1. The fog cleared away and the full moon appeared.
[ترجمه ترگمان]مه ناپدید شد و ماه کامل پدیدار شد
[ترجمه گوگل]مه از بین رفته و ماه کامل ظاهر شد
2. A full moon hovered in the sky.
[ترجمه ترگمان]ماه کامل در آسمان شناور بود
[ترجمه گوگل]ماه کامل در آسمان پرواز کرد
3. A lone wolf howled under the full moon.
[ترجمه ترگمان]گرگ تنها در زیر نور ماه زوزه می کشید
[ترجمه گوگل]یک گرگ تنها یک ماه کامل بود
4. A full moon bathed the countryside in a silver light.
[ترجمه ترگمان]ماه کامل را در نور نقره ای غرق کرده بود
[ترجمه گوگل]یک ماه کامل، حومه شهر را در یک نقره نقاشی کرد
5. Whenever there was a full moon he would start behaving strangely.
[ترجمه ترگمان]هر بار که ماه کامل می شد، رفتارش عجیب می شد
[ترجمه گوگل]هر زمان که ماه کامل بود، او شروع به رفتار عجیب و غریب خواهد کرد
6. Our way was lit by a full moon.
[ترجمه ترگمان]راه ما توسط یک ماه کامل روشن شده بود
[ترجمه گوگل]راه ما توسط یک ماه کامل روشن شد
7. The road shone frostily under the full moon.
[ترجمه ترگمان]در زیر ماه کامل جاده سرد بود
[ترجمه گوگل]جاده در زیر ماه کامل به صورت یخ زده پر شده است
8. When there is a full moon, this nocturnal rodent is careful to stay in its burrow.
[ترجمه ترگمان]وقتی ماه کامل باشد، این موش شبانه مراقب است که در پناه گاه خود بماند
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک ماه کامل است، این جوندگان شبانه دقیق است که در آن زندگی می کنند
9. There's a full moon tonight.
[ترجمه ترگمان]امشب ماه کامل وجود دارد
[ترجمه گوگل]امشب یک ماه کامل است
10. Already the moon was up, a full moon bathing everything in a pale blue light.
[ترجمه ترگمان]ماه بالا بود و ماه کامل همه چیز را در نور آبی رنگ آبی رنگ شنا می کرد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر ماه بود، ماه کامل حمام کردن همه چیز در یک نور آبی روشن است
11. The sky was clear and a full moon shone, lighting the landscape.
[ترجمه ترگمان]آسمان صاف بود و ماه کامل می درخشید، منظره را روشن می کرد
[ترجمه گوگل]آسمان روشن بود و یک ماه کامل پر می شد، چشم انداز را روشن می کرد
12. Tours departs throughout the year on full moon weekends.
[ترجمه ترگمان]تورها در طول سال در اواخر هفته به ماه کامل می رسند
[ترجمه گوگل]تورها در تمام طول سال در آخر هفته کامل ماه می روند
13. Abruptly the full moon passed across the gaping wound in their roof and no longer shone directly into the room.
[ترجمه ترگمان]به طور ناگهانی ماه کامل روی زخم دهان باز شده بود و دیگر مستقیما وارد اتاق نمی شد
[ترجمه گوگل]به طور ناگهانی، ماه کامل در زخم خمیده در سقف خود گذشت و دیگر مستقیما در اتاق نشیمن نبود
14. It was a rare incandescent, magical full moon, alfresco evening.
[ترجمه ترگمان]آن شب، یک شب مهتابی و magical بود که از آن بیرون آمده بود
[ترجمه گوگل]این یک ماه پر از نازک، جادویی، شب عروسی بود