1. Mother insists that we do our homework before we start the long telephone conversations.
مادر اصرار دارد که تکالیفمان را قبل از اینکه بخواهیم مکالمه تلفنی طولانی داشته باشیم، انجام دهیم
2. She insisted that Sal was not jealous of his twin brother.
او پا فشاری کرد که "سال" نسبت به برادر دوقلوی خود حسادت نمی کند
3. The doctor insisted that Marian get plenty of rest after the operation.
پزشک اصرار ورزید که "ماریان" بعد از عمل جراحی خیلی زیاد استراحت نماید
4. the workers may insist that he be fired
ممکن است کارگران اخراج او را خواستار شوند.
5. In a complex world,to insist upon simplicity is foolish.
[ترجمه ترگمان]در یک دنیای پیچیده، برای تاکید بر سادگی، ساده است
[ترجمه گوگل]در یک جهان پیچیده، اصرار بر سادگی احمقانه است
6. Anyhow I must insist that you cannot steal.
[ترجمه ترگمان]در هر حال باید اصرار کنم که شما نمی توانید دزدی کنید
[ترجمه گوگل]به هر حال من باید اصرار کنم که شما نمی توانید سرقت کنید
7. I insist on your taking/insist that you take immediate action to put this right.
[ترجمه ترگمان]اصرار می کنم قبول کنید و اصرار داشته باشید که اقدام فوری برای انجام این کار را انجام دهید
[ترجمه گوگل]من اصرار می کنم که شما را بپذیرید / اصرار داشته باشید که اقدامات فوری را برای این حق انجام دهید
8. Please go first - I insist!
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم اول برو … من اصرار می کنم!
[ترجمه گوگل]لطفا ابتدا - من اصرار دارم!
9. I insist on paying for the damage.
[ترجمه ترگمان]من اصرار دارم که خسارت رو پرداخت کنم
[ترجمه گوگل]من اصرار می کنم که برای خسارت پرداختی
10. Is not to pursue, but do not insist I don't care.
[ترجمه ترگمان]دنبال کردن نیست، اما اصرار نکن که برایم مهم نباشد
[ترجمه گوگل]آیا دنبال نیست، اما اصرار ندارم که من اهمیتی نمی دهم
11. I will have another glass if you insist.
[ترجمه ترگمان]اگه اصرار داری یه لیوان دیگه برات میارم
[ترجمه گوگل]اگر اصرار دارید، شیشه ای دیگر خواهید داشت
12. Life is really simple, but we insist on making it complicated. Confucius
[ترجمه ترگمان]زندگی واقعا ساده است، اما ما اصرار داریم که آن را پیچیده کنیم کنفسیوس
[ترجمه گوگل]زندگی واقعا ساده است، اما ما اصرار داریم که آن را پیچیده کنیم کنفوسیوس
13. If you insist, we have to declare the meeting off.
[ترجمه ترگمان]اگر شما اصرار دارید، باید جلسه را تعطیل کنیم
[ترجمه گوگل]اگر اصرار دارید، مجبوریم جلسه را اعلام کنیم
14. I insist on your being there.
[ترجمه ترگمان]من اصرار دارم که تو اونجا باشی
[ترجمه گوگل]من اصرار دارم که آنجا باشم
15. Always insist upon seeing your room before booking in.
[ترجمه ترگمان]همیشه اصرار می کنم که اتاق شما را قبل از ورود به اتاق ملاقات کنم
[ترجمه گوگل]همیشه قبل از رزرو اتاق خود را ببینید
16. We insist upon a definite answer.
[ترجمه ترگمان]ما اصرار می کنیم که جواب قطعی داشته باشیم
[ترجمه گوگل]ما بر روی یک پاسخ قطعی اصرار داریم
17. Oh, very well, if you insist.
[ترجمه ترگمان]اوه، بسیار خوب، اگر اصرار دارید
[ترجمه گوگل]خیلی خوب، اگر اصرار دارید