ایجاب کننده، موجب، پیشنهاد دهنده، فروشنده قانون ـ فقه : پیشنهاد دهنده در عقود بازرگانى : عرضه کننده
offeror
ایجاب کننده، موجب، پیشنهاد دهنده، فروشنده قانون ـ فقه : پیشنهاد دهنده در عقود بازرگانى : عرضه کننده
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد دهنده
انگلیسی به انگلیسی
• one who offers, one who presents; one who expresses (good will, friendship, etc.); one who sacrifices
دیکشنری تخصصی
[حقوق] پیشنهاد دهنده
جملات نمونه
1. Black knight An alternative offeror which the target company is prepared to recommend to its shareholders in preference to a hostile bidder.
[ترجمه ترگمان]شوالیه سیاه یک گزینه جایگزین است که شرکت هدف برای توصیه به سهامداران خود در اولویت دادن به پیشنهاد دهنده مخالف آماده می شود
[ترجمه گوگل]شوالیه سیاه پیشنهاد دهنده دیگری است که شرکت هدف آماده است تا به سهامداران توصیه کند که ترجیح دهند به یک مشتری متخاصم بپردازند
[ترجمه گوگل]شوالیه سیاه پیشنهاد دهنده دیگری است که شرکت هدف آماده است تا به سهامداران توصیه کند که ترجیح دهند به یک مشتری متخاصم بپردازند
2. The offeror must then publicise this intention in a mass circulation newspaper or by some other means approved by the supervisory authority.
[ترجمه ترگمان]سپس The باید این نیت را در یک روزنامه انتشار جمعی و یا به وسیله برخی ابزارهای دیگر تایید کنند که توسط مرجع نظارتی تایید شده است
[ترجمه گوگل]سپس پیشنهاد دهنده باید این قصد را در روزنامه توزیع انبوه یا سایر مواردی که توسط مقام نظارتی تایید شده است، منتشر کند
[ترجمه گوگل]سپس پیشنهاد دهنده باید این قصد را در روزنامه توزیع انبوه یا سایر مواردی که توسط مقام نظارتی تایید شده است، منتشر کند
3. The offeror will have a choice of issuing secured, unsecured or subordinated loan stock.
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان دارای حق صدور مجوز تامین امنیت، عدم حفاظت و یا تابع وام قرار خواهند گرفت
[ترجمه گوگل]ارائه دهنده حق انتخاب بدهی های امن، غیرقانونی یا وام را دارد
[ترجمه گوگل]ارائه دهنده حق انتخاب بدهی های امن، غیرقانونی یا وام را دارد
4. However, the Panel will not allow an offeror to rely on a pre-condition indefinitely as this creates uncertainty in the market.
[ترجمه ترگمان]با این حال، هییت منصفه به an اجازه نخواهد داد تا زمانی که این امر عدم اطمینان را در بازار ایجاد می کند، بر یک وضعیت پیش از شرایط تکیه کند
[ترجمه گوگل]با این وجود، پنل اجازه نخواهد داد یک پیشنهاد دهنده به یک پیش شرط به طور نامحدود متکی باشد، زیرا این امر نااطمینانی را در بازار ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]با این وجود، پنل اجازه نخواهد داد یک پیشنهاد دهنده به یک پیش شرط به طور نامحدود متکی باشد، زیرا این امر نااطمینانی را در بازار ایجاد می کند
5. The information obtained will enable the offeror and its advisers to build up a public profile of the target.
[ترجمه ترگمان]اطلاعات بدست آمده، offeror و مشاوران آن را قادر خواهد ساخت تا پروفایل عمومی هدف را بسازند
[ترجمه گوگل]اطلاعات به دست آمده، ارائه دهنده و مشاوران آن را قادر می سازد مشخصات عمومی هدف را ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]اطلاعات به دست آمده، ارائه دهنده و مشاوران آن را قادر می سازد مشخصات عمومی هدف را ایجاد کنند
6. The offeror should always have a clear idea of the maximum price he wishes to pay and stick to it.
[ترجمه ترگمان]The باید همواره یک ایده روشن از حداکثر بهایی که می خواهد بپردازد و به آن پایبند باشد، داشته باشد
[ترجمه گوگل]پیشنهاد دهنده همیشه باید یک ایده روشن از حداکثر قیمت را که می خواهد پرداخت کند و به آن برسد
[ترجمه گوگل]پیشنهاد دهنده همیشه باید یک ایده روشن از حداکثر قیمت را که می خواهد پرداخت کند و به آن برسد
7. The offeror will then be obliged to bid to acquire all the shares in the target company.
[ترجمه ترگمان]سپس The مجبور خواهند شد تا تمام سهام شرکت هدف را به دست آورند
[ترجمه گوگل]پیشنهاد دهنده پس از آن موظف خواهد شد که پیشنهاد خرید تمام سهام در شرکت هدف را ارائه دهد
[ترجمه گوگل]پیشنهاد دهنده پس از آن موظف خواهد شد که پیشنهاد خرید تمام سهام در شرکت هدف را ارائه دهد
8. Market purchases Purchases by the offeror or its concert parties of the target's shares on the London Stock Exchange.
[ترجمه ترگمان]خرید بازار توسط شرکت کنندگان یا مهمانی های کنسرت آن در بورس اوراق بهادار لندن خرید می کند
[ترجمه گوگل]خرید های خرید توسط پیشنهاد دهنده یا طرف های کنسرت خود را از سهام هدف در بورس اوراق بهادار لندن
[ترجمه گوگل]خرید های خرید توسط پیشنهاد دهنده یا طرف های کنسرت خود را از سهام هدف در بورس اوراق بهادار لندن
9. The death of the offeree or offeror may terminate an offer.
[ترجمه ترگمان]مرگ the یا offeror ممکن است یک پیشنهاد را به پایان برساند
[ترجمه گوگل]مرگ طرفدار یا پیشنهاد دهنده ممکن است یک پیشنهاد را متوقف کند
[ترجمه گوگل]مرگ طرفدار یا پیشنهاد دهنده ممکن است یک پیشنهاد را متوقف کند
10. The acceptance need not be communicated to the offeror personally.
[ترجمه ترگمان]مورد قبول نباید به شخص ثالث منتقل شود
[ترجمه گوگل]پذیرفتن به شخص مورد نظر به شخصی اطلاق نمی شود
[ترجمه گوگل]پذیرفتن به شخص مورد نظر به شخصی اطلاق نمی شود
11. The person making the statement is called the offeror.
[ترجمه ترگمان]فردی که این حرف را می زند the نامیده می شود
[ترجمه گوگل]شخصی که این بیانیه را ارائه می دهد، نامزدی نامیده می شود
[ترجمه گوگل]شخصی که این بیانیه را ارائه می دهد، نامزدی نامیده می شود
12. The offeror can withdraw an offer before it reaches the offeree.
[ترجمه ترگمان]The می توانند قبل از رسیدن به the، یک پیشنهاد را پس بگیرند
[ترجمه گوگل]پیشنهاد دهنده می تواند پیشنهادی را قبل از اینکه به تبلیغ کننده منتقل شود، برداشت کند
[ترجمه گوگل]پیشنهاد دهنده می تواند پیشنهادی را قبل از اینکه به تبلیغ کننده منتقل شود، برداشت کند
13. An offeror may withdraw his offer at any time before the offeree has accepted it.
[ترجمه ترگمان]یک offeror می تواند پیشنهاد خود را در هر زمانی قبل از این که the آن را پذیرفته باشد، پس بگیرد
[ترجمه گوگل]پیشنهاد دهنده ممکن است پیشنهاد خود را در هر زمان قبل از پذیرش آن پذیرفته باشد
[ترجمه گوگل]پیشنهاد دهنده ممکن است پیشنهاد خود را در هر زمان قبل از پذیرش آن پذیرفته باشد
14. The person who an offer is the offeror the offeree receiving the offer is the contract.
[ترجمه ترگمان]فردی که پیشنهاد می کند، offeror the که پیشنهاد را دریافت می کند، قرارداد است
[ترجمه گوگل]فردی که پیشنهاد دهنده پیشنهاد دهنده است، پیشنهاد خریدار قراردادی است
[ترجمه گوگل]فردی که پیشنهاد دهنده پیشنهاد دهنده است، پیشنهاد خریدار قراردادی است
پیشنهاد کاربران
( حقوق ) موجب
ایجاب ( حقوقی )
ایجاب کننده
ایجاب دهنده ( حقوقی )
خریدار ( حقوق )
کلمات دیگر: