کلمه جو
صفحه اصلی

tax evasion


فرار از پرداخت مالیات

انگلیسی به فارسی

فرار از پرداخت مالیات


انگلیسی به انگلیسی

• avoidance of paying taxes, not reporting income
tax evasion is the crime of not paying the full amount of tax that you should.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] فرار از پرداخت مالیات، تخلف مالیاتی، عدم پرداخت مالیات کافی

جملات نمونه

1. These two shopkeepers are in prison for tax evasion.
[ترجمه ترگمان]این دو مغازه داران برای فرار از مالیات در زندان هستند
[ترجمه گوگل]این دو مغازه دار برای فرار از مالیات در زندان هستند

2. The Government should act to curb tax evasion.
[ترجمه ترگمان]دولت باید برای جلوگیری از فرار از مالیات اقدام کند
[ترجمه گوگل]دولت باید برای جلوگیری از فرار از پرداخت مالیات اقدام کند

3. He is in prison for tax evasion .
[ترجمه ترگمان]او به خاطر فرار از مالیات در زندان است
[ترجمه گوگل]او برای فرار از پرداخت مالیات در زندان است

4. He's been accused of tax evasion.
[ترجمه ترگمان]او متهم به فرار از مالیات شده است
[ترجمه گوگل]او متهم به فرار از مالیات شده است

5. Watson was jailed for tax evasion.
[ترجمه ترگمان]واتسون به خاطر فرار از مالیات زندانی شد
[ترجمه گوگل]واتسون برای فرار از پرداخت مالیات زندانی شد

6. Murder, petty theft and tax evasion, for instance, all have different motives and consequences.
[ترجمه ترگمان]قتل، دزدی، دزدی بدون مالیات، برای مثال، همه انگیزه های متفاوتی دارند
[ترجمه گوگل]برای مثال، قتل، سرقت کوچک و فرار از مالیات، همه انگیزه ها و پیامدهای مختلفی دارند

7. They did him for tax evasion.
[ترجمه ترگمان]او نو برای گریز از زیر مالیات انجام دادن
[ترجمه گوگل]آنها او را برای فرار از پرداخت مالیات می بردند

8. He fell under suspicion of tax evasion.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر طفره رفتن از زیر مالیات غش کرد
[ترجمه گوگل]او تحت اتهام فرار از مالیات قرار گرفت

9. He was arrested for tax evasion.
[ترجمه ترگمان]او به جرم فرار از مالیات دستگیر شد
[ترجمه گوگل]او برای فرار از پرداخت مالیات دستگیر شد

10. The movie star is in prison for tax evasion.
[ترجمه ترگمان]این ستاره فیلم به خاطر فرار از مالیات در زندان است
[ترجمه گوگل]ستاره فیلم برای فرار از پرداخت مالیات در زندان است

11. He went to prison for tax evasion.
[ترجمه ترگمان]اون به خاطر مالیات مالیات رفته زندان
[ترجمه گوگل]برای فرار از مالیات به زندان رفت

12. She's been charged with tax evasion.
[ترجمه ترگمان]اون متهم به گریز از مالیات شده
[ترجمه گوگل]او به اتهام فرار از پرداخت مالیات متهم شده است

13. Accusations of tax evasion have tarnished his clean image.
[ترجمه ترگمان]اتهام فرار از مالیات تصویر تمیز او را لکه دار کرده است
[ترجمه گوگل]اتهامات مربوط به فرار از پرداخت مالیات، تصویر پاکش را تیره کرده است

14. He pleaded guilty to charges of fraud and tax evasion.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر اتهام های تقلب و فرار از مالیات مجرم شناخته شد
[ترجمه گوگل]او به اتهام تقلب و فرار از پرداخت مالیات مجازات شده است

15. He had pleaded guilty in 1987 to tax evasion and the violation of securities laws.
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۹۸۷ برای فرار از پرداخت مالیات و تخطی از قوانین ضمانت شده گناهکار شناخته شد
[ترجمه گوگل]او در سال 1987 به جرم پرداخت مالیات و نقض قوانین اوراق بهادار، مجرم شناخته بود

پیشنهاد کاربران

tax evasion=tax fraud
فرار مالیاتی

فرار از مالیات


کلمات دیگر: