1. to subordinate the aesthetic aspects of a library to its utilitarian aspects
جنبه های زیباشناسی کتابخانه را نسبت به جنبه های عملی آن در درجه ی دوم اهمیت قرار دادن
2. the alliance between religious and aesthetic rapture
قرابت میان خلسه ی دینی و خلسه ی هنری
3. Fashion, is a kind of aesthetic view. Brother is a punk, you satisfied.
[ترجمه ترگمان]مد، نوعی دیدگاه زیبایی شناختی است برادر پانک است، تو راضی هستی
[ترجمه گوگل]مد، نوعی دیدگاه زیبایی شناختی است برادر یک پانک است، شما راضی است
4. My aesthetic standards are quite different from his.
[ترجمه ترگمان]استانداردهای زیبایی شناسی من کاملا با او متفاوت هستند
[ترجمه گوگل]استانداردهای زیبایی شناسی من کاملا متفاوت از اوست
5. He responded very strongly to the aesthetic of this particular work.
[ترجمه ترگمان]او به شدت به زیبایی این اثر خاص واکنش نشان داد
[ترجمه گوگل]او به شدت به زیبایی شناسی این کار خاص پاسخ داد
6. His mind was reeling with an almost aesthetic delight at the beauty of the thing.
[ترجمه ترگمان]ذهنش از زیبایی و زیبایی آن چیز گیج شده بود
[ترجمه گوگل]ذهن او با لذت تقریبا زیبایی شناختن زیبایی این چیزها روبرو شد
7. The new building has little aesthetic value/appeal.
[ترجمه ترگمان]ساختمان جدید دارای ارزش و جذابیت زیبایی شناسی کمی است
[ترجمه گوگل]ساختمان جدید ارزش زیبایی / تجدید نظر کمی دارد
8. That armchair is comfortable but not very aesthetic.
[ترجمه ترگمان]آن صندلی راحت است اما خیلی زیبا نیست
[ترجمه گوگل]این صندلی راحت اما بسیار زیبایی نیست
9. The benefits of conservation are both financial and aesthetic.
[ترجمه ترگمان]فواید حفاظت هم مالی و هم زیبایی شناختی است
[ترجمه گوگل]مزایای حفاظت، مالی و زیبایی شناسی است
10. A new aesthetic had been evolved.
[ترجمه ترگمان]یک زیبایی شناسی جدید تکامل یافته است
[ترجمه گوگل]زیبایی شناسی جدید تکامل یافته بود
11. His work partakes of the aesthetic fashions of his time.
[ترجمه ترگمان]آثار هنری او از مده ای زیبایی زمان خود حکایت می کرد
[ترجمه گوگل]کار او از موزهای زیبای زمان خود است
12. Their furniture was more aesthetic than functional.
[ترجمه ترگمان]اسباب و اثاث آن ها از نظر زیباشناسی بهتر بود تا عملی
[ترجمه گوگل]مبلمان آنها بیشتر زیبایی شناختی از عملکرد بود
13. The students debated the aesthetic of the poems.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان در مورد زیبایی شناسی اشعار بحث کردند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان زیبایی شناسی اشعار را مورد بحث قرار دادند
14. Their furniture was more aesthetic than practical.
[ترجمه ترگمان]اثاثیه آن ها more از عملی بود تا عملی
[ترجمه گوگل]مبلمان آنها زیباتر از عملی بود
15. Philosophical and aesthetic arguments justifying non-figurative art left Minton unconvinced.
[ترجمه ترگمان]استدلالات فلسفی و هنری که هنر - را توجیه می کنند، minton را که هنوز قانع نشده اند، توجیه می کنند
[ترجمه گوگل]استدلال های فلسفی و زیبایی شناختی که منعکس کننده هنر غیر مجاز است، مینتونی را قانع نمی کند