راه اندازی، انداختن، روانه کردن، اقدام کردن، پرت کردن، شروع کردن، پراندن
launching
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• setting afloat; sending off, sending out; starting or initiating; commencement
دیکشنری تخصصی
[برق و الکترونیک] پرتاب ؛ عرضه فرایند انتقال انرژی از کابل هم محور یا خط انتقال به موجبر .
[صنعت] راه اندازی اولیه خط تولید برای رسیدن به قابلیت تولید محصول با اهداف تعیین شده
[صنعت] راه اندازی اولیه خط تولید برای رسیدن به قابلیت تولید محصول با اهداف تعیین شده
جملات نمونه
1. We got a fix on the missile launching site.
[ترجمه ترگمان]ما یک ثبت در سایت پرتاب موشک داریم
[ترجمه گوگل]ما در سایت راه اندازی موشکی اصلاح کردیم
[ترجمه گوگل]ما در سایت راه اندازی موشکی اصلاح کردیم
2. The other soldiers quickly joined the fray, launching missile attacks in the city.
[ترجمه ترگمان]سربازان دیگر به سرعت به نبرد پیوستند و حملات موشکی را در شهر آغاز کردند
[ترجمه گوگل]سربازان دیگر به سرعت به مبارزه پیوستند و حملات موشکی را در این شهر آغاز کردند
[ترجمه گوگل]سربازان دیگر به سرعت به مبارزه پیوستند و حملات موشکی را در این شهر آغاز کردند
3. The rocket lifted off from its launching pad.
[ترجمه ترگمان]راکت از سکوی پرتاب جدا شد
[ترجمه گوگل]موشک از پد راه اندازش خارج شد
[ترجمه گوگل]موشک از پد راه اندازش خارج شد
4. We have no intention of launching a pre-emptive strike, but we will retaliate if provoked.
[ترجمه ترگمان]ما هیچ قصدی برای حمله پیشگیرانه نداریم، اما اگر تحریک شویم، تلافی خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما قصد نداریم یک اعتصاب پیشگیرانه را راه اندازی کنیم اما اگر تحریک شود، تلافی خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما قصد نداریم یک اعتصاب پیشگیرانه را راه اندازی کنیم اما اگر تحریک شود، تلافی خواهیم کرد
5. Ellington's band was a launching pad for many gifted jazz musicians.
[ترجمه ترگمان]گروه Ellington یک سکوی پرتاب برای بسیاری از نوازندگان موسیقی جاز بود
[ترجمه گوگل]گروه Ellington یک پلیر راه اندازی برای بسیاری از نوازندگان موسیقی جاز بود
[ترجمه گوگل]گروه Ellington یک پلیر راه اندازی برای بسیاری از نوازندگان موسیقی جاز بود
6. Perhaps they will wait until morning before launching a search .
[ترجمه ترگمان]شاید تا صبح قبل از شروع جستجو صبر کنند
[ترجمه گوگل]شاید آنها قبل از راه اندازی یک جستجو صبح صبر کنند
[ترجمه گوگل]شاید آنها قبل از راه اندازی یک جستجو صبح صبر کنند
7. He's launching his son on a career in banking.
[ترجمه ترگمان]او در حال راه اندازی پسرش در یک حرفه بانکی است
[ترجمه گوگل]او پسر خود را در حرفه ای در بانکداری راه اندازی می کند
[ترجمه گوگل]او پسر خود را در حرفه ای در بانکداری راه اندازی می کند
8. The government is launching an all-out offensive against the drug cartels.
[ترجمه ترگمان]دولت در حال راه اندازی یک حمله همه جانبه علیه کارتل های مواد مخدر است
[ترجمه گوگل]دولت توهین آمیز علیه کارتل های مواد مخدر را آغاز می کند
[ترجمه گوگل]دولت توهین آمیز علیه کارتل های مواد مخدر را آغاز می کند
9. When launching a kick it is essential to be at the correct distance from your opponent.
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک لگد را راه اندازی می کنید، لازم است که در فاصله صحیح از رقیب تان باشید
[ترجمه گوگل]هنگام راه اندازی یک ضربه ضروری است که در فاصله صحیح از حریف خود باشید
[ترجمه گوگل]هنگام راه اندازی یک ضربه ضروری است که در فاصله صحیح از حریف خود باشید
10. He led them in launching a patriotic movement.
[ترجمه ترگمان]او آن ها را در راه اندازی یک جنبش میهن پرستی رهبری کرد
[ترجمه گوگل]او آنها را در راه اندازی یک جنبش میهن پرستانه هدایت کرد
[ترجمه گوگل]او آنها را در راه اندازی یک جنبش میهن پرستانه هدایت کرد
11. Its real purpose is the launching and retrieval of small aeroplanes in flight.
[ترجمه ترگمان]هدف اصلی آن پرتاب و بازیابی هواپیماهای کوچک در حال پرواز است
[ترجمه گوگل]هدف واقعی آن، راه اندازی و بازیابی هواپیماهای کوچک در پرواز است
[ترجمه گوگل]هدف واقعی آن، راه اندازی و بازیابی هواپیماهای کوچک در پرواز است
12. The company is launching a new range of cosmetics.
[ترجمه ترگمان]شرکت در حال راه اندازی طیف جدیدی از لوازم آرایشی است
[ترجمه گوگل]این شرکت طیف وسیعی از لوازم آرایشی را راه اندازی می کند
[ترجمه گوگل]این شرکت طیف وسیعی از لوازم آرایشی را راه اندازی می کند
13. We're launching a campaign to drum up more business.
[ترجمه ترگمان]ما در حال راه اندازی کمپینی برای راه اندازی کسب وکار بیشتر هستیم
[ترجمه گوگل]ما در حال راه اندازی یک کمپین برای افزایش کسب و کار بیشتر
[ترجمه گوگل]ما در حال راه اندازی یک کمپین برای افزایش کسب و کار بیشتر
14. The company is launching a new model next month.
[ترجمه ترگمان]این شرکت در حال راه اندازی یک مدل جدید در ماه آینده است
[ترجمه گوگل]این شرکت در ماه آینده یک مدل جدید را راه اندازی می کند
[ترجمه گوگل]این شرکت در ماه آینده یک مدل جدید را راه اندازی می کند
15. John is launching his son on a career in banking.
[ترجمه ترگمان]جان در حال راه اندازی پسرش در حرفه بانکداری است
[ترجمه گوگل]جان جان پسر خود را در حرفه ای در بانکداری راه اندازی می کند
[ترجمه گوگل]جان جان پسر خود را در حرفه ای در بانکداری راه اندازی می کند
پیشنهاد کاربران
رونمایی
معرفی
معرفی
راه اندازی
راه اندازی
روانه کردن
گسیل کردن
روانه کردن
گسیل کردن
launching ( noun ) = پرتاب، راه اندازی، ، آغاز، روانه سازی، به آب اندازی/معرفی، عرضه/شروع، آغاز/رونمایی ، افتتاحیه، ارائه عرضه/
launching pad = پرتاب موشک
air launching = پرتاب هوایی
launching area = منطقه به اب زدن ناوها، منطقه شروع حمله، منطقه شروع پرواز
launching angle = زاویه پرتاب
مثال:
1 - the launching of the first soviet satellite, sputnik, created concern among the American public.
پرتاب اولین ماهواره شوروی اسپوتنیک، نگرانی را در بین مردم آمریکا ایجاد کرد.
2 - We do limited press, depending on when we are launching a new product.
بسته به زمان عرضه محصول جدید ، مطبوعات را محدود می کنیم.
3 - A new all - weather lifeboat launching berth has been officially opened.
یک اسکله جدید روانه سازی قایق نجات در همه شرایط آب و هوا به طور رسمی افتتاح شد.
launching pad = پرتاب موشک
air launching = پرتاب هوایی
launching area = منطقه به اب زدن ناوها، منطقه شروع حمله، منطقه شروع پرواز
launching angle = زاویه پرتاب
مثال:
1 - the launching of the first soviet satellite, sputnik, created concern among the American public.
پرتاب اولین ماهواره شوروی اسپوتنیک، نگرانی را در بین مردم آمریکا ایجاد کرد.
2 - We do limited press, depending on when we are launching a new product.
بسته به زمان عرضه محصول جدید ، مطبوعات را محدود می کنیم.
3 - A new all - weather lifeboat launching berth has been officially opened.
یک اسکله جدید روانه سازی قایق نجات در همه شرایط آب و هوا به طور رسمی افتتاح شد.
launching ( حملونقل دریایی )
واژه مصوب: بهآباندازی
تعریف: انداختن کشتی به آب، برای اولین مرتبه پس از ساخت
واژه مصوب: بهآباندازی
تعریف: انداختن کشتی به آب، برای اولین مرتبه پس از ساخت
کلمات دیگر: