترجمه گوگل]پس از اعتصاب، شش هفته کارخانه را به اتمام رساند

8. But I must point out that our factory have a lot of back order on hand.
[ترجمه ترگمان]ولی من باید اشاره کنم که کارخونه های ما کلی سفارش از دست داده
[ترجمه گوگل]اما من باید توجه داشته باشیم که کارخانه ما با توجه به تعداد زیادی از سفارشات در دست است

9. Liaise with parts department on the parts availability for items back order.
[ترجمه ترگمان]Liaise با بخش قسمت ها در دسترس بودن قطعات برای اقلام پشتیبان
[ترجمه گوگل]در رابطه با در دسترس بودن قطعات برای سفارشات، با اداره قطعات ارتباط برقرار کنید

پیشنهاد کاربران

پیش فروش کردن. پیش فروش شده.


کلمات دیگر: