کلمه جو
صفحه اصلی

acquisition


معنی : فراگیری، اکتساب، مالکیت، حصول، استفاده
معانی دیگر : به دست آوری، کسب، یابش، (چیز یا شخص) به دست آمده، افزوده شده، تملک یافته

انگلیسی به فارسی

فراگیری، اکتساب، استفاده، (حقوق) مالکیت


اکتساب، حاکمیت، اکتساب، مالکیت، فراگیری، حصول، استفاده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of acquiring.
مترادف: attainment, procurement, realization
متضاد: loss
مشابه: accession, acquirement, annexation, appropriation, derivation, purchase, takeover

- The corporation's acquisition of these smaller companies turned out to be a mistake.
[ترجمه مداح] مشخص شد که شرکت در مالکیت این شرکت های کوچکتر دچار اشتباه شده است
[ترجمه ترگمان] کسب این شرکت های کوچک تبدیل به یک اشتباه شد
[ترجمه گوگل] خرید شرکت این شرکت های کوچکتر اشتباه بود
- Our son's acquisition of Spanish in such a short time amazed us.
[ترجمه وحید] فراگیری زبان اسپانیایی فرزندمان در این مدت کم ما را متحیر کرد.
[ترجمه Mohsen Maleki] یادگیری[زبان] اسپانیایی پسرمان در چنین زمان کوتاهی، ما را شگفت زده کرد
[ترجمه ترگمان] مالکیت ما در چنین زمان کوتاهی ما را شگفت زده کرد
[ترجمه گوگل] به دست آوردن پسرش از اسپانیا در چنین مدت کوتاه، ما را شگفت زده کرد

(2) تعریف: something acquired.
مترادف: acquirement, attainment, gain, possession, property
مشابه: accession, addition, belongings, derivation, prize, purchase

- The museum is proud of its new acquisitions.
[ترجمه علی] این موزه به دارایی جدید خود افتخار میکند
[ترجمه حمزه آتشی] این موزه به دستاوردهای خود افتخار می کند.
[ترجمه ترگمان] این موزه به acquisitions جدید خود افتخار می کند
[ترجمه گوگل] این موزه افتخار دارد که جدیدا خرید کند

• act of acquiring; purchase, something acquired or obtained
an acquisition is something that you have obtained.
the acquisition of something is the process of getting it or being given it.
the acquisition of a skill or habit is the process of learning it or developing it.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] تحصیل
[برق و الکترونیک] اکتساب
[صنعت] کسب کردن، فراگرفتن، استفاده
[حقوق] اکتساب، تحصیل، تملک، تصاحب، خرید، مال (به دست آمده)
[روانپزشکی] بطورکلی، به معنی کسب کردن، به دست آوردن و نظایر آن ها است و از این لحاظ معادل نارسایی برای اصطلاح یادگیری است. از این نظر در اصطلاح عملیاتی به عنوان تغییر در میزان واکنش تعریف شده و بطور مشخص در اشاره به آن بخش از فرآیند یادگیری بکار می رود که ضمن آن افزایش قابل ملاحظه در میزان پاسخدهی پیدا شده و تغییر بارزتر بوده است.

مترادف و متضاد

فراگیری (اسم)
acquirement, learning, acquisition, universality

اکتساب (اسم)
attainment, acquisition, inception

مالکیت (اسم)
acquisition, ownership, possession, proprietorship

حصول (اسم)
reach, gain, attainment, acquisition, recovery, procuration

استفاده (اسم)
gain, acquisition, use, usage, utilization, application, benefit, avail, beneficiary

obtaining or receiving


Synonyms: accretion, achievement, acquirement, acquiring, addition, attainment, buy, gain, gaining, learning, obtainment, possession, prize, procuration, procurement, procuring, property, purchase, pursuit, recovery, redemption, retrieval, salvage, winning


Antonyms: dearth, lack, loss, need, want


something obtained, received


Synonyms: accomplishment, achievement, allowance, annuity, award, benefit, bonus, commission, dividend, donation, earnings, fortune, gain, gift, grant, income, increment, inheritance, net, premium, prize, proceeds, profit, remuneration, return, reward, riches, salary, security, wages, wealth, winnings


جملات نمونه

1. the acquisition of learning
کسب دانش

2. he collects stamps and his latest acquisition is a russian stamp
او تمبر جمع می کند و آخرین یافته اش یک تمبر روسی است.

3. His latest acquisition is a racehorse.
[ترجمه ترگمان]جدیدترین خرید او یک اسب مسابقه است
[ترجمه گوگل]آخرین اختراع او یک اسب سواری است

4. The children progressed in the acquisition of basic skills.
[ترجمه ترگمان]بچه ها در فراگیری مهارت های پایه پیشرفت کردند
[ترجمه گوگل]کودکان در کسب مهارت های ابتدایی پیشرفت کردند

5. This bookcase is my latest acquisition.
[ترجمه ترگمان]این کتاب آخرین acquisition
[ترجمه گوگل]این جعبه کتاب آخرین خرید من است

6. Language acquisition begins in the first months of a baby's life.
[ترجمه ترگمان]اکتساب زبان در ماه های اول زندگی کودک شروع می شود
[ترجمه گوگل]تحصیل زبان در اولین ماههای زندگی کودک آغاز می شود

7. He is a valuable acquisition to our firm.
[ترجمه ترگمان] اون یه مالکیت ارزشمند برای شرکت ما هست
[ترجمه گوگل]او به شرکت ما ارزشمند است

8. The acquisition helped BCCI make its initial entrance into the US market.
[ترجمه ترگمان]این شرکت به BCCI کمک کرد تا ورود اولیه خود را به بازار آمریکا وارد کند
[ترجمه گوگل]این کمک به BCCI کمک کرد تا ورودی اولیه خود را در بازار ایالات متحده آغاز کند

9. The company has just made another acquisition.
[ترجمه ترگمان]این شرکت یکی دیگر از آن ها را کسب کرده است
[ترجمه گوگل]این شرکت تازه وارد شده است

10. The group has announced its first overseas acquisition:a successful software company.
[ترجمه ترگمان]این گروه اولین مالکیت خارجی خود را اعلام کرده است: یک شرکت نرم افزاری موفق
[ترجمه گوگل]این گروه نخستین شرکت تجاری خود را در خارج از کشور اعلام کرده است

11. After announcing the acquisition in June 199 Harvard encountered rough waters in bringing the deal to harbor.
[ترجمه ترگمان]پس از اعلام این موضوع در ماه ژوئن ۱۹۹ هاروارد با آوردن این قرارداد به بندرگاه، با آب های متلاطم مواجه شد
[ترجمه گوگل]پس از اعلام جرائم در ژوئن 199، هاروارد با قرار گرفتن در معرض آب و هوای خشنی مواجه شد

12. We expect a successful acquisition to provide a basis for the global expansion of our services in a full-fledged manner.
[ترجمه ترگمان]ما انتظار یک اکتساب موفق را داریم که پایه ای برای توسعه جهانی خدمات ما به روش تکامل یافته فراهم کند
[ترجمه گوگل]ما انتظار داریم که موفقیت آمیز باشد تا پایه ای برای گسترش جهانی خدمات ما به طور کامل فراهم شود

13. United Airlines' acquisition of the company is being investigated by the Justice Department.
[ترجمه ترگمان]وزارت دادگستری تاسیس شرکت هواپیمایی یونایتد را تحت بررسی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]شرکت هواپیمایی متحده متحده این شرکت را تحت بررسی وزارت دادگستری قرار داده است

14. Actuaries have been increasingly involved in merger and acquisition activity in the general insurance field.
[ترجمه ترگمان]actuaries به طور فزاینده ای در ادغام و اکتساب فعالیت در حوزه بیمه عمومی مشارکت داشته اند
[ترجمه گوگل]شرکت های فعال در فعالیت های ادغام و خرید در زمینه بیمه عمومی به طور فزاینده ای درگیر شده اند

15. Firstly, it involves the acquisition, organization and communication as well as the retrieval of information.
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، شامل کسب، سازمان و ارتباطات و نیز بازیابی اطلاعات است
[ترجمه گوگل]اولا، این شامل کسب، سازماندهی و ارتباطات و همچنین بازیابی اطلاعات است

the acquisition of learning

کسب دانش


He collects stamps and his latest acquisition is a Russian stamp.

او تمبر جمع می‌کند و آخرین یافت‌هاش یک تمبر روسی است.


پیشنهاد کاربران

یادگیری

تصرف زمین land acquisition

دستاورد

جمع آوری

دستآورد

استحصال، کسب

اکتساب، حاکمیت

واحد تأمین برنامه در تلویزیون

دریافت ، دستیابی ، گرفت

گردآوری

ادغام - ادغام کردن ( در مورد شرکت ها )

A purchase of one company by another
خرید یک شرکت توسط شرکت دیگر

‘there were many acquisitions among travel agents’
تعداد زیادی ادغام در نمایندگی های مسافرتی صورت پذیرفت

‘the company intends to grow within itself rather than by acquisition’
شرکت تمایل به رشد توسط خودش را نسبت به ادغام ترجیح می دهد.

تحصیل دارایی

توفیق

تصاحب

فرایند یادگیری
فرایند کسب علم و مهارت

تحصیل، خرید، تصاحب، قبضه مالکیت

تحصیل، خرید، قبضه مالکیت، تصاحب

هدف یابی ( در مخابرات لیزری )

تملکات

Sun acquisition, Earth acquisition, science target acquisition معنی جمع آوری اطلاعات خورشیدی / زمینی / هدف علمی

ماحصل

جذب کننده چیزی

multiple acquisitions
جاذب های چند تایی

پیش خرید

تملک
1 ) If the acquisition proceeds, a general offer for the company's shares may be anticipated
اگه فرآیند تملک ادامه پیدا کنه، ممکن پیشنهاد کلی خرید اون شرکت پیش از موعد و جلو انداخته بشه

2 ) The company plans to raise cash for the acquisition through an open offer of 30 million new shares

مالکیت
حصول
اکتساب

پی بردن

اکتساب
فراگیری

فراگیری , کسب ؛ خرید ( برای کلکسیون )

# Language acquisition
# Acquisition of knowledge is synonymous with reduction of ignorance
# His latest acquisition is a racehorse
# The museum's latest acquisition is a four‑million‑dollar sculpture

مجموعه سازی

داده برداری
چیدمان
( هر دو از مصوبات فرهنگستان زبان فارسی )

acquisition ( مدیریت - مدیریت پروژه )
واژه مصوب: دراختیارگیری
تعریف: فرایند دستیابی به تجهیزات و خدمات موردنیاز پروژه ازطریق خرید یا اجاره

تملک


کلمات دیگر: