1. The fee charged by the realtor is directly proportional to the price of the property.
[ترجمه ترگمان]هزینه ارائه شده توسط دلال معاملات ملکی به طور مستقیم متناسب با قیمت ملک است
[ترجمه گوگل]هزینه اتهامات توسط مسکن مستقیما با قیمت اموال متناسب است
2. I called the realtor, and he brought over a rich dentist from Philadelphia, and it was done.
[ترجمه ترگمان]من به دلال معاملات ملکی زنگ زدم و او یک دندان پزشک ثروتمند را از فیلادلفیا آورد و این کار انجام شد
[ترجمه گوگل]من مسکن را صدا کردم و او یک دندانپزشک ثروتمند را از فیلادلفیا آورد و انجام شد
3. We had a Realtor call one day who said he wanted to buy 100 statues.
[ترجمه ترگمان]یک روز ما یک تماس تلفنی داشتیم که گفت می خواهد ۱۰۰ مجسمه بخرد
[ترجمه گوگل]یک روز یک تماس مسکن داشتیم که گفت که میخواهد 100 مجسمه بخرند
4. We contacted a realtor, Anne Sanford, and told her we wanted to live on a lake.
[ترجمه ترگمان]ما با یه دلال معاملات املاک تماس گرفتیم و بهش گفتیم که میخوایم روی دریاچه زندگی کنیم
[ترجمه گوگل]ما با یک مسکن، آن سانفورد تماس گرفتیم و به او گفتیم که می خواهیم در یک دریاچه زندگی کنیم
5. An award-winning realtor in a fern-green suit.
[ترجمه ترگمان]یک دلال برنده جایزه در یک کت سبز fern
[ترجمه گوگل]یک مسکن برنده جایزه در کت و شلوار سرخ مایل به قرمز
6. TANYA: But doesn't a realtor help with the contract?
[ترجمه ترگمان]اما یک دلال معاملات ملکی به این قرارداد کمک نمی کند؟
[ترجمه گوگل]TANYA اما یک مسکن نمی تواند با قرارداد کمک کند؟
7. So I went to a realtor. And I liked this area, the shopping street.
[ترجمه ترگمان] واسه همین رفتم به یه دلال مسکن و من این منطقه رو دوست داشتم خیابون خرید
[ترجمه گوگل]بنابراین من به مسکن رفتم و من این منطقه را دوست داشتم، خیابان خرید
8. The realtor said another couple made an offer.
[ترجمه ترگمان]دلال معاملات املاک گفت که یه زوج دیگه پیشنهاد دادن
[ترجمه گوگل]مسکن گفت: یک زن و شوهر پیشنهاد ارائه کرده است
9. Realtor Bob Biller has lived here his entire 69 years.
[ترجمه ترگمان]\"باب باب Biller\" (Realtor باب Biller)در تمام ۶۹ سال عمر خود زندگی کرده است
[ترجمه گوگل]مسکن باب Biller در اینجا تمام 69 ساله است
10. “I told the Realtor, ‘Don't put us in a predominantly white or black neighborhood,’ ” Mrs. Peeples recalled. “And sure enough, we have a biracial kid next door. ”
[ترجمه ترگمان]خانم Peeples به خاطر می آورد: \"من به the گفتم:\" ما را در یک همسایه سفید یا سیاه قرار ندهید، و مطمئنا ما یک کودک دو نژادی را در همسایگی خود داریم \"
[ترجمه گوگل]خانم Peeples یادآور شد: 'من به مسکن گفتم:' ما را در یک محله عمدتا سفید یا سیاه قرار ندهید ' 'و به اندازه کافی مطمئن هستیم، ما یک بچه ی دوست داشتنی در کنار هم داریم '
11. A realtor said he got the "sleepover" idea from the television network show "Date My House. "
[ترجمه ترگمان]یک دلال معاملات ملکی گفت که او ایده \"sleepover\" را از شبکه تلویزیونی \"تاریخ من\" دریافت کرده است
[ترجمه گوگل]یک مسکن گفت که ایده 'sleepover' از شبکه تلویزیونی 'Date My House' را نشان می دهد '
12. My realtor friend kept a framed copy of her Million Dollar Club certificate over her desk.
[ترجمه ترگمان]دوست realtor من یک نسخه از گواهی بر روی میزش گذاشته بود
[ترجمه گوگل]یک دوست مسنر من یک نسخه قاب از گواهی میلیون دلاری خود را بر روی میز خود نگه داشته است
13. The realtor also with the market, and the consumer carries on the psychological contest.
[ترجمه ترگمان]دلال معاملات ملکی نیز با این بازار همراه است و مصرف کننده به رقابت روانی می پردازد
[ترجمه گوگل]مسکن نیز با بازار، و مصرف کننده در مسابقه روانشناسی قرار دارد
14. And also, the realtor will inspect the house.
[ترجمه ترگمان] و همچنین، دلال معاملات املاک خونه رو بررسی میکنه
[ترجمه گوگل]و همچنین، مسکن املاک را بررسی خواهد کرد