شمارش مردم، سرشماری
head count
شمارش مردم، سرشماری
انگلیسی به فارسی
شمارش مردم، سرشماری
تعداد مردم شمرده شده، جمع افراد (headcount هم مینویسند)
شمارش سر
انگلیسی به انگلیسی
• if you do a head count, you count the number of people in a particular place.
count of people, count of the number of people present
count of people, count of the number of people present
دیکشنری تخصصی
[صنعت] سرشماری
مترادف و متضاد
number of people in a group
Synonyms: bean-counting, body count, census, inventory, muster, nose count, poll, reckoning, repertory, roll call, roster
جملات نمونه
1. The firm now has a head count of around 70staff.
[ترجمه ترگمان]این شرکت اکنون در حدود ۷۰ کارمند دارد
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال حاضر تعداد زیادی از 70 ایستف دارد
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال حاضر تعداد زیادی از 70 ایستف دارد
2. There is still no adequate head count of the revolutionary intelligentsia.
[ترجمه ترگمان] طبقه روشنفکر و طبقه روشنفکر هم هنوز مناسب نیست
[ترجمه گوگل]هنوز شمار زیادی از روشنفکران انقلابی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هنوز شمار زیادی از روشنفکران انقلابی وجود ندارد
3. A head count of the congregation has obvious flaws.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از اعضای کلیسا دارای نقص آشکاری هستند
[ترجمه گوگل]شمار سران جماعت نقص آشکار دارد
[ترجمه گوگل]شمار سران جماعت نقص آشکار دارد
4. Thirty men in all, by Grant's head count.
[ترجمه ترگمان]جناب گرانت گفت: سی نفر در همه جا هستند
[ترجمه گوگل]شمار سران گرانت 30 نفر است
[ترجمه گوگل]شمار سران گرانت 30 نفر است
5. The importance of the head count element in the property poll tax is most clearly shown in the proposals for the discounts.
[ترجمه ترگمان]اهمیت عنصر حساب در مالیات سنجی دارایی به وضوح در پیشنهادها برای تخفیف نشان داده می شود
[ترجمه گوگل]اهمیت عناصر شمارش سر در مالیات نظرسنجی املاک بیشتر در پیشنهادات تخفیف به وضوح نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]اهمیت عناصر شمارش سر در مالیات نظرسنجی املاک بیشتر در پیشنهادات تخفیف به وضوح نشان داده شده است
6. The monitor did a head count.
[ترجمه ترگمان]مانیتور به حساب می آمد
[ترجمه گوگل]مانیتور شمارش سر را انجام داد
[ترجمه گوگل]مانیتور شمارش سر را انجام داد
7. Draft out annual head count plan, communicate with operating departments, confirm annual head count plan.
[ترجمه ترگمان]پیش نویس طرح آمار سالیانه، ارتباط با دپارتمان های عملیات، تایید برنامه شمارش سالانه را تایید کنید
[ترجمه گوگل]پیش نویس برنامه ریزی سالانه سران، ارتباط برقرار کردن با ادارات عملیاتی، تایید برنامه ریزی سالانه سران
[ترجمه گوگل]پیش نویس برنامه ریزی سالانه سران، ارتباط برقرار کردن با ادارات عملیاتی، تایید برنامه ریزی سالانه سران
8. California illustrates the importance of accurate head count.
[ترجمه ترگمان]کالیفرنیا اهمیت شمارش دقیق راس را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]کالیفرنیا اهمیت شمارش سر دقیق را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]کالیفرنیا اهمیت شمارش سر دقیق را نشان می دهد
9. The council tax will retain the most objectionable parts of the poll tax - the head count tax on the individual.
[ترجمه ترگمان]مالیات شوراها، مهم ترین بخش های مالیات سنجی را حفظ خواهد کرد - رئیس مالیات بر روی فرد
[ترجمه گوگل]مالیات بر شورای شهر بخش های اعتراضی ترین مالیات را حفظ خواهد کرد - مالیات بر حساب سرپرست فردی
[ترجمه گوگل]مالیات بر شورای شهر بخش های اعتراضی ترین مالیات را حفظ خواهد کرد - مالیات بر حساب سرپرست فردی
10. However, there was an exceptional cost of £ 1m due to the staff reduction programme which cut 160 from the head count.
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک هزینه استثنایی ۱ میلیون پوند به دلیل برنامه کاهش پرسنل وجود داشت که ۱۶۰ نفر از کل شمار را کاهش داد
[ترجمه گوگل]با این حال، هزینه استثنایی از 1 میلیون پوند به دلیل برنامه کاهش کارکنان کاهش یافت که از 160 به 160 کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]با این حال، هزینه استثنایی از 1 میلیون پوند به دلیل برنامه کاهش کارکنان کاهش یافت که از 160 به 160 کاهش می یابد
11. In the end, however, Mosbacher decided to stick with the traditional head count.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در پایان، Mosbacher تصمیم گرفت با حساب سنتی خود دست و پنجه نرم کند
[ترجمه گوگل]در نهایت، Mosbacher تصمیم گرفت که با شمارش سنتی سقوط کند
[ترجمه گوگل]در نهایت، Mosbacher تصمیم گرفت که با شمارش سنتی سقوط کند
12. As a Senate vote on the balanced-budget amendment draws closer, so too does the head count.
[ترجمه ترگمان]همانطور که یک رای مجلس سنا در مورد اصلاح بودجه متوازن نیز نزدیک تر می شود، رئیس بانک نیز به همین ترتیب است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک رأی مجلس سنا در مورد اصلاح بودجه متوازن، نزدیکتر می شود، بنابراین شمارش سر نیز زیاد است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک رأی مجلس سنا در مورد اصلاح بودجه متوازن، نزدیکتر می شود، بنابراین شمارش سر نیز زیاد است
13. However, Mr Nasser concedes it has been only recently that he has made real progress in reducing his head count.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آقای ناصر تصدیق می کند که همین اواخر بوده است که او پیشرفت واقعی در کاهش شمار خود داشته است
[ترجمه گوگل]با این حال، آقای ناصر بر این باور است که اخیرا او پیشرفت واقعی در کاهش تعداد سران خود داشته است
[ترجمه گوگل]با این حال، آقای ناصر بر این باور است که اخیرا او پیشرفت واقعی در کاهش تعداد سران خود داشته است
14. Your department may be under pressure to get its head count down even further.
[ترجمه ترگمان]ممکن است اداره شما تحت فشار باشد تا سر خود را بیشتر از این پایین بیاورد
[ترجمه گوگل]اداره شما ممکن است تحت فشار قرار بگیرد تا سر خود را حتی بیشتر کاهش دهد
[ترجمه گوگل]اداره شما ممکن است تحت فشار قرار بگیرد تا سر خود را حتی بیشتر کاهش دهد
15. The teachers did a headcount to check that none of the kids were missing.
[ترجمه ترگمان]معلم ها یک سرشماری کردند تا چک کنند که هیچ کدام از بچه ها ناپدید نشده اند
[ترجمه گوگل]معلمان یک حساب کاربری برای بررسی اینکه هیچ کدام از بچه ها از دست رفته نیستند
[ترجمه گوگل]معلمان یک حساب کاربری برای بررسی اینکه هیچ کدام از بچه ها از دست رفته نیستند
16. But even the comparatively simple task of head-counting is fraught with difficulties.
[ترجمه ترگمان]اما حتی کار نسبتا ساده of پر از مشکلات است
[ترجمه گوگل]اما حتی وظیفه نسبتا آسان شمارش سریع با مشکلات مواجه است
[ترجمه گوگل]اما حتی وظیفه نسبتا آسان شمارش سریع با مشکلات مواجه است
17. What's the latest headcount?
[ترجمه ترگمان]آخرین headcount چیه؟
[ترجمه گوگل]آخرین حساب کاربری شما چیست؟
[ترجمه گوگل]آخرین حساب کاربری شما چیست؟
18. Total headcount declined from approximately 200 to approximately 100 between September 30 and December 3 excluding the effect of acquisitions.
[ترجمه ترگمان]کل سرشماری از حدود ۲۰۰ تا ۱۰۰ نفر بین ۳۰ سپتامبر تا ۳ دسامبر به استثنای اثر مالکیت کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]تعداد کل سربازان بین 30 سپتامبر و 3 دسامبر از حدود 200 تا نزدیک به 100 کاهش یافته است به استثنای تأثیرات خرید
[ترجمه گوگل]تعداد کل سربازان بین 30 سپتامبر و 3 دسامبر از حدود 200 تا نزدیک به 100 کاهش یافته است به استثنای تأثیرات خرید
19. Since March 1989 and prior to the takeover late last year, Hawker reduced its head-count dramatically.
[ترجمه ترگمان]از ماه مارس ۱۹۸۹ و قبل از واگذاری اواخر سال گذشته، هاوکر به شدت head را کاهش داد
[ترجمه گوگل]از مارس 1989 و قبل از پذیرش در اواخر سال گذشته، هاوک سرشماری خود را به طور چشمگیری کاهش داد
[ترجمه گوگل]از مارس 1989 و قبل از پذیرش در اواخر سال گذشته، هاوک سرشماری خود را به طور چشمگیری کاهش داد
20. Assist HR manager preparing the annual headcount budget, manpower statistic and analysis.
[ترجمه ترگمان]کمک به مدیر منابع انسانی که بودجه سرشماری سالیانه، آمار و آمار نیروی انسانی را آماده می کند
[ترجمه گوگل]کمک به مدیر منابع انسانی برای تهیه بودجه سالانه کارمندان، آمار و تجزیه و تحلیل نیروی انسانی
[ترجمه گوگل]کمک به مدیر منابع انسانی برای تهیه بودجه سالانه کارمندان، آمار و تجزیه و تحلیل نیروی انسانی
21. Review and manage headcount according to production needs.
[ترجمه ترگمان]بررسی و مدیریت سرشماری براساس نیازهای تولید
[ترجمه گوگل]بررسی و مدیریت تعداد کارمندان با توجه به نیازهای تولید
[ترجمه گوگل]بررسی و مدیریت تعداد کارمندان با توجه به نیازهای تولید
22. Assists Branch Manager in recruiting strategy determination and headcount planning.
[ترجمه ترگمان]مدیر شعبه assists در استخدام تعیین استراتژی و برنامه ریزی سرشماری
[ترجمه گوگل]مدیر بخش در استخدام تعیین استراتژی و برنامه ریزی کارکنان کمک می کند
[ترجمه گوگل]مدیر بخش در استخدام تعیین استراتژی و برنامه ریزی کارکنان کمک می کند
23. Ensure that the contact centre headcount budget enables accessibility for customers, whilst effectively managing cost.
[ترجمه ترگمان]اطمینان حاصل کنید که بودجه مرکز تماس، قابلیت دسترسی به مشتریان را فراهم می کند، در حالی که مدیریت موثر هزینه را مدیریت می کند
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که بودجه سرشماره تماس با ما امکان دسترسی به مشتریان را فراهم می کند، در حالی که به طور موثر مدیریت هزینه ها
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که بودجه سرشماره تماس با ما امکان دسترسی به مشتریان را فراهم می کند، در حالی که به طور موثر مدیریت هزینه ها
24. A manpower resources' plan summarised the personnel requirements by skill category and headcount, together with the required training programme.
[ترجمه ترگمان]یک برنامه منابع نیروی انسانی الزامات پرسنلی مورد نیاز گروه مهارتی و سرشماری را با برنامه آموزشی مورد نیاز خلاصه می کند
[ترجمه گوگل]طرح منابع نیروی انسانی، نیازهای پرسنلی را بر اساس رده مهارت و تعداد کارمندان، و همچنین برنامه آموزش مورد نیاز خلاصه کرده است
[ترجمه گوگل]طرح منابع نیروی انسانی، نیازهای پرسنلی را بر اساس رده مهارت و تعداد کارمندان، و همچنین برنامه آموزش مورد نیاز خلاصه کرده است
25. Assists the Branch Manager in recruiting strategy determination and headcount planning.
[ترجمه ترگمان]assists مدیر شعبه در استخدام استراتژی تعیین استراتژی و برنامه ریزی سرشماری
[ترجمه گوگل]کمک به مدیر شعبه در استخدام تعیین استراتژی و برنامه ریزی کارکنان
[ترجمه گوگل]کمک به مدیر شعبه در استخدام تعیین استراتژی و برنامه ریزی کارکنان
26. Each office will be different, but across the region, we will need to reduce headcount.
[ترجمه ترگمان]هر دفتر متفاوت خواهد بود، اما در سرتاسر منطقه ما باید هزینه ها را کاهش دهیم
[ترجمه گوگل]هر دفتر متفاوت خواهد بود، اما در سراسر منطقه، ما باید تعداد کارمندان را کاهش دهیم
[ترجمه گوگل]هر دفتر متفاوت خواهد بود، اما در سراسر منطقه، ما باید تعداد کارمندان را کاهش دهیم
27. Work with department manager to make manpower plan and control headcount.
[ترجمه ترگمان]کار با مدیر دپارتمان برای ایجاد برنامه نیروی انسانی و کنترل سرشماری
[ترجمه گوگل]با مدیر بخش کار کنید تا طرح نیروی انسانی و حسابرسی را کنترل کنید
[ترجمه گوگل]با مدیر بخش کار کنید تا طرح نیروی انسانی و حسابرسی را کنترل کنید
پیشنهاد کاربران
تعداد افراد
جمعیت
سرشماری
آمار حضور غیاب ( در زندان، ارگانهای نظامی )
۱ - شمارش نفرات حاضر در یک محل یا شاغل در یک شرکت
۲ - تعداد نفرات حاضر
* head count یک اسم دو کلمه ای است ولی در سالهای اخیر شکل یک کلمه ای آن رواج پیدا کرده است. در موضوعات تجاری بیشتر یک کلمه ای نوشته میشود ( headcount )
۲ - تعداد نفرات حاضر
* head count یک اسم دو کلمه ای است ولی در سالهای اخیر شکل یک کلمه ای آن رواج پیدا کرده است. در موضوعات تجاری بیشتر یک کلمه ای نوشته میشود ( headcount )
کلمات دیگر: